آفتابنیوز : آفتاب: وقتی این زوج جوان برابر قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده ایستادند، مرد 40 ساله گفت: فروشگاه مواد غذایی دارم و از وضعیت مالی مناسبی برخوردارم.
حدود چهار سال پیش به طور اتفاقی باهمسرم، الف آشنا شدم پس از چند بار تماس تلفنی و قرار ملاقاتهایی که با هم داشتیم وی از زندگی ناموفقش گفت و اینکه چگونه به دنبال جدایی از شوهرش به سختی مخارج زندگی خود و دختر خردسالش را تأمین کرده است. از طرفی وقتی با او همکلام میشدم، احساس آرامش میکردم، بعد از مدتی به این زن علاقهمند شده و خیلی زود به وی پیشنهاد ازدواج دادم.
بدینترتیب از خانوادهام خواستم که برای خواستگاری به خانه الف بروند. آنها وقتی فهمیدند که وی یک بار در زندگی نخست شکست خورده است، بشدت با ازدواجمان مخالفت کردند. اما من برخلاف میل خانوادهام تنهایی به خواستگاری این زن رفته و با مهریه 300 سکه سر سفره عقد نشستیم و ازدواج کردیم.
دو سالی زندگی خوب و آرامی داشتیم برای اینکه همسرم به یاد تلخیهای زندگی گذشتهاش نیفتد، همه امکانات رفاهی را برایش مهیا کردم. از آنجا که هر دو بالای سی سال داشتیم دلم میخواست هر چه زودتر بچهدار شویم زمانی که موضوع را با الف مطرح کردم بشدت ناراحت شد و خانه را ترک کرد.
این مرد ادامه داد: من همسرم را دوست دارم و عاشق زندگیام هستم اما از روزی که خواستم بچهدار شویم با من سر ناسازگاری دارد تا اینکه یک شب وقتی به خانه آمدم گفت که میخواهد از من جدا شود. تعجب کرده و زمانی که دلیل جداییاش را جویا شدم، اعتیاد به مواد روانگردان مرا بهانه کرد این در حالی است که من مدتها است به خاطر عشق به زندگی دیگر مواد مخدر مصرف نمیکنم. حالا هم همسرم را دوست دارم و به هیچ عنوان حاضر به جدایی نیستم.
زن 33 ساله در حالی که ادعاهای شوهرش را دروغ میدانست به قاضی عموزادی گفت: حدود 6 سال پیش از آنجا که در زندگی نخست شکست خورده و تنها بودم به دنبال سرپناهی برای زندگی خود و دختر خردسالم میگشتم تا اینکه چهار سال پیش با ر همسرم آشنا شدم من که او را همدم و مونسم میدیدم با خود گفتم میتوانم در کنارش خوشبخت شوم. چرا که وی را مردی مهربان و خانوادهدوست میدیدم. بنابراین پس از مشورت با خانوادهام به وی جواب مثبت داده و با مهریه 300 سکه طلا به عقدش در آمدم.
این زن در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: ابتدا زندگی خوبی داشتیم همیشه فکر میکردم که او مرد رؤیاهای زندگیام است اما طولی نکشید که همه رؤیاهایم ویران شد و فهمیدم وی اعتیاد شدید به شیشه دارد. دنیا برایم تیره و تار شد بر سر همین موضوع بین ما مشاجره لفظی بالا گرفت. وی که تا آن روز تازکتر از گل به من نگفته بود، ناگهان با لوله آهنی جارو برقی به جانم افتاد طوری که همه بدنم کبود شده بود.
تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم اما با وساطت بستگان به زندگی مشترکمان برگشتم.
او نیز به من قول داد، هیچگاه به سمت شیشه نمیرود، اما با وجود اینکه چند سال از زندگی مشترکمان میگذرد وی نتوانست به قولش عمل کند. من یک زنم، دلم میخواهد بچهدار شوم اما وقتی که شوهرم اعتیاد شدید به شیشه دارد چگونه میتواند در حق بچهمان پدری کند. وی بارها قول داده است که اعتیادش را کنار بگذارد، اما به قولش عمل نمیکند.
به گزارش ایران،دیگر حاضر به ادامه زندگی با وی نیستم و نمیتوانم این وضع را تحمل کنم به ستوه آمدهام، چرا که امنیت جانی ندارم، او وقتی که شیشه مصرف میکند دچار توهم میشود و با لوله جاروبرقی به جانم میافتد و همه اثاثیه خانه را میشکند و حالا تقاضای دریافت مهریهام را دارم.قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان آنان را به آشتی دعوت کرد.