کد خبر: ۱۴۵۰۸
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۹:۱۲

تو چه می دانی ...

آفتاب‌‌نیوز : هنوز در میان نخل ها ، در امواج نفس گیر مجنون ، در سکوت کر کننده  دشت و در میان آوار سرما بر ارتفاعات ، هرم نفس هایشان را احساس می کنی .

هنوز سرتاسر این گستره ، متبرک به نام هایشان است ، هنوز هر شهری و هر روستایی نشانی از آنان با خود دارد ، زخمی شاید و شاید هم نمادی از افتخار .

سرداران بی نام این مرز و بوم ، هنوز هم نامشان و یادشان لرزه بر اندام دشمن دون می اندازد ، هر چند این سوتر ، در همین برج های سر به فلک کشیده بسیاری را نام آنان به نان رسانده است . 

هنوز نجواهای شبانه شان در گوش دشت ها طنین دارد ، هرچند این سوتر ، در پشت میزها دیگری خبری از راز و نیاز نیست . نجوایی هم اگر هست ...

سرداران رفته اند . رفته اند و بار از این دنیا بسته اند و اگر هم در این میانه برخی جا مانده اند ، حسرت رهایی از قفس را هر آن در سر دارند تا بپیوندند به آنان که سالها پیش رفتن و هجرت را برگزیدند .

سرداران رفته اند و آنان که برجا مانده اند در این میانه نه سودای رفتن دارند و نه داشته اند . دنیا را برگزیده اند و در هراس از رفتن ، رفتنی ناگزیر و ناگریز ، خود را غرقه می کنند در جهانی که دیگران به دور افکنده اندش ، غافل از آن که هر که سبکبارتر ، این مسیر ناگریز را سهل تر می پیماید و غافل تر از آن که آن چه در انبانشان حمالی می کنند ، متاعی است که به هیچ نمی خرندش و صاحبش را جز باری بر دوش هیچ نیست.

سرداران رفته اند و آنان که بر جای مانده اند ، رویای جاودانگی می بینند و همچون طفلان کاخ ها می سازند برای خود و در این میانه غافلند که عمر آن چه که می سازند و آن چه که می اندوزند تا هنگامه بیداری است . آن گاه که ندا می رسید «سجده کنید » و چه بسیارند در این هنگامه یاران ابلیس .
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین