آفتابنیوز : آفتاب: این روزها خبر به گل نشستن کشتی تفریحی 'کوستا کونکوردیا' در اثر برخورد با صخرههای جزیره جیلیو در آب های نزدیک ایتالیا در 13 ژانویه با 4200 مسافر که متاسفانه منجر به 16 کشته و چند مفقود شد در صدر اخبار رسانه های کشورهای اروپایی قرار گرفت.
این رسانه ها از لحظه ی مخابره ی نخستین خبر پیوسته و لحظه به لحظه، با ذکر جزئیات به شرح حادثه، عملیات نجات، دلایل حادثه، عوامل مقصر و تحقیقات پیرامون حادثه پرداختند و همچنان با غلظتی کمتر آن را ادامه می دهند. تقارن 2012 با صدمین سال رخداد تایتانیک نیز فضایی نوستالژیک به گزارشهای خبری بخشید. حوادث ریز و درشت اطراف و اکناف جهان و تحولات اروپا هیچیک مانع از پرداختن به جزئیات حادثه و تذکر اهمیت جان باختن مسافران نشد. بسیاری به ابراز همدردی پرداختند و کاپیتان کشتی تحت نظر پلیس قرار گرفت و فشار افکار عمومی و رسانه ها کار را به جایی رساند که به فاصله ی چند روز یعنی همین جمعه گذشته، شرکت دارنده ی کشتی پیشنهاد پرداخت بیش از 14 هزار دلار به هریک از صدها مسافر آسیب دیده از حادثه شد و در این حال برخی مسافران همچنان پیگیر دریافت خسارت های میلیون دلاری از کمپانی مالک کشتی به دلیلی آسیب های مالی، فیزیکی و روحی هستند.
در ایران نیز متاسفانه حادثه ی مشابهی رخ داد و جان 15 تن از هموطنان را ستاند. اما هیچیک از سایتها و رسانه های خبری آن را به عنوان خبر نخست ارزیابی نکرد و آن را در صدر اخبار خود قرار نداد و شاید حتی حادثه ی کشتی ایتالیایی در رسانه های ایرانی از حادثه ی قایق ایرانی پوشش بیشتری یافت و اخبار پیشنهاد غرامت به آسیب دیدگان کشتی ایتالیایی در حالی از رسانه های داخلی شنیده می شود که کمتر خبری از آخرین وضعیت رسیدگی به ماجرای غرق لنج ایرانی داده می شود. این که حوزه ی دغدغه های رسانه های غربی و اولویتهایشان متفاوت است و فارغ از برخی از دلمشغولیهای سیاسی و اجتماعی این سوی هستند و اینکه آن کشتی حامل 4000 مسافر بوده است قابل انکار نیست، اما توجیهی برای کم توجهی در ایران به موضوع کشته شدن 15 ایرانی در حادثه ی احتمالا قابل اجتناب غرق قایق نیست.
همین طور پنج شنبه شب گذشته در خبر دیگری اعلام شد که متاسفانه "یازده زائر ایرانی در سوریه ربوده شده اند". خبر آنلاین آن را در ستون دیگر اخبار خود قرار داد و تاپ نیوز های خود را به "اسامی داوران جشنواره فیلم فجر"، "بازار سکه و ارز..." و سخنرانی یکی از مسئولان اختصاص داد و این خبر حتی در رده ی اخبار برگزیده و طبیعتا خبرهای پربیننده آن قرار نگرفت و در رسانه هایی چون ایسنا و ایلنا و سپس فردا و شفاف و انتخاب و بازتاب و فرارو نیز جایگاه یک خبر جدی را نیافت و در فارس و مهر نیز گرچه جدی تر به آن پرداخته شد اما خبر نخست نبود و تنها ایرنا و الف و تابناک آن را خبر مهم تلقی کردند. همین گونه است مواجهه با خبر سقوط هواپیمای اف 14 و شهادت خلبان و کمک خلبان این هواپیما. این روزها کشور در تب و تاب ارزش "پول ملی" قرار گرفته که البته بسیار حائز اهمیت است و به حق بخش عمده ای از توجه رسانه ها و افکار عمومی را به خود داشته است، اما ارزش والای "خون ملی" را نیز باید پاس داشت و به آن اهتمام مضاعف ورزید. بخشی دیگر از موضوع ناشی از تعطیلی غیر حرفه ای و ناموجه جریان اطلاع رسانی کشور در روزهای پنج شنبه و یا تعطیلات مشابه است اما احتمالا شما هم با من هم عقیده اید که دلیل مهمتر در تلقی و رویکرد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ما به چنین اخباری نهفته است.
خوشبختانه مردمان ما در گرامیداشت شهدا چه در دوران دفاع مقدس و چه همچون حادثه ی تروریستی اخیر تهران که منجر به شهادت یک نخبه ی علمی و همراه او شد، حساسیت شایان توجهی داشته اند و هر آنچه این حساسیت بالاتر باشد شایسته تر است ، اما اینکه چرا این حساسیت در موارد دیگر نظیر شهادت خلبانان اف 14 یا اسارت زائران در سوریه یا غرق شدگان لنج یا ترور یکی از شهروندان جاسک...تعمیم نیافته نکته ی حائز اهمیتی است. آمریکائیها از بازمانده ی استخوان یک سرباز خود در ویتنام نگذشتند. صهیونیستها پس از جنگ 33 روزه، شرایط حزب الله را تمکین و چند صد اسیر را آزاد کردند تا جنازه ی دو سرباز خود را برگردانند و همچنین بود در ماجرای گیلعاد شالیط. هر گاه یک سرباز اروپایی یا آمریکایی در افغانستان یا عراق کشته می شود، بلافاصله رسانه ها با قطع خبر عادی، خبر وقوع حادثه را داده و به محض بازگرداندن پیکر سرباز کشته شده، عموما به صورت زنده و سپس مکرر اقدام به پخش خبر، صوت و تصویر و گزارش با ذکر جزئیات می کنند و تیم تحقیق تشکیل می شود تا هم اهتمام به "خون ملی" را نشان داده و هم از وقوع و یا شدت حوادث کم شود. در جهان کشورهایی هستند که اگر به یکی از شهروندانشان تعدی یا تعریضی در هر جای دنیا صورت بگیرد حتی اگر آن فرد مجرم باشد و یا اگر قتلی در خیابان و یا دور دست اتفاق بیافتد یا حتی پلیس سارقی را مورد ضرب و جرح قرار دهد یا گلوله ای شلیک کند، بلافاصله حادثه در صدر رسانه هایشان خواهد بود و مسئولان ذیربط درباره ی جزئیات و دلایل و پیگیری ها توضیح خواهند داد و این پیگیریها عموما تا حصول نتیجه ادامه خواهد یافت و چنین موضوعاتی اولویت خود را در کنار موضوعات مهم سیاسی یا چالشهای اقتصادی هرگز از دست نمی دهند. رسانه ها در بسیاری از نقاط جهان به اندازه ی ما در حوادث عاطفی نمی شوند، اما شناسایی ریشه ها و عوامل و شناخت راهبردهای پیشگیرانه را اولویت نخست قرار می دهند. نقاط ضعف و گرایش و استانداردهای دوگانه ی سیستم اطلاع رسانی غرب در بعضی موضوعات به ویژه وقتی به روایت کشورهای رقیب شرقی یا منتقد اسلامی می پردازند در جای خود قابل بررسی است، اما در موضوعاتی که پیشتر گفته شد راه درستی را رفته اند.
مردم ایران عموما نسبت به تعریف تابعیت ایرانی جدیت داشته اند و ایران از جمله کشورهایی است که اخذ تابعیت آن برای غیر ایرانیان چندان آسان نیست. این نشان دهنده ی حساسیت مثبت و دقت در مفهوم ایرانی بودن است. اما در عمل تا چه اندازه رسانه ها به این مهم توجه داشته و در فرآیند عمل اجتماعی و سیاسی به آن همت ورزیده شده، جای تامل دارد. علاوه بر اهتمام مضاعف به جان سربازان وطن، رسانه ها نباید از کنار هر آنچه بر ایرانیان می گذرد به ویژه آنگاه که جانشان یا حیثیتشان مورد تهدید قرار می گیرد به آسانی بگذرند. علاوه، اساسا نمی توان چنین حوادثی را چنانکه متاسفانه مرسوم صفحه ی حوادث بسیاری از رسانه هاست، صرفا حادثه دید و از تحلیل و ریشه یابی و پیشگیری غفلت کرد. شاید اگر در رسانه ها به مفهوم "خون ملی" و "عرق ملی" جدی تر، بهتر، عمیق تر و تحلیلی تر و به عنوان یک فرهنگ مستقر رسانه ای نه یک موضوع مناسبتی پرداخته می شد، اینک برای صحنه صحنه ی دفاع مقدس تیم های تحقیق تجهیز و تشکیل شده بود یا به احترام جانباختگان بم و منجیل دیگر شاهد ساخت حتی یک سازه ی غیر امن نبودیم یا حادثه ی سقوط هواپیمای نظامی و نقص فنی هواپیمای مسافربری و غرق هموطنان و قتل یا تعریض و تعدی به هر هم وطنی در خارج از کشور و امثال آن موضوعی ملی تلقی می شد و امکان عبور به مثابه یک امر عادی از کنار آن وجود نداشت. منکر اولویتها، دغدغه ها و موانع جدی و فراوان بسیار سیاسی و اقتصادی، که رسانه ها و اتاق خبر را از این مهم باز می دارد نباید بود، اما در افقی بلندتر اهتمام به "خون و عرق ملی" منزلت شهروندان را در سطح ملی و بین الملل افزایش داده و خود عاملی بازدارنده در مسیر تکرار چنین حوادثی است. هر گاه جان ، عرض و حریم هموطنی چه در داخل و چه در خارج به خطر می افتد، صرف نظر از گرایشات سیاسی و موقعیت فردی یا سنجش در ترازوی منفعت سیاسی باید با شناخت و تبیین درست موضوع و مشروعیت بخشی، آن را در صدر توجه رسانه ای قرار داد و پیوسته مطالبه ی پیشگیری وپیگیری و تحقیق و مواخذه و دقت داشت و آن قدر آن را تکرار کرد تا تبدیل به اقدام و فرهنگ شود. شاید شما نیز با من هم عقیده باشید که چنین فرهنگ سازی از وظایف رسانه ای و مصلحت امروز و آینده ی ماست.