آفتابنیوز : آفتاب: مرد شیطان صفت که به بهانه پرسیدن آدرس، دختربچه مدرسهای را به مخفیگاه شیطانی خود کشانده و مورد آزار و اذیت قرار داده بود، دستگیر شد.
چند روز پیش، دختربچه هشتسالهای از سوی والدینش به یکی از مراکز درمانی مشهد انتقال یافت و وقتی در همان بررسیهای اولیه معلوم شد که وی مورد آزار و اذیت قرار گرفته، ماجرا به پلیس گزارش شد.
با حضور ماموران در محل، مادر دختر بچه در تحقیقات گفت: ظهر امروز درحالیکه منتظر بودم دخترم از مدرسه به خانه برگردد، خبری از او نشد و همین مسئله باعث نگرانیام شد. نمیدانستم چه اتفاقی برای او افتاده و نگرانش بودم تا اینکه بعد از حدود ۴۰ دقیقه تاخیر سروکله دخترم پیدا شد. وقتی او به خانه آمد، مدام اشک میریخت و گریه میکرد. او بیحال بود و رنگ پریده بهنظر میرسید اما هر چه از او پرسیدم که چه اتفاقی افتاده، جواب نمیداد تا اینکه بالاخره با اصرار من حرف زد و ماجرا را تعریف کرد.
زن جوان در تشریح اتفاقی که برای دخترش افتاده بود، گفت: دخترم در راه برگشت به خانه بوده که در بین راه مردی سوار بر یک موتورسیکلت سهچرخ، به او نزدیک شده و آدرس پرسیده، بعد هم از دخترم خواسته که برای نشان دادن آدرس، سوار موتور شود و او هم قبول کرده اما آدرسی که آن مرد درنظرش بوده، خانهای مخروبه در همان حوالی بوده و وقتی به آنجا رسیدهاند، او دخترم را به زور به خانه برده و مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس همانجا رهایش کرده و متواری شده است.
با اظهارات این زن، درحالیکه دختر خردسال نیز حرفهای او را تایید میکرد، تحقیقات ماموران برای شناسایی و دستگیری مرد شیطان صفت شروع شد. از آنجا که دختربچه مدرسهای مشخصات کامل این مرد را به خاطر داشت، تیمهای گشت پلیس وارد عمل شدند و با استقرار در محدوده مورد نظر به گشتزنی پرداختند تا اینکه موفق شدند مرد شیطانصفت را شناسایی کنند.
این مرد در یک عملیات ضربتی دستگیر شد و بعد از انتقال به اداره پلیس به ربودن و آزار و اذیت دختر هشت ساله اعتراف کرد.
جدال خونین مرد وظیفهشناس و راننده فراری مرد وظیفه شناس وقتی دید راننده پژو بعد از تصادف با ۲ زن جوان قصد فرار دارد، جانش را به خطر انداخت تا مانع فرار او شود. این مرد در حالی که بر اثر ضربه چاقو به شدت مجروح شده بود، آنقدر راننده را تعقیب کرد تا توانست وی را دستگیر کند و به ماموران کلانتری تحویل دهد.
عصر ۲۵آبان امسال خودروی پژویی که با سرعت زیاد در خیابان ماهدشت کرج در حرکت بود وارد ایستگاه اتوبوس شد و به ۲زن که کنار ایستگاه ایستاده بودند، برخورد کرد. صدای ترمز وحشتناک ماشین، توجه رهگذران را جلب کرد و همه دیدند که راننده پژو بعد از این تصادف قصد فرار از محل حادثه را داشت. اما در همین هنگام مردی از میان جمعیت به کمک حادثهدیدگان شتافت و خواست مانع از فرار راننده پژو شود که حادثهای وحشتناک رخ داد؛ دوستان راننده پژو، با مشاهده این صحنه برای فراری دادن وی وارد عمل شدند و با چاقو ضربهای به گردن این مرد زدند.
همزمان با این حادثه، راننده پژو ماشینش را در محل رها کرد و پا به فرار گذاشت اما مرد وظیفهشناس به تعقیب او پرداخت و سرانجام توانست وی را به دام بیندازد.
حالا ۶ روز از این حادثه میگذرد و مرد ۴۷ساله که با ضربه چاقو مجروح شده، تحت عمل جراحی قرار گرفته و به گفته پزشکان از خطر مرگ نجات یافته است. او درباره جزئیات روز حادثه میگوید: ساعت ۱۸:۲۰ چهارشنبه ۲۵آبان بود که از محل کارم در کیلومتر ۱۳اتوبان کرج- ماهدشت بیرون آمدم. زمانی که در ماشینم را باز کردم تا سوار شوم، ناگهان صحنه وحشتناکی را در آن طرف اتوبان دیدم؛ یک خودروی پژو ۴۰۵ که با سرعت بسیار زیادی در حال عبور از خیابان بود، در یک لحظه وارد ایستگاه اتوبوس شد و به ۲ زن که در ایستگاه ایستاده بودند برخورد کرد. سرعت ماشین آنقدر زیاد بود که راننده نتوانست ماشینش را کنترل کند و بر اثر این حادثه، یکی از آن دو زن به پیادهرو پرت شد و محکم با دیوار باغی که آنجا بود برخورد کرد. با دیدن این صحنه بلافاصله ماشینم را قفل کردم و به آن طرف اتوبان رفتم تا به حادثهدیدهها کمک کنم. همزمان، با اورژانس و ۱۱۰ نیز تماس گرفتم اما ارتباط برقرار نمیشد. چون یکی از آن دو زن به شدت مجروح شده بود، از یکی از شاهدان خواستم مدام با اورژانس تماس بگیرد و خودم کنار ماشین پژو ایستادم تا مانع از فرار راننده شوم.
وی ادامه میدهد: وقتی موفق نشدیم با اورژانس تماس بگیریم یکی از همکارانم آن دو زن را به بیمارستان انتقال داد. بعد از رفتن آنها، من و بقیه شاهدان منتظر رسیدن پلیس بودیم و اجازه نمیدادیم که راننده پژو فرار کند تا اینکه ۵-4 مرد جوان که بهنظر میرسید از دوستان راننده هستند، به سمت ما آمدند. آنها با پرسیدن سؤال میخواستند حواس همه را پرت کنند. یکدفعه دیدم که راننده پژو قصد فرار دارد. به سمت او رفتم و اجازه ندادم فرار کند. گفتم باید صبر کند تا پلیس برسد چون پای جان ۲آدم در میان است. همین که دست او را گرفتم یکی از مردانی که به طرف ما آمده بودند رو به من کرد و گفت تو دخالت نکن. اما من باز هم گفتم که به خاطر انسانیت اجازه نمیدهم این راننده فرار کند. یکدفعه یکی از آنها با چاقو ضربهای به گردنم زد. همزمان با این اتفاق راننده پژو از ماشین پیاده شد و پا به فرار گذاشت. در حالی که احساس میکردم خون زیادی دارد از من میرود، دستم را روی زخم گردنم گذاشتم و با آن وضعیت بهدنبال راننده دویدم. او با پای پیاده فرار میکرد و من که لباسم کاملاً خونی شده بود، او را تعقیب میکردم.
مرد وظیفهشناس میگوید: راننده فراری برای یک اتوبوس دست تکان داد و سوار شد، من هم بهدنبال او سوار اتوبوس شدم و فریاد زدم که «این مرد یک مجرم فراری است» و از راننده اتوبوس خواستم تا کنار یک کلانتری توقف کند. در همان حال دست راننده فراری را گرفتم و وقتی اتوبوس کنار کلانتری محمدشهر توقف کرد، او را تحویل ماموران دادم اما چون حادثه در اتوبان ماهدشت اتفاق افتاده بود آنها پرونده را به همراه متهم به کلانتری ماهدشت فرستادند. بعد از اینکه متهم را تحویل دادم خیالم راحت شد و با دوستانم تماس گرفتم تا مرا به بیمارستان برسانند. آن شب تحت عمل جراحی قرار گرفتم. پزشکان میگفتند اگر ضربه به شاهرگم خورده بود قطعاً مرده بودم. یک روز در بیمارستان بستری بودم و پس از آن مرخص شدم. حالا هم به دادسرای ماهدشت رفتهام و به طرح شکایت پرداختهام تا عامل حمله به من شناسایی شود.