کد خبر: ۱۴۷۵۴۸
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۰:۳۳

ماشین بازی های کریم باقری + عکس

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در ميان فوتباليست​هاي مطرح فوتبال ايران کريم باقري از هر نظر استثناء است. بر خلاف خيلي از آنها که بيشتر پولشان را براي خريد آخرين مدل ماشين​ها خرج مي​کنند آقا کريم به قول خودش هميشه با احتياط و البته با هدف ماشين خريده و سوار شده است. به همين خاطر برعکس بيشتر بازيکن​ها او در اين تجارت ضرر نداده.

با اسطوره فوتبال درباره ذوق و شوق ماشين​سواري و تجربه​هاي متفاوت در کشورهاي مختلف به گفت​وگو نشستيم در حالي​که آقا کريم به خاطر اين مصاحبه متفاوت چند باري شوخي هم​بازي​هايش را به جان خريد. اگر مي خواهيد در دنياي مجازي کنار دست کريم باقري در اتومبيل لوکس و راحتش بنشينيد اين گفتوگو را از دست ندهيد.

آقاي باقري اين روزها بين بازيکنان فوتبال خريد ماشينهاي گرانقيمت و باکيفيت رايج است و از اين نظر فوتباليست​هاي ما خيلي شبيه بازيکنان اروپايي شدهاند اما در مورد شما هميشه جور ديگري نظر داده​اند. شما از همان روزهاي اولي که وارد دنياي حرفه​اي فوتبال شديد بيشتر از آنکه دنبال خريد ماشين​هاي جديد يا تند تند عوض کردن آن باشيد به فکر سرمايه​گذاري بوده​ايد.

الان که شرايط زندگي خيلي عوض شده و با بيست سال پيش قابل مقايسه نيست. سال 72 که من از تبريز آمدم تهران تازه يکي دو سال بود که پول آمده بود در فوتبال ايران و يکي دو تا باشگاه مثل کشاورز يا بانک تجارت هم بيشتر نبودند که وضعشان خوب بود.

من هم از همان اول که آمدم قراداد بستم با کشاورز، اول به نيازهاي ضروريتر زندگيام فکر مي​کردم. البته ان موقع مثل حالا اينقدر هم تنوع ماشين نبود اما در کل اولويت​هاي ديگري بود که من دنبال رفع آن مشکلات بودم که بتوانم آنها را تامين کنم. خيلي تو خط ماشين خوب داشتن يا لباس خريدن نبودم.

آن موقع اصلا خيلي هم بازيکنان دنبال ماشين عوض کردن يا تنوع لباس نبودند. اما الان زمانه خيلي عوض شده و ديگر به خيلي از آدم​ها نمي​شود گفت اين ماشين را نخر. الان خدا را شکر پول بيشتر شده، البته شايد در هر باشگاهي پنج شش بازيکن بيشتر نباشند که توانايي خريد ماشين​هاي جديد و آنچناني باشند اما در کل خيلي ها هستند که دوست دارند مثلا لباس مارکدار بپوشند يا گوشي جديد بخرند و ماشين خوب سوار شوند. اين البته همه جاي دنيا هست. خيلي​ها هستند که تنوع را دوست دارند و مي خواهند بهروز باشند. من هم البته وقتي نيازهاي ديگرم برطرف شد خب دوست داشتم ماشين خوب سوار شوم که البته در چند سال اخير اين اتفاق افتاده. قبلا براي من خيلي اهميت نداشت که مثلا مارک ماشين من بايد چي باشد يا لباسم چه جور باشد. قبلا ماشين​هاي متوسط سوار ميشدم و برايم مهم نبود اما دو سه سالي است که ماشين​هاي خوب هم سوار ميشوم.

يک زماني مي​گفتند شما پول​هايي که در باشگاه بيله​فلد در بوندسليگا مي​گرفتيد به جاي اينکه باآن ماشين گرانقيمت بخريد مي​فرستاديد ايران و با آن کاميون مي​خريديد. اصلا چنين ماجرايي صحت داشت؟

نه بابا، من قبلا هم اين موضوع را شنيده بودم اما نمي​دانم کي اين شايعه را براي من درست کرده بود. يک بار از من پرسيدند که چه ماشين​هايي دوست داري و من هم گفتم که ماشين بزرگ و سنگين را خيلي دوست دارم چون پدرم به خاطر شغلش ماشين​هاي بزرگ سوار مي​شد و من هم علاقه​ام از کودکي به اين ماشين​ها علاقه داشتم. اما بعضي​ها از کاه، کوه ساختند و اين شايعه را درست کردند وگرنه هر کسي را بهر کاري ساخته اند و من اصلا تو خط اين جور چيزها نيستم.

شايد منظورشان اين بوده که شما در اين کار سرمايه​گذاري کرده​ايد نه اينکه خودتان پشت اين ماشين​ها مي​نشينيد...

نه، حتي براي سرمايه​گذاري هم نبوده. من زماني که آلمان يا کشورهاي ديگر هم بودم سعي کردم کاري کنم که به نفعم باشد و شکر خدا ريختوپاش هم نکردم.

آقا کريم شما در کشورهاي مختلف مثل آلمان، انگليس و قطر بوده​ايد. در فوتبال اين کشورها گاهي کمپاني​ها اسپانسر مي​شوند و به بازيکنان ماشين مي​دهند. پيش آمده که ماشين خاصي در اين کشورها داشته باشيد؟

من در آلمان در باشگاه بيله​فلد بودم که از نظر مالي سطح بالا نبود. مثلا بايرن مونيخ اين​جوري بود و بعضي از کمپانيها به بازيکنان اين تيم ماشين مي​دادند اما در آرمينيا بيله​فلد اينجوري نبود. بنابراين خودمان مي​بايست ماشين تهيه مي​کرديم. من هم يک ماشين متوسط خريدم که کارم راه بيفتد...

يادتان هست چه ماشيني داشتيد؟

بله يک فورد بود.

چه مدلي؟

نه والله، يادم نمي​آيد. فورد تخم​مرغي شکل مدل 1997 بود.

در ايران چه ماشيني براي اولين بار سوار شديد؟

يادم هست اولين بار از طرف تيم ملي يک پيکان به ما دادند، بعد هم پرايد خريدم و پژو 206 و زانتيا و هيونداي سوناتا. همين طور آمديم يواش يواش جلو تا امروز. به خاطر همين من به بازيکنان جوان توصيه مي​کنم که به کساني مثل من نگاه نکنند. الان متاسفانه بعضي از بازيکنان تا پول دستشان مي رسد مي​روند ماشين مي​خرند آنهم ماشينهاي گرانقيمت. مثلا 100 ميليون پول قراردادشان را کلا براي خريدن يک ماشين مي​دهند در حالي که اگر به زندگي آدم​هاي موفق يا بازيکنان موفق نگاه کنيد مي​بينيد که پله پله رشد کرده​اند. يک دفعه که نيامدند سرمايه​شان را خرج کنند.

شما در انگليس هم رانندگي کرده​ايد؟

بله.

همه چيز رانندگي آنها برعکس است. زود عادت کرديد به مدل رانندگي آنها؟

بله، اتفاقا اولين روزي که رانندگي کردم موقع پارک کردن آينه ماشينم شکست. بعدا اما عادت کردم همان يک مورد فقط پيش آمد.

در انگليس ماشين شما چي بود؟

بي ام و 530.

هيچوقت سراغ ماشين​هاي اجاره​اي نرفتيد؟

نه، اصلا.

با آن همه تنوع ماشين در اروپا، جالب است که وسوسه نشديد.

خب به خاطر اين بود که من براي درآمدم برنامه​ريزي کرده بودم. در اروپا تنوع ماشين​ها زياد است و هر روز يک چيز جديد مي​بينيد. اما همانطور که گفتم من برنامه ديگري داشتم و ماشين متناسب خريدم. اگر شما صد تومان درآمد داشته باشي و 101 تومان خرج کني ضرر است!

در قطر يا امارات فکر کنم به بازيکنان ماشين مي​دهند درست است؟

در قطر که بوديم از طرف باشگاه به ما يک تويوتا دادند در امارات هم همينطور. روي همين حساب ما هم ماشين باشگاه را سوار مي​شديم.

آقاي باقري به رانندگي چطور نگاه مي​کنيد. دست داريد فقط از يک جا به جاي ديگر برويد و ماشين براي شما هر چه باشد فرقي نمي​کند يا اينکه دنبال سواري با ماشين خوب هم هستيد؟

طبيعتا رانندگي با ماشين خوب با متوسط فرق دارد. اين تفاوت را هر کسي متوجه مي​شود. سواري با ماشين خوب لذت خودش را دارد. اما با اين ترافيک سنگين و خيابان​هاي شلوغ من يکي که زياد از ماشين استفاده نميکنم. بعضي موقع با ماشين مي روم تمرين.

تا حالا دنبال مهارت​هاي ويژه يا رانندگي بهتر نرفتيد؟

مثلا چه​جوري؟

مثلا اگر يک روزي سرتان در فوتبال خلوتتر شد برويد رانندگي حرفه​اي تري را ياد بگيريد و خودتان را در پيست يا مسابقه محکي بزنيد و از اين جور ماجراها...

نه، به اين چيزها فکر نکردم. در ايران هم البته بالاتر از 120 کيلو متر بر ساعت نمي​شود رفت. جاده​ها هم مناسب نيست.

اهل سرعت رفتن نيستيد؟

اينجا نه اما در آلمان سرعت بالا را تجربه کردم. آنجا اتوبان​هايي هست که سرعت آزاد است، هرچه قدر بخواهيد.

مثلا چقدر سرعت رفتيد؟

180 تا، 200 تا رفتم. توي آن اتوبان مي​شود چنين سرعتي رفت. ماشين خوب و اتوبان خوب باشد سرعت رفتن لذت خاص خودش را دارد. در ايران نمي​شود.

يعني ريسک نکرديد؟

نه، اصلا.

آقا کريم فکر مي​کنم شما شناخت نسبي از ماشين ها داريد. بعد از اين سال​ها بيشتر به اتومبيل​هاي کدام کشور علاقه داريد؟

بله، من بيشتر ماشين​هاي ژاپني و آلماني را بيشتر دوست دارم. مثلا تويوتا لندکرويزر و بي ام و که هر دو را دارم. اين دو تا ماشين براي من استفاده بيشتري داشته.

ماشيني هست که دوست داشته باشيد سوار شويد اما تا حالا نشده؟

نه زياد به اين چيزها فکر نمي​کنم. چيزي سوار ميشوم که بتوانم داشته باشم. امکانش بايد باشد. در همين شرايط هم از بي امو و لندکرويزر راضي هستم.

جالب است که کارکرد اين دو تا ماشين با هم فرق مي​کند.

بله مثلا لندکرويزر موقع مسافرت خودش را نشان مي دهد. به خصوص اگر شمال برويد و زمستان باشد. ماشين بايد کاربردي باشد و کيفيت داشته باشد. بعضي​ها ماشيني را انتخاب مي​کنند که مثلا تک باشد يا قيافه خاصي داشته باشد. چشم و همچشمي در ايران زياد است.

پيش نيامد در امارات يا قطر سوار ماشينهاي اسپرت مثل فراري يا لامبورگيني سوار شويد؟

نه، البته اين را هم بگويم که ماشين​هايي مثل فراري را بايد با ماشين​هاي لوکس بنز يا بي امو مقايسه کنيد. آنها خشکتر هستند در حاليکه لوکس​ها نرم​ترند.

من فکر مي​کردم شما الان کاديلاک سوار مي​شويد. مال خودتان است؟

نه، مال دوستم است. چون ماشين من کارواش بود با آن کاديلاک رفتم سر تمرين...

تجربه تازه​اي بود؟

بله، خب کاديلاک هم ماشين بدي نيست.

يک بار هم با پورشه علي دايي سر تمرين رفته بوديد...

اتفاقا خودم پورشه پانامرا داشتم اما فروختمش. خيلي ازش خوشم نيامد. چون من ماشين لوکس مثل بي امو سري هفت را بيشتر دوست دارم. اگر هر دو تا ماشين را سوار شويد تفاوت را احساس مي کنيد.

چه فرقي دارد؟

من ماشين نرم را بيشتر دوست دارم. پورشه يک مقدار خشک بود. البته خيلي ماشين خوبي است.

در رانندگي چطوري هستيد؟ اهل عجله هستيد يا حوصله؟

کلا خيلي اهل تند رفتن نيستم. پيش آمده که گاهي دير شده و باعجله رفتم اما کلا زودتر حرکت مي​کنم که با آرامش رانندگي کنم.

از وسايل حمل​ونقل عمومي هم استفاده کرده​ايد؟

بله، خيلي پيش آمده. هم مترو سوار شدم و هم اتوبوس. مثلا يک بار پسرم را مي بردم دکتر و مي خواستم خيابان ولي عصر را به سمت پايين برويم. به همين خاطر سوار اتوبوس شدم.

واکنش مردم عجيب بود؟

بله، مثلا يک بار که سوار مترو شده بودم مردم خيلي نگاه مي کردند. من هم گفتم چرا نگاه مي​کنيد اگر مشکلي هست پياده شوم که بعد مردم خنديدند و ديگر نگاه نکردند و چيزي نگفتند.

تا حالا پيش آمده مسابقات اتومبيلراني را از نزديک ببينيد؟

نه، پيش نيامده. آن موقعي که من قطر بودم هنوز ميزبان فرمول يک نشده بودند اما از طريق تلويزيون گاهي فرمول يک را ديدم. مخصوصا وقتي که شوماخر در اوج بود گاهي مسابقاتش را دنبال مي کردم.

هيچ وقت با قهرمانان اين رشته روبرو نشديد؟

نه، البته يکي از راننده​هاي عرب را که قهرمان شده بود را مي شناسم.

منظورتان احتمالا ناصر العطيه است؟

بله، همان راننده قطري است.

راستي از فني ماشين سر در ميآوريد؟

نه آنچنان، اصلا پيش نيامده که بخواهم به ماشين دست بزنم.

تا حالا در خيابان نمانديد؟

نه، ماشين​هاي جديد کمتر خراب مي شوند. براي من هم مسئله اي به وجود نيامده...

آن موقع که پيکان داشتيد چطور؟

آن موقع من هنوز گواهي نامه نگرفته بودم.

راستي کي گواهينامه گرفتيد؟

سال 76 يا 77 بود.

خارج از ايران هم گواهينامه گرفتيد؟

بله، من گواهينامه امارات را دارم. در آلمان هم از گواهينامه بينالمللي استفاده مي کردم. البته تا امتحان کتبي اش پيش رفتم اما ديگر فرصت نشد که ادامه بدهم. گواهي نامه گرفتن در آلمان خيلي سخت است.

مثلا بايد يک روز فقط کمکهاي اوليه را يتاد بگيريد که اگر احيانا تصادف شد با مصدوم چه کار کنيد. کلا آلماني ها خيلي به قانون احترام مي گذارند.
{$old_album_147548}
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین