کد خبر: ۱۴۷۱۲۷
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۹:۵۷

حماس و یک اشتباه تاریخی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: معروف است به این که رهبران سیاسی فلسطین در طول 64 سالی که از عمر رژیم صهیونیستی می گذرد همواره از تاریخ عبرت نمی گیرند و اشتباهات پیشینیان خود را تکرار می کنند.

نخستین اشتباه رهبران تاریخی فلسطین این بود که فریب رهبران سابق جهان عرب را خوردند و با وعده بازگشت سریع به اراضی اشغالی ،مردم فلسطین را وادار به ترک فلسطین اشغالی کردند.

مردم فلسطین با این تلقی که مهاجرت آنان برای مدتی کوتاه خواهد بود از فلسطین به کشورهای لبنان، سوریه ، مصر ،اردن وعراق مهاجرت کردند اما این مهاجرت بازگشتی به دنبال نداشت.

اشتباه دیگر رهبران فلسطینی این بود که در جریان اشغال کویت توسط عراق درسال 1990 در کنار رژیم صدام قرار گرفتند و کویت را که بزرگترین حامی مالی آنان بود به رژیم دیکتاتوری صدام فروختند.

در گیر شدن مستقیم با رژیم پادشاهی اردن در سال 1970 که منجر به بروز فاجعه سپتامبر سیاه وقتل عام 15 هزار فلسطینی توسط ملک حسین پادشاه سابق اردن یکی دیگر از اشتباهات تاریخی رهبران فلسطینی بود.

امضاء قرار داد اسلو نیز زائیده تحلیل غیر دقیق رهبران فلسطین وتلقی اشتباه آمیز آنان از شرایط ورخدادهای بین المللی در آن زمان بود.

در سال 1991 کنفرانس مادرید در شرایطی بر گزارشد که اشغال کویت توسط عراق جهان عرب را به دو بلوک مخالف و موافق تقسیم کرده بود.

مرحوم یاسرعرفات رهبر سابق سازمان آزادیبخش فلسطین که همه تخم مرغ های خود را در سبد صدام حسین قرار داده بود ،بیشترین دوستان عرب خود را ازدست دا د .

لذا یاسر عرفات با این تلقی که جهان عرب انسجام خود را از دست داده وفلسطین تنها مانده، با پادرمیانی دولت نروژ بطور پنهانی با مقامات رژیمصهیونیستی مذاکراتی را آغاز کرد که این مذاکرات به امضای توافقنامه اسلودر سال 1993 منجر شد.

ازآنجائی که دمشق همواره برای پشتیبانی از جنبش فتح به رهبری یاسر عرفات متحمل مشقات زیادی شده بود لذا این قرار داد رنجش مرحوم حافظ اسد رئیس جمهوری سابق سوریه را در پی داشت.

مرحوم حافظ اسد انتظار داشت که یاسرعرفات حداقل قبل از امضای قرارداد ننگین اسلو با رهبران سوریه رایزنی می کرد اما عرفات به اصطلاح از پشت سر حافظ اسد عمل کرد.

همان زمان مرحوم حافظ اسد دستور داده بود که دیگر یاسرعرفات را به دمشق راه ندهند اما رهبر جنبش فتح که همچنان نسبت به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی تردید داشت نمی خواست مهم ترین حامی خود یعنی سوریه را از دست بدهد.

لذا در سال 1994 زمانی که باسل اسد فرزند مرحوم حافظ اسد در یک تصادف دردناک جان خود را از دست دا د یاسرعرفات به بهانه شرکت در مراسم تشییع جنازه باسل اسد وارد دمشق شد و در حالی که بشدت بر سر و روی خود می کوبید خود را در آغوش مرحوم حافظ اسد انداخت!

با این که حافظ اسد به خوبی می دانست که مرحوم یاسرعرفات به اصطلاح فیلم بازی می کند اما با وساطت عبدالحلیم خدام معاون سابق رئیس جمهوری ،فاروق الشرع وزیر خارجه ومصطفی طلاس وزیر دفاع وقت سوریه با یاسر عرفات آشتی کرد و او را بخشید.

اما مدتی بعد یاسرعرفات که در کاخ رام الله به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان بر کرسی ریاست تکیه زد رفت وآمدهای خود را با اسحاق رابین ، شیمون پرز وایهود باراک نخست وزیران سابق رژیم صهیونیستی افزایش داد و دوستان قدیمی خود را فراموش کرد.

سرانجام یاسرعرفات که تحت تاثیر رهبران برخی کشورهای عرب منطقه روابط خود را با رژیم اسرائیل توسعه داد ه بود در کاخ خود تنها ماند و آمد بسر او که نباید می آمد.

یاسر عرفات از سال 2002 بیش از دو سال در محاصره تانکهای ارتش رژیم صهیونیستی درمقر تشکیلات خود گردان در رام الله باقی ماند ودر طول این مدت هیچیک از رهبران عرب به عنوان همدردی حتی زحمت یک تماس تلفنی با یاسرعرفات را بخود ندادند.

عرفات درنوامبر سال 2004 بر اثر یک بیماری مشکوک به بیمارستان پرسی فرانسه منتقل شد ودر آنجا در غربت فوت کرد اما در طول 14 روزی که در بیمارستان بستری بود هیچیک از سفرای عرب در پاریس حتی به ملاقات وی نرفتند.

پرونده مرگ مشکوک یاسرعرفات پس از 50 سال مبارزه برای همیشه در بیمارستان پرسی فرانسه به بایگانی راکد سپرده شد وگوئی اصلا یاسرعرفاتی به دنیا نیامده بود !

محمود عباس" ابو مازن "جای عرفات را گرفت وهمان راهی را دنبال کرد که عرفات سالها بدون دست یابی به اهداف خود دنبال کرده بود.

ابو مازن با سرعت بیشتری در پی مذاکره با رهبران رژیم صهیونیستی برآمد اما این مذاکرات پس از 7 سال به بن بست رسید.

حماس که مبارزه خود را از سال 1987 با انقلاب سنگ آغاز کرده بود توانست جایگاه رفیعی در میان توده های مسلمان و فلسطین کسب کند.

مبارزات حماس می رفت معادلات داخلی ،منطقه ای وبین المللی را به سود ملت فلسطین تغییر دهد اما بار دیگر رهبران حماس دچار خطای تاریخی شدند.

رهبران عربستان، قطر، اردن و مصر از حماس خواستند تا فاز نظامی و مبارزاتی را کنار بگذارد و وارد فاز سیاسی و دولت سازی بشود.

حماس در سال 2005 با این تلقی که تشکیل یک دولت انقلابی به کسب امتیازات بیشتری از رژیم اسرائیل منجر می شود وارد انتخابات پارلمانی شد .

این جنبش با کسب اکثریت کرسی های پارلمانی توانست دولت خود را تشکیل دهد اما هیچیک از سران رژیم های عرب علیرغم وعده های قبلی خود حاضر نشدند دولت حماس را به رسمیت بشناسند.

امروز نیز حماس بار دیگر دچار خطای استراتژیکی شده ومی رود تا دستاوردهای مبارزاتی خود را فدای وعده های پوچ ودروغین سران عربستان، بحرین، قطر وامارات کند.

سفر اسماعیل هنیه نخست وزیر حماس به چند کشورعربی و نیز جمهوری اسلامی ایران در واقع برآیند رخدادهای اخیر جهان عرب بود.

سر نگونی حسنی مبارک در مصر، زین العابدین بن علی در تونس و معمر قذافی در لیبی اوضاع سیاسی منطقه را به سود حماس و به ضرر جنبش فتح تغییر داد.

جنبش فتح به رهبری محمود عباس که هم پیمانان سنتی خود را در مصر ، تونس و لیبی از دست داده سعی کرد به حماس نزدیک شود .

رهبران حماس نیز با این تصورکه اوضاع سوریه دیگر قابل کنترل نیست وممکن است تغییراتی در آینده در سوریه صورت گیرد خود را درآغوش رهبران کشورهای حوزه خلیج فارس ونیز جنبش فتح انداختند.

هر چند مذاکرات اخیر اسماعیل هنیه، خالد مشعل وموسی ابومرزوق از رهبران حماس با محمود عباس رئیس تشکیلات خود گردان در دوحه و قاهره یک مساله داخلی است و به خود فلسطینیان مربوط است اما در جریان سخنرانی اسماعیل هنیه در دانشگاه الازهر اتفاقی رخداد که جایگاه حماس را نزد ملت ایران متزلزل می کند.

همه ملتهای مسلمان در سراسر جهان به خوبی می دانند که ملت ایران در طول 33 سال گذشته به دلیل جانبداری بی قید وشرط از جنبش های مبارز فلسطینی بهای سنگینی پرداخت کرده است .

اتهام زنی ها ، محاصره اقتصادی ، جنگ تحمیلی 8ساله ، بلوکه کردن دارائیهای ایران و تلاش برای انزوای سیاسی این کشور بخشی از تبعات کمک ملت ایران به جنبش های آزادیبخش فلسطین به ویژه حماس بوده است.

در جریان سخنرانی اخیر اسماعیل هنیه در دانشگاه الازهرقاهره جمعی از افراد معلوم الحال تحت تاثیر پترودلارهای عربستان شعارهائی علیه ایران دادند که با سکوت نخست وزیر حماس مواجه شد.

سلفی های مزدور عربستان بدون هیچگونه مقدمه ای شعارهای " نه ایران نه حزب الله" دادند واسماعیل هنیه نیز با لبخند وسکوت خود ظاهرا آنان را همراهی می کرد.

جا داشت که آقای هنیه برای این گمراهان کوردل و بی بصیرت و سلفی های مزدور و جیره خوارعربستان توضیح می داد که اگر ایران وحزب الله نبودند امروز نه حماسی وجود داشت ونه فلسطین .

آقای اسماعیل هنیه باید متذکر می شد که اسرائیل در جنگ ژوئن 1967 درعرض 6 روز 80 هزارکیلومتر مربع " 8 برابر مساحت لبنان" از خاک مصر و سوریه را اشغال کرد اما در جنگ 33 روزه در برابر شیرمردان مکتب "حیدر" با تحمل سنگین ترین شکست های تاریخی خود از جنوب لبنان عقب نشینی کرد.

آقای اسماعیل هنیه باید به این کوردلان متعصب یاد آوری می کرد که در جنگ ژوئن 1967 ژنرال های دو ستاره و سه ستاره ارتش مصر از ترس سربازان اسرائیلی در شنزارهای صحرای سینا، العریش و شرم الشیخ پنهان شده بودند .

اما در جنگ 33 روزه لبنان ،این ژنرال های سه ستاره اسرائیلی بودند که در برابر جوانان پیرو مکتب امیر المومنین" علی علیه السلام" در جنبش حزب الله بستوه آمده بودند و خود ر ادر پشت تپه ماهورهای جنوب لبنان پنهان کرده بودند.

متاسفانه آقای اسماعیل هنیه در سخنرانی خود در جمع سلفی های دانشگاه الازهر در روز جمعه گذشته بدترین عبارات را در مورد نظام ضد صهیونیستی سوریه به کاربرد و از تروریست های سلفی ضد دولتی سوریه جانبداری کرد.

حداقل آقای اسماعیل هنیه باید حرمت نان ونمکی را که 500 هزار فلسطینی مقیم سوریه در طول 60 سال گذشته خورده بودند پاس می داشت و موضع متعادل تری در برابر دولت بشار اسد اتخاذ می کرد.

اگر آقای هنیه تصور می کند که باید در بهارعربی چهچهه مستانه بزند و یاران قدیم را فراموش کند بار دیگر مرتکب خطای تاریخی شده زیرا سران رژیم های عرب هیچگاه به ملت فلسطین وفادارنبوده ونخواهند بود.

موضوع فلسطین را سران کشورهای بی هویتی مانند عربستان، قطر، بحرین و امارات حل نخواهند کرد زیرا این موضوع بقدری پیچیده ودارای ابهامات سیاسی، بین المللی وامنیتی است که از فهم وشعور سران این کشورها خارج است .

آقای اسماعیل هنیه و یاران وی در جنبش حماس باید بدانند که ملت ایران در بدترین شرایط محاصره اقتصادی و بین المللی هرگز دست از حمایت از ملت فلسطین بر نداشت اما نمک خوردن ونمکدان شکستن هم در ادبیات سیاسی و اجتماعی ملت ایران جائی ندارد.

ملت بزرگ و وفادار ایران در جریان بر گزاری مراسم روز قدس سال 1388 زمانی که عده معلوم الحالی شعار " نه غزه نه لبنان" سر داده بودند بر دهان این عده کوبید، لذا این ملت انتظار داشت که آقای اسماعیل هنیه بر دهان کسانیکه شعار " نه ایران نه حزب الله" سر داده بودند ، می کوبید .


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین