آفتابنیوز : آفتاب: مهدی تقوی التهاب اخیر بازار ارز و سکه، اشتیاق سفته بازانه بسیاری را برانگیخت.
انگیزشی که ذاتا حاوی تلاش برای کسب سود کوتاه مدت بود. به عبارت ساده تر، تحلیل رفتار سفته بازان، به ماهی گیری از آب گل آلود می ماند.
اما چرا این نوع کسب سود از بعد کلان مذموم است؟
همانطور که اشاره شد، این نوع سوداگری به دلیل آن که حاوی نگاه کوتاه مدت است، سرمایه گذاری بلندمدت را تضعیف می کند. البته در شرایطی که بازدهی بازار سهام و نرخ سود سپرده گذاری در بازار پول پایین تر از نرخ تورم بود و نیز به دلیل مشکلاتی که برای بخش تولید پس از کاهش یارانه انرژی رخ داده بود، فضای اقتصادی کشور آماده تحمیل یک شوک از سوی مامنی تازه برای کسب سود بود. چرا که بازار مسکن نیز که در این مواقع به سرعت مورد آماج سرمایه ها قرار می گیرد، فعلا آمادگی توزیع سود بالا را نداشت.
در چنین شرایطی علایم کافی از بازار ارز و سکه صادر شد. اما فضای سفته بازی، فضای "بازار گرمی " است. لذا نه تنها بخش های مولد اقتصاد از رونق سوداگری آسیب می بیند، بلکه گاه نرخ های حبابی شکل می گیرد. نرخ هایی که بیشترین آسیب را به پس اندازهای خرد غیر حرفه ای های تازه وارد به بازار ارز و سکه می زند. گذشته از این، این حباب، آرام آرام بازارهای دیگر را نیز تحت تاثیر خود قرار می دهد.
علایم غلط بازار سکه و به خصوص ارز، آن گونه که در حال حاضر نیز قابل لمس است، بهانه لازم را برای ورود شوک قیمتی پس از حصول آرامش نسبی یا کوتاه مدت در بازار ارز و سکه به سایر بازار ها همچون کالا و خدمات فراهم می کند.
گذشته از این شوک روانی گرانی ارز و سکه برای عموم مردم این است که احساس می کنند ارزش دارایی هایشان به سرعت در حال نزول است. لذا تلاش می کند که ارزش دارایی های خود از جمله مسکن را بالاتر ببرند.
همین هم رخ داده، این روزها در برخی اخبار از رشد بیش از 20 درصدی قیمت مسکن سخن گفته می شود.
مساله بعدی که رخ می دهد، تشویق مردم به خروج دارایی ها و سرمایه هایشان از کشور است. برخی به این فکر می افتند که برای حفظ ارزش آنها دست به کار انتقالشان به خارج از کشور بیفتند. همین امر خود بار دیگر تقاضا را در بازار ارز تحریک می کند. لذا دور باطل سفته بازی ادامه می یابد.
نکته بعدی آثار اجتماعی و فرهنگی این مساله است. فراتر از ترویج کوتاه مدت نگری و افول اخلاق که در ذات سفته بازی نهفته است، نگرانی از کاهش ارزش دستمزد و دارایی های مردم، آنها را سرخورده و افسرده می کند. بر این اساس فرهنگ کار در کشور نیز آسیب می بیند.
ماحصل دیگر این شوک قیمتی در میان مدت و بلند مدت آسیب پذیری تشکیل سرمایه تولیدی در کشور است که به دلیل تضعیف بازار سرمایه و پول رخ می دهد.
در نهایت مردمی که با هدف کسب سود آنی و سرشار وارد چرخه باطل سفته بازی ارز و سکه شده اند، در عمل به بدتر شدن وضعیت اقتصادی خود و جامعه رضایت داده اند.
این بدتر شدن اوضاع باز هم انگیزه های سوداگرانه را تشویق می کند. به طوری که انگار جامعه در یک دور باطل گرفتار آمده است و فارغ از نقش سیاستگذاری های کلان اقتصادی در تشدید این شرایط، خود به فقیرتر شدن دسته جمعی دامن می زند.
بعد همه می پرسند که با وجود این همه درآمد نفتی چرا شرایط اقتصادی کشور آن گونه که باید بهبود نمی یابد غافل از این که سرمایه هایی که می تواند در قالب تولید زنجیره ایجاد ارزش افزوده را رقم بزند، بدل به ارز بیش از اندازه گران و سکه های حبابی شده است.
البته کتمان نمی توان کرد که سیاستگذاری های کلان اقتصادی برای تشویق سرمایه گذاری بلندمدت یا سوق دادن جامعه به سمت سوداگری نقش غیرقابل انکاری بازی می کند که همواره باید مورد توجه دولت ها باشد.
*استاد اقتصادکلان دانشگاه علامه طباطبایی