کد خبر: ۱۴۰۱۸۰
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۰ - ۰۸:۲۲

سرحدی‌زاده: پذیرش نخست‌وزیری موسوی برای موتلفه‌ای‌ها سنگین بود

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: ماهنامه «نسیم بیداری» در پرونده‌ای به مناسبت سالروز تولد آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی گفت‌وگویی با ابوالقاسم سرحدی‌زاده، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و وزیر اسبق کار انجام داده که بخش‌هایی از آن در پی می‌آید:

* ما در حزب ملل به دنبال این بودیم که بعد از پیروزی انقلاب دوباره فعالیت حزبی را آغاز کنیم، ولی وقتی حزب جمهوری اسلامی اعلام موجودیت کرد و دیدیم این حزب‌‌ همان اهدافی را که ما می‌خواهیم دنبال می‌کند پس به آن پیوستیم. حزب جمهوری اسلامی هم تدریجا شکل یک حزب را به خود گرفت و دارای اساسنامه و مرامنامه شد. سایر تشکل‌های موجود هم مانند موتلفه به همین ترتیب به حزب پیوستند چون هدف همه ایجاد یک حکومت اسلامی و آزاد بود.

* حزب جمهوری اسلامی در بدو تاسیس، آمادگی به عهده گرفتن دولت انقلابی را نداشت، چون با حضور بزرگانی مانند شهید بهشتی، امام در ابتدا نخست‌وزیری دولت موقت را به آقای بازرگان سپردند. به نظر می‌آمد امام هم نمی‌خواست بعد از انقلاب، حکومت را در اختیار یک حزب خاص اسلامی قرار دهد. اعضای حزب جمهوری اسلامی هم با دولت آقای بازرگان همکاری داشتند، اما درباره اختلافات حزب جمهوری با دولت موقت، مساله این بود که مشی نهضت آزادی و شخص مرحوم بازرگان به گونه‌ای بود که آنطور که انتظار می‌رفت با اهداف انقلاب همراه و همصدا نبودند، منطبق نبودن اهداف دولت موقت با اهداف انقلاب، مشکلاتی را به وجود آورد که در ‌‌نهایت به کنار کشیدن مرحوم بازرگان منجر شد. مرحوم بازرگان نظرش این بود که انقلاب به پایان رسیده و مردم باید به زندگی عادی خود ادامه دهند. در حالی که اینطور نبود چون اگرچه انقلاب ما پیروز شده بود، ولی به عقیده امام، تازه مشکلات ما شروع شده و دشمنان در مقابل ما ایستاده بودند. دولت بازرگان نمی‌توانست این مشکلات را اداره کند.

* مرحوم بازرگان این اعتراض را داشتند که کمیته‌ها و سپاه خودسرانه عمل می‌کنند و توجهی به دولت ندارند. شهید بهشتی با اینکه فوق‌العاده به نظم پای‌بند و به دنبال آرامش کشور بودند، اما این مشکلات را طبیعی می‌دانستند. چون طبع انقلاب‌ها این است که به دنبال خود بی‌نظمی دارد. به همین خاطر حزب جمهوری اسلامی زیاد به این وضعیت اعتراضی نداشت. تلاش حزب این بود که به مهندس بازرگان بقبولاند که ایراد نگیرد و به کار خود ادامه دهد. ولی گویا برای دولت موقت قابل قبول نبود به خصوص وقتی جریان تسخیر لانه جاسوسی پیش آمد. نارضایتی دولت موقت به اوج رسید و آقای بازرگان استعفا کردند.

* در تمام مدتی که انقلاب به راه خود ادامه می‌داد، آرام‌آرام اختلافاتی در شورای مرکزی و بدنه حزب بروز می‌کرد. شورای مرکزی شامل برخی از اعضای موتلفه، برخی از اعضای حزب و برخی روحانیون مستقل بود که نظرات و سلایق مختلفی داشتند. تنها عاملی که این سلایق مختلف را در حزب و کنار هم نگه می‌داشت، ویژگی‌های خاص شخصیتی شهید بهشتی بود. بعد از شهادت ایشان، طبیعی بود که حزب نتواند به کار خود ادامه دهد و در ‌‌نهایت منحل شود. در دولتی که بعد از شهادت شهید رجایی تشکیل شد، پذیرش نخست‌وزیری مهندس موسوی برای موتلفه‌ای‌ها سنگین بود و شروع به اعتراض کردند. قبل از شهادت شهید بهشتی، ایشان این اختلافات را اداره می‌کردند و نمی‌گذاشتند افراد پراکنده شوند، اما در ‌‌نهایت این مشکلات تا جایی پیش رفت که برخی وزرا کنار رفتند و اختلاف‌ها شروع شد.

* شهید بهشتی هم به اقتصاد آزاد قائل بود، ولی ناگزیری دولت از وضعیت خاص جنگ را می‌پذیرفت. بنابراین اگر ایشان در قید حیات بود، مشی اقتصادی دولت مهندس موسوی را کاملا قبول داشت. با کسانی هم که با دولت مخالفت می‌کردند، طوری رفتار نمی‌کرد که از حزب جدا شوند، ولی نگرش خودش‌‌ همان نگرش دولت بود. امام هم همین مشی را قبول داشت. امام در زمینه‌های اقتصادی هیچ دستوری به دولت ندادند، چون رفاه مردم را می‌خواستند و دولت هم این کار را انجام می‌داد. عملکرد دولت ما در آن دوران، آن قدر خوب بود که هنوز هم مردم از آن به نیکی یاد می‌کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین