آفتابنیوز : آفتاب: مردی که سال گذشته همسر جوانش را به قتل رسانده بود در جلسه دادگاه در برابر قاضی صدرزاده رئیس شعبه ۵ دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ادعا کرد همسرم را مثله کردم ولی او را نکشتم.
در چهارم آبان سال ۸۹ هنگامی که خواهر و برادر ۹ و ۱۲ ساله از مدرسه به خانه بازگشتند متوجه غیبت مادر خود شدند. آن ها موضوع را از پدر خود پرسیدند که او در پاسخ گفته بود مادرشان به مسافرت رفته است. در روز ۱۶ آذر یک تکه از بالاتنه بدون دست و سر متعلق به یک زن که سوخته بود در زیر پل الغدیر تربت حیدریه پیدا شد. تلاش ماموران پلیس برای یافتن دیگر اعضای بدن مقتول و کشف هویت وی ادامه یافت. مدتی بعد و پس از شناسایی مقتول که زنی ۳۰ ساله بود همسر حدودا ۴۰ ساله او شناسایی و بازداشت شد.
با تطبیق یک تکه پارچه گلدار که دور نیم تنه پیچیده شده بود با بخشی از پرده خانه مرد (گل های سبز پارچه یکدیگر را کامل کرده بودند) شک کارآگاهان و قاضی ویژه قتل به متهم افزایش یافت. در جریان تحقیقات بعدی متهم در تاریخ 89.12.1 در بازپرسی تربت حیدریه اظهار کرده بود: به همان صورتی که قبلا توضیح دادم قتل را انجام دادم در واقع قصد قتل نداشتم و او را هل دادم. متهم در تحقیقات گفته بود که اعضای مثله شده همسرش را در نقاط مختلف شهر انداخته که بنا به اظهارات خانواده مقتول اثری از آن ها پیدا نشده بود.
در ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه 90.9.28 در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان خراسان رضوی متهم در برابر قاضی ایستاد تا در برابر اتهامات وارده از خود دفاع کند. دو فرزند، پدر متهم و نیز اولیای دم در جلسه حضور داشتند. قاضی پس از اعلام اتهام از پدر و مادر مقتول درخواستشان را جویا شد. آن ها تنها خواستار قصاص متهم بودند و ابراز کردند که به هیچ وجه گذشت نخواهند کرد. سپس قاضی به دختر ۱۰ ساله متهم و مقتول رو کرد و خواسته او را جویا شد. دختر گفت: حالا که مادرم را از دست داده ام دلم نمی خواهد پدرم را نیز از دست بدهم. قاضی از پدر متهم به عنوان ولی قهری بچه های وی خواسته پسر ۱۳ ساله متهم را نیز جویا شد که او هم همان خواسته خواهرش را مطرح کرده بود. در ادامه قاضی از متهم خواست که بایستد و به دفاع از خود بپردازد.
متهم که وکیل تسخیری اش را در کنار خود داشت اتهام قتل را نپذیرفت اما مثله کردن جنازه را قبول کرد. او در توضیح حادثه گفت: در روز حادثه ساعت هفت و نیم صبح هنگامی که قصد خروج از منزل را داشتم همسرم با من مشاجره کرد و من که می خواستم به محل کارم بروم او را هل دادم و از خانه خارج شدم. ساعت نه و نیم بود که به خانه برگشتم که ناگهان با پیکر بی جان وی در حالی که روسری به دور گردنش پیچیده شده بود مواجه شدم و بعد از روی نادانی و به این دلیل که از پیامدهای این موضوع می ترسیدم جنازه را مثله کردم و پس از آن که هر تکه از بدن همسرم را در گونی و کیسههای پلاستیکی مختلف گذاشتم آنها را به مناطق مختلف بردم و رها کردم.
قاضی از متهم پرسید که چرا همسرت باید خودش را کشته باشد؟ و اصلاً مگر کسی میتواند خود را با روسری خفه کند؟ که متهم گفت: همسرم مدتی قبل از مرگ (در ۱۹ مهرماه) به همراه دوستانش به سفر قم و از آن جا به شمال کشور رفته بود. در آن جا یکی از دوستانش هنگام شنا در آب غرق شده بود و او به دلیل این که نتوانسته بود به دوستش کمک کند دچار عذاب وجدان شده بود. او در خانه قرص می خورد و مدام با خود حرف میزد و میگفت که دوستش نباید او را تنها میگذاشت.
متهم اضافه کرد که آن روز هم به دلیل این که همسرم دارو خورده بود با او بحث کردم. او تعادل روحی نداشت و دچار بیماری شده بود و به این دلیل که کم آورده بود خودش را کشت.
قاضی که در طول جلسه دائم به اظهارات قبلی متهم در جلسات بازپرسی رجوع می کرد از متهم پرسید که چرا پس از مشاهده همسرش در آن حالت به جای زنگ زدن به پزشک و یا خبر کردن همسایه ها او را مثله کرده است؟ متهم که اصرار داشت حقیقت را می گوید ابراز کرد: شوکه شده بودم و می خواستم از شر جنازه خلاص شوم و اگر درک الان را داشتم هرگز چنین کاری نمی کردم.
متهم در پاسخ به پرسش قاضی درباره سرنوشت لباس های مقتول گفت که آن ها را در سطل زباله انداخته است. و اضافه کرد: جسد را مثله کرده ام اما آن را نسوزانده ام. در تاریخ 89.12.1 متهم زیر برگه اظهاراتی را امضا کرده بود که در آن نوشته شده بود: «به همان صورتی که قبلا توضیح دادم قتل را انجام دادم. در واقع قصد قتل نداشتم.»متهم به قتل همچنین اظهارات قبلی خود در بازپرسی تربت حیدریه در تاریخ 89.12.1 را هم نپذیرفت و تکرار کرد که مثله کردن جسد را قبول دارم اما قتل را قبول ندارم.
در ادامه جلسه، قاضی از متهم پرسید که چرا با وجود این که از سرنوشت همسرش اطلاع داشته برای پدر و مادر وی اظهارنامه تمکین فرستاده است و خواسته که همسرش به منزل برگردد؟ متهم در پاسخ گفت: از بلاتکلیفی خسته شده بودم و با این کار خواستم خانواده همسرم که در مشهد زندگی می کردند و ما رابطهای با آنها نداشتیم متوجه غیبت او بشوند و به جست وجوی او بپردازند.
سپس متهم در پاسخ این سوال قاضی که چرا به شستن فرش اقدام کرده پاسخ داد که فرش را نشسته و اصلا در هنگام مثله کردن جنازه خونی بیرون نزده است. در این لحظه قاضی دست نوشته اظهارات پسر ۱۳ ساله متهم را نشان داد که در آن پسربچه اظهار کرده بود که در روز ناپدید شدن مادرشان به کمک پدر و خواهرش فرش را شستهاند. متهم این اظهارات را رد کرد و گفت: به دلیل دیگری غیر از خونریزی، روی فرش ادکلن پاشیده و آن را نشسته است.
در ادامه این جلسه همچنین مادر مقتول اظهاراتی را درباره اختلاف دخترش با متهم به قتل و همچنین نحوه جدایی آنها خطاب به مقام قضایی ایراد کرد و در پایان جلسه مقام قضایی از متهم خواست که آخرین دفاع خود را بیان کند که متهم گفت: من قتل را انجام ندادم و به گردن نمیگیرم. مثله کردن (تکه تکه) کردن را قبول دارم و همسرم خودش را خفه کرده بود.
قاضی با دریافت لایحه دفاعیه از وکیل مدافع متهم و با بیان این که رای دادگاه در روزهای آینده اعلام میشود ختم جلسه را اعلام کرد.