آفتابنیوز : آفتاب: در چند هفته اخیر شاهد اقدامی تاسف برانگیز از سوی مقامات محلی یک شهر کوچک حاشیه کویر، در بستن جاده کویر زیبای مرنجاب، که بلندترین رمل بادی جهان است، به روی گردشگران بودیم و این در حالیست که در این فصل سالانه دهها هزار نفر اقدام به بازدید از این مناطق نموده و چنین امری نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است.
بنا بر این گزارش، پوشش و رفتار نامناسب و مغایر با پوشش مردم محلی این منطقه(!) از سوی ماموران انتظامی مستقر در این جاده، دلیل اصلی ممانعت از ورود گردشگران عنوان شده است.
نکته تاسفبراگیز آنجاست که گردشگرانی که در آبان ماه (بهترین زمان سفر به مرنجاب) به این منطقه عزیمت کردهاند، با ممانعت نیروی انتظامی مواجه شدهاند و ماموران با برخورد نامناسبی آنها را از کویر راندهاند و به گردشگرانی که با ثبتنام در تورهای مختلف و طی مسافتهایی بالغ بر 500 کیلومتر خود را به این منطقه رساندهاند، اعلام شده که مردم مذهبی و سنتی مناطق اطراف کاشان نمیتوانند رفتارهای برخی از گردشگران را که بر خلاف آداب و رسوم و سنن خود میدانند، تحمل کنند!
البته این نکته را هم باید در نظر گرفت که تا شعاع 35 کیلومتری کویر مرنجاب، هیچ جنبدهای غیر از رمل و آفتاب زندگی نمیکند!
از این نکته نیز نگذریم که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که متولی اینگونه امور در کشور است، با گذشت نزدیک به 20 روز از این اتفاق، نه تنها اقدامی برای حل این نابسامانی انجام نداده، حتی به اطلاعرسانی به مردم و تورها در این مورد نیز نپرداخته است و چه بسا از وقوع چنین رخدادی تاکنون بیخبر مانده است!
لازم به ذکر است که متاسفانه پوشش و فرهنگ گردشگرانی که در شهرهای توریستی شمال کشور، تخت جمشید، جزیره کیش، سواحل شمال کشور، مراکز خرید شهرهای بزرگ، کوههای شمال تهران، بسیاری از خیابانها و محلهای تهران و از جمله کویر مرنجاب شاهد آن هستیم، کاملاً مطابق با پوشش اسلامی مردمان ایران زمین نیست، ولی آیا انجام چنین برخوردهای قرون وسطایی، راهحل مقابه با معضلات فرهنگی است؟
آیا فردا و روزهای دیگر باید شاهد حصارکشیدن به دور جزیره کیش و یا محله جردن تهران و ممنوعیت حضور مردم در این مناطق، به دلیل پوشش آنها باشیم؟
حل معضل "فرهنگی" حجاب، بیگمان دغدغه و درخواست عمومی جامعه ماست، ولی انجام چنین اقداماتی، جز مضحکهکردن نام "ایران"در نزد افکار عمومی ایران و جهان و بدترشدن وضعیت این معضل فرهنگی، نتیجه دیگری ندارد.
در هزاره سوم، توسعه گردشگری فرصتهایی را برای برقراری مبادلات فرهنگی میان گردشگران و مردم محلی فراهم میآورد تا به این ترتیب، دو طرف با فرهنگ یکدیگر بیشتر آشنا شوند و بهتدریج به فرهنگ هم احترام گذارند. مبادلات فرهنگی حاصل از گردشگری سبب وسیعتر شدن افق اندیشهی طرفین، کاهش پیشداوریها و نزدیکتر شدن انسانها به یکدیگر میشود.
بسیار دیده شده است به دلیل رفتارهای ناپسندی که برخی گردشگران در جوامع محلی از خود بروز میدهند، مردم بومی، عطای درآمدهای حاصل از گردشگری را به لقای آن بخشیده و خواستار خروج گردشگران از محیط زندگی خود شدهاند.
از طرف دیگر، آسیبهای گردشگران بر جوامع محلی، پوشیده نیست. برخی از اقلیمهای بومی که مقصد گردشگری در ایران قرار گرفتهاند، با توجه به شکنندگی خاص میراث فرهنگی شان ممکن است، با توسعه گردشگری صدمه فراوانی ببیند و اصالت الگوهای فرهنگی مردم محلی کم شود. مردم محلی که به شیوهی سنتی زندگی میکنند، میتوانند در تماس با گردشگران برای همیشه دچار استحاله شوند.
ممکن است دیدار بیش از حد گردشگران از مکانهای تاریخی و باستانی مهم سبب ویرانی تدریجی آنها شود. این ویرانی ممکن است، ناشی از بیتوجهی به ظرفیتپذیری محل یادشده باشد یا حاصل فعالیتهای سودجویانهی گردشگران نافرهیخته باشد.
همچنین ممکن است بهواسطهی افراط در ایجاد جذابیت گردشگری، برخورد بیش از حد تجارتمآبانهای که با جلوههای فرهنگی در مقاصد گردشگری صورت میگیرد، اعتبار و اصالت مناسک مذهبی، عادات و سنن، جشنها، صنایع دستی، موسیقی، رقص و دیگر الگوهای فرهنگی بهواسطهی ارائهی نامناسب و ناشایست آنها بهعنوان جاذبههای گردشگری از دست برود و به عبارتی ارزشهای محلی مبدل به کالا شود؛ اما بستن منطقه بزرگی از ایران زمین، به روی ساکنان این مرز و بوم، راه و چاره این مسائل نیست!