آفتابنیوز : آفتاب: پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی: متن گفتگوي متفاوت روزنامه جوان با محسن رضایی درباره دفاع مقدس، اقتصاد و سياست در ادامه آمده است:
محسن رضایی میرقائد. مردی که مدتها است پس از شانزده سال از فضای نظامی خارج و دوباره وارد دنیای سیاست شده است و دوست دارد که در عرصه سیاست فعالیت کند تا در عرصه نظامی، اما چه کسی است که نداند وی خاطرات ناگفته زیادی از جنگ دارد و همین دانستن کافی است که هرکسی با وی گفت و گو می کند ناخواسته به سمت خاطرات این دوران می رود.
گرچه رضایی نیز سعی می کند با مصاحبه کننده همراه شود و با احتیاط از دورانی بگوید که معتقد است برخی در حال تحریف آن هستند. اما صحبت با محسن رضایی تنها محدود به جنگ و ناگفته های آن نمی شود بلکه سابقه سیاسی سال های اول انقلاب و قبل از پیروزی و دو دوره حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین یک دوره حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بعد سیاسی وی را برجسته کرده است. گرچه برخی معتقدند که محسن رضایی در دوره سیاست نتوانسته به درخشش سالهای جنگش برسد ولی فعالیت های ایشان طی چهارده سال در مجمع تشخیص و تدوین چشم انداز ایران و سیاست های کلی نظام از او یک چهره کارشناس برجسته ای بوجود آورده است. آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی خبرنگار ما با فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی میرقائد است.
• براي شروع، ما به سراغ سالي ميرويم كه شما از فرماندهي كل سپاه كناره گيري كرديد. در آن زمان شما با اين نگاه از سپاه خارج شديد كه بتوانيد جريان سومي را در درون جامعه شكل دهيد اما به نظر ميرسد كه شما در اين زمينه موفق نبوديد. شما دليل اين عدم توفيق را چه ميدانيد؟
من برای تحول فرهنگی و اقتصادی در جامعه از سپاه خارج شدم معتقد بودم که نباید از ابزار نظامی برای این ایده استفاده کرد و اولین مساله ای که طرح کردم نهضت فرهنگی بود و چندين هدف داشتم. اول از همه بايد بگويم كه خروج من از سپاه، پس از موافقت و تائيد مقام معظم رهبري صورت گرفت. من سه سال قبل از زمان خروجم از سپاه اين موضوع را با معظم له طرح كردم و ايشان فرمودند كه شما صبر داشته باشيد تا خودم زمان اين موضوع را به شما اطلاع دهم. درست پس از خرداد 76، ايشان بنده را صدا كردند و فرمودند، «حالا ميتوانيم در خصوص خروج شما از سپاه صحبت كنيم و اگر استدلالهاي شما در اين زمينه درست بود، من با كناره گيري شما از فرماندهي سپاه موافقت ميكنم.» بنده سپس گفتم اگر شما قانع نشديد، تكليف چيست كه ايشان در پاسخ فرمودند، «بايد بمانيد». درست پس از يك ساعت و چهل و پنج دقيقه صحبت، حضرت آقا فرمودند: « من قانع شدم». بنابراين اينكه گفته ميشود، محسن رضايي بدون نظر رهبري از سپاه خارج شد، كاملا اشتباه و فضا سازي عليه من است كه البته بنده در موقع خاص به اين موضوع پاسخ خواهم داد. قطعا با انتشار خاطرات من، همه به تفصيل خواهند فهميد كه چه سخناني ميان بنده و ايشان رد و بدل شده است.
زماني كه بنده از سپاه خارج شدم، وارد يك فضاي سياسي آرايش گرفته شدم. چراكه زمان آقاي هاشمي فضاي سياسي آرايش خاصي نداشت و نوعي انسداد سياسي و فضاي سياسي بسته ای در جامعه وجود داشت اما در زمان دوم خرداد فضاي سياسي باز شده بود ولی آرایش جدید را بخود گرفته بود و اين فضا قابل تغيير نبود، اما امروز شاهد هستيم كه اين فضاي سياسي در پايان عمر خود است و اصلاح طلبان از خط خارج شدهاند. البته اصولگرايان نيز به عنوان يك جناح، (نه به عنوان يك انديشه) تعادل خوبي ندارند و هرچه دست و پا ميزنند تا اين تعادل حفظ شود و سرپا بمانند، موفق نميشوند. اين موضوع مربوط به امسال نيست بلكه از سال 84 با حضور چند كانديداي اصولگرا در كنار هم و سپس تكرار اين موضوع در سال 88 و امروز، بيانگر اين حقيقت است كه جناح اصولگرايي نميتواند در فضاي سياسي پويايي خود را داشته باشد. در عين حال انديشه اصولگرايي يك جريان بسيار قوي است كه بي شك ادامه پيدا خواهد كرد. بنابراين ما وارد يك آرايش سياسي جديدي در كشور شدهايم كه در اين فضا انديشههاي نو ميتواند بسيار مطرح شود. گرچه بر اين موضوع نيز معتقدم كه اصولگرايي و اصلاح طلبي ادامه پيدا خواهد كرد اما نه به شكل فعلي و با افراد كنوني... در مجموع در پاسخ به سوال شما كه من تا چه حد در زمينه ايجاد يك جريان جديد موفق بودم، بايد گفت كه با توجه به امكاناتي كه در اختيار من بود، موفقيتهاي بسيار خوبي را كسب كردم. ما در سياست گذاري، چشم انداز آينده ايران را طراحي و در اختيار مقام معظم رهبري قرار داديم و ايشان اين چشم انداز را امضا فرمودند. امروز نيز شاهد هستيم كه هر موضوعي در كشور مطرح ميشود، همه ميگويند بايد در راستاي سند چشم انداز 1404 باشد.
• يعني شما معتقديد كه سند چشم انداز 20 ساله كشور، متاثر از گفتمان شما بوده است؟
خیلی ها در تدوین این سند دست داشتند ولی من براي اولين بار اين موضوع را خدمت حضرت آقا طرح كردم و آقا هم فرمودند كه اين يكي از گمشدههاي است كه بايد در كشور دنبال شود و جاي اين گمشده در مجمع تشخيص است. سپس ايشان موضوع را به مجمع ابلاغ فرمودند. البته بنده نميخواهم بگويم كه همه سند چشم انداز را من طراحي كردهام اما واقعيت اين است كه نقش زيادي در تدوين سياستها و چشم اندازها داشتهام.
• در خصوص جريان سوم صحبت ميكرديم.
در صحنههاي ديگر من امكاناتي نداشتم و البته اختياراتي هم نداشتم. من هيچ وقت خارج از اختيارات حركت نميكنم چراكه معتقدم بايد در چارچوب قانون حركت كرد و هيچگاه زير بار بي قانوني نرفتم.
• منظور شما از امكانات چيست؟ مگر گفتمان سازي هم نيازمند امكانات است؟
قطعا نياز دارد. شما نگاه كنيد تمامي جريانهايي كه در داخل ايران شكل گرفته است يا متاثر از انقلابها و حركتهاي مردمي بوده و يا از طريق تسلط بر قدرت صورت گرفته است. براي نمونه گفتمان دوم خرداد، سوم تير و يا سازندگي، به طور كامل پس از به قدرت رسيدن افراد شكل گرفته و پس از به قدرت رسيدن است كه تمام امكانات رسانهاي اعم از صدا و سيما و مطبوعات در اختيار شما قرار ميگيرد. شما هر موقع كه نياز داشته باشيد روي آنتن هستيد و ميتوانيد گفتمان بسازيد. راه دیگر این است که از طریق یک جنبش اجتماعی گفتمان سازی بکنید. بنابراين گفتمان سازي بدون جنبش مردمي یا تسلط بر قدرت امكان پذير نيست. البته بنده چندان اعتقادي به جنبش سیاسی ندارم و قائل به تاثير گذاري از طریق قدرت هستم. به همين خاطر با توجه به حضور نسل اوليهاي انقلاب در راس قدرت و لزوم احترام به اين نسل تا قبل از سال 88 من تلاش جدي براي حضور در قدرت از طریق انتخابات انجام ندادم و حتي يكبار هم كه در سال 84 كانديداي رياست جمهوري شدم از انتخابات كنار كشيدم چراكه معتقد بودم بزرگان نظام در عرصه انتخابات حضور فعال دارند و بايد به آنها احترام گذاشت و منتظر بمانیم تا ایده های خود را عملی کنند و دقیقا بهمین دلیل که دوران آنها تمام شده بود و مشکلات زیادی را نتوانستند حل کنند از سال 88 بطور جدی و وارد صحنه شدم و ادامه دادم.
• آقاي رضايي بسياري شما را جعبه سياه جنگ ميدانند. جعبه سياهي كه با گذشت 22 سال از پايان يافتن جنگ تحميلي هنوز رمز گشايي نشده است. خودتان هم در اين مصاحبه گفتيد كه « اگر خاطراتم را بگويم». به راستي چرا تاكنون اين خاطرات منتشر نشده است؟ آيا نكته خاصي در درون اين خاطرات وجود دارد كه امكان انتشار را از شما سلب ميكند؟
من دو دليل براي عدم انتشار خاطراتم دارم. اول از همه معتقد بودم كه خاطرات من بايد جزو آخرين خاطراتي باشد كه منتشر شود و اگر پس از مرگ من باشد، بهتر است. در عين حال من به اندازه كافي يادداشت و صحبت از دوران جنگ دارم و نوارهاي ضبط شده بسياري هم اكنون در مركز اسناد سپاه و اسناد شخصي من وجود دارد كه پس از مرگم هم ميتواند تبديل به خاطرات شود. البته پس از اينكه ديدم سال ها گذشت و هنوز خداوند متعال شهادت را نصيب من نميكند و البته شاهد تحريفهايي در دفاع مقدس هم بودم كه بسيار ناراحت كننده است. به همين خاطر تصميم گرفتم تا خاطرات خود را تدوين و به صورت كتاب منتشر كنم.
• فكر ميكنيد كه انتشار اين خاطرات بتواند جريان سازي جديد در درون جامعه ايجاد كند؟
من خيلي از حقايق جنگ را در اين خاطرات به صورت شفاف و صريح عنوان كردهام و اين موضوع ميتواند هم مورد استفاده دولتمردان قرار بگيرد و هم ميتواند عاملي براي بازخواني ارزشهاي جنگ باشد. به اعتقاد من يكي از آسيبهاي جدي كه جريانهاي سياسي به كشور وارد كردند، به حاشيه راندن جريانهاي خالص انقلابي بود و اين جريان خالص انقلابي عملا در دل تاريخ باقي ماند. اين جريان انقلابي ناچار بود، مجبور بود و ضرورت داشت كه از سياست دوري كند و تمام وقت خود را در دفاع از كشور بگذارد. به اعتقاد من اگر اين جريان مورد بازخواني قرار بگيرد جذابيت بسيار زيادي دارد.
• در اين زمينه، خاطرم هست كه روزي آقاي هاشمي با استناد به نامه شما به حضرت امام(ره)، مدعي شدند كه امام تحت فشار قطعنامه 598 را پذيرفت. واقعيت اين قضيه چه بود؟
این حرفها اهانت به امام است. هیچ کسی قدرت فشار به امام را نداشتند. همه مردم با امام بودند. به اعتقاد من پذيرش قطعنامه 598 از سوي امام خميني(ره)يك شاهكار سياسي بود و ايران را به یک برتری سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد. در آن زمان جنگ در يك سراشيبي قرار گرفته بود و عراق مرتب پيشروي ميكرد اما امام با پذيرش 598 صحنه را كاملا برگرداند و از فرداي پذيرش قطعنامه ما حمله ميكرديم و عراق عقب نشيني ميكرد. عراق در آن شرايط نميخواست كه قطعنامه را بپذيرد اما ناچار شد. چراكه در خرمشهر و مهران و عمليات مرصاد شكستهاي سنگيني خورد و به مرزهاي بين المللي بازگشت. ما عراقيها را دنبال كرديم و قصد ورود به خاك عراق را داشتيم كه امام جلوي ما را گرفت و اجازه پيشروي نداد. دليل اين كار امام هم پيام حضرت آيت الله خامنهاي به امام بود كه از طريق حاج احمد آقا به ايشان رسيد و در اين پيام به امام اعلام شده بود كه فرماندهان آماده حمله به بصره هستند و حاج احمد آقا از قول امام به مقام معظم رهبری پيام دادند كه در مرزهاي بين المللي بمانيد. بنابراين وقتي كه آتش بس داده شد ما در اوج قدرت بوديم.
• اما بسياري معتقد هستند كه نامه معروف شما به حضرت امام و درخواستهاي شما از ايشان در زمينه تجهيزات باعث شد كه امام قطعنامه را بپذيرند. در حقيقت برخي ميگويند كه نامه شما باعث نوشيده شدن جام زهر توسط امام شد. در اين نامه فضاي كشور بسيار سياه ترسيم شده است. واكنش شما به اين موضوع چيست؟
كساني كه اين حرف را ميزنند، يا جهل دارند و جنگ را نميفهمند. مثلا به خودشان اجازه نميدهند كه يك كار پژوهشي درباره جنگ انجام دهند و هیچ کدام از آنها نامه مرا نخوانده اند نامه های قبلی را هم نمی دانند البته برخی هم به خاطر قدرت طلبي اين ادعاها را مطرح ميكنند. کاسبان سیاسی هستند که از طریق تخریب انقلاب و امام به کسب قدرت سیاسی می پردازند. اگر اين حرف را ضد انقلاب بزند ما آن را طبيعي ميدانيم چراكه ضد انقلاب هميشه به دنبال تضعيف اركان نظام از جمله امام بوده است. واقعيت اين است كه امام تصميم گرفت و چيزي به ايشان تحميل نشد.
• چرا يك بار براي هميشه شما جوابي صريح به اين افراد نميدهيد؟
من هميشه به اينها پاسخ دادهام. امام زماني كه قطعنامه را پذيرفت، جنگ به اتمام نرسيد. قطعنامه 598 در تير ماه پذيرفته شد و آتش بس در اواخر مرداد ماه اجرايي شد. در اين ميان چندين عمليات صورت گرفته و امام در اوج قدرت ما، مانع از ورودمان به عراق شد. پس چه طور ميتوانيم اين موضوع را به جام زهر تعبير كنيم؟ جالب است كه امام در شهريور ماه همان سال فرمودند كه من لحظهاي در اين جنگ پشيمان و نادم نيستم. بنابراين مشخص است كه عدهاي فقط يك سويه به سخنان امام نگاه ميكنند و توجهي به ديگر سخنان ايشان ندارند یعنی به ناسخ و منسوخ بودن توجهی ندارند. منسوخ ها را قبول می کنند ولی ناسخ ها را نفی می کنند.
• به عقيده شما، در آن نامه معروف كه شما به حضرت امام نوشته بوديد و درخواست برخي تجهيزات جنگي كرده بوديد، آيا اين تجهيزات قابل تامين بود؟
من سه سال قبل از آن نامه، نامهاي مشابه به حضرت امام نوشته بودم بنابراين اگر حضرت امام قصد داشتند كه با اين نامهها صلح كنند بايد سه سال قبل از سال 67 صلح ميكردند. من در كتاب «آنكه گفت پايان» كه در خصوص خاطراتم است نيز به اين نامه اشاره كرده ام و انشاالله همگان خواهند ديد كه من سه سال قبل از نامه سال 67، تجهيزاتي درخواست كرده بودم كه اگر بيشتر از سال 67 نباشد، كمتر نيست. جالب است كه نامه سال 64 خطاب مستقيمش به حضرت امام بود اما نامه سال 67 خطاب به آيت الله هاشمي رفسنجاني نوشته شده بود.
• چرا خطاب به آقاي هاشمي؟
خوب ايشان چند ماهي بود كه به عنوان جانشين فرماندهی کل قوا معرفي شده و هماهنگ كننده ميان ارتش و سپاه شده بودند و البته قبل از آن مسئول ادامه والفجرها نيز بودند.
• من ميخواهم سوالي از شما بپرسم كه شايد نياز به استفاده از تخيل شما داشته باشد. به نظر شما اگر جنگ پس از فوت حضرت امام ادامه پيدا ميكرد، شرايط كشور چه طور ميشد؟
به نظر من يك مشكل عظيم در كشور به وجود ميآمد. به اعتقاد من تنها كسي كه ميتوانست، جنگ را به سرانجام خوبي برساند، تنها خود شخص امام(ره)بودند. قطعا اختلافات فراواني در موضوع جنگ پس از فوت حضرت امام در كشور پيش ميآمد.
امام(ره) دو مشكل مهم را قبل از رحلتشان از جلوي پاي جانشيانان خود برداشت. اول موضوع جنگ بود و ديگري ماجراي آقاي منتظري. قطعا با وجود اين دو مشكل اداره كشور بسيار سخت ميشد و اختلافات شديدي در كشور شكل ميگرفت.
• اجازه بدهيد كه به شرايط حال كشور باز گرديم. كشور ما هم اكنون مجموعه تهديداتي را به ويژه در حوزه جنگ،از غربيها دريافت ميكند. شما در مناظره خودتان با آقاي احمدي نژاد در انتخابات 88، سخن از احتمال وقوع جنگ به ميان آورديد. آيا اين مجموعه تهديدات را ميتوانيم به پيش بيني شما وصل كنيم؟
رويارويي كشور ما با غرب در حوزه اقتصاد است بنابراين احتمال وقوع درگيري نظامي بسيار پائين است. در دوره جورج بوش، وي فضا سازي در جهان انجام داد تا بتواند به ايران نيز حمله كند اما پس از بوش، جمع بندي سياست مداران غرب عمدتا به سمت رويارويي و فشار اقتصادي عليه ايران رفته است. با اين حال نميتوان در كل منكر احتمال درگیری های محدود شد گرچه احتمالش ضعيف شده است. بنابراين بايد بسيار مراقب بود و تمام احتمالات را در كشور مورد توجه قرار داد.
• با اين حال شرايط منطقه به گونهاي است كه اگر جنگي در بگيرد، بي شك ايران نيز بايد در اين جنگ مشاركت كند. تمركز بيشتر سوال من بر روي احتمال بروز جنگ در سوريه است. تحليل شما در اين خصوص چيست؟
به عقيده من ايران ابزار فراواني براي دفاع از سوريه دارد. ايران بدون شك از سوريه حمايت خواهد كرد و خط قرمز ما در منطقه سوريه و حزب الله است و قطعا كوتاه نميآئيم. البته لزومي هم ندارد كه به جنگ كشيده شويم.
• كمي هم به موضوعات اقتصادي بپردازيم. به اعتقاد شما در خصوص سياستهاي اصل 44 قانون اساسي، تا چه حد موفق بودهايم؟
به نظر من، سياستهاي اصل 44 به تعبير مقام معظم رهبري، يك انقلاب اقتصادي است و حرف اصلي آن هم اين است كه مردم به عرصه اقتصاد بيايند. چگونه ما توانستيم كه دفاع از كشور را مردمي كنيم ولی در مردمي كردن اقتصاد موفق عمل نكردهايم؟ دولت آقاي احمدي نژاد در تدوين آئين نامه ها و تشكيل ستاد اصل 44 فعاليت زيادي كردند اخیرا گزارش خوبی از خصوصی سازی هم ارائه کردند ولی هنوز يك برنامه جامع در اين زمينه از سوي مجلس و دولت وجود ندارد، ما نيازمند تحرك بيشتري در اين حوزه هستيم. به عقيده من تمامي قوا بايد در اين زمينه فعاليت بيشتري كنند و مقابله با فسادهاي اقتصادي نيز بايد به موقع صورت گيرد.
• نظر شما در خصوص عملكرد مجمع تشخيص مصلحت نظام چيست؟
اگر حاشيههاي سياسي مجمع تشخيص را كنار بگذاريم، مجمع يك نهاد موفق در تمام اين مدت بوده و توانسته بسياري از بن بستهاي مقابل نظام را با مشورت مجمع و با دست رهبر انقلاب حل و فصل كند. علاوه بر اين حل اختلافات ميان مجلس و شوراي نگهبان يكي ديگر از عملكردهاي مثبت مجمع تشخيص مصلحت نظام بوده و باعث شده كه شرايط مساعدي در قانون گذاري كشور به وجود بيايد. به هرحال تجربه مجمع تشخيص يك تجربه بسيار موفق در جمهوري اسلامي است.
• اين حواشي سياسي كه عنوان كرديد، توسط چه كساني به وجود آمده است؟
نميتوان به درستي گفت چه كساني اما معمولا اين حواشي از سوي مجلسهاي گذشته و برخي دولتها شكل گرفته است و البته در خود مجمع هم توسط افرادي كه در مجمع حضور دارند، حاشيه سازي هايي شكل گرفته است. به طور مثال در زمان دوم خرداد يك حاشيه بزرگ براي مجمع اين بود كه عنوان ميكردند مجمع حق قانون گذاري ندارد، در حالي كه ما قانون گذاري نميكرديم بلكه براي حل اختلاف، برخي مواد مصوب مجلس را اصلاح ميكرديم. در غیر این صورت اختلاف حل نمی شد. آنهم با مشارکت مجلس و شورای نگهبان این کار را می کردیم.
• اختلاف ميان آقاي هاشمي و آقاي احمدي نژاد و عدم حضور رئيس جمهور در جلسات مجمع تشخيص را هم جزو اين حاشيههاي سياسي ميدانيد يا خير؟
اين هم يكي از حاشيههاي سياسي مجمع بود. ريشه اين موضوع به انتخابات سال 84 مربوط ميشود و اين موضوع ادامه پيدا كرد. من نميخواهم يك طرفه قضاوت كنم و بگويم كه تمامي اين مسائل مربوط به دولت بوده بلکه افرادي هم در مجمع تشخيص در اين ارتباط نقش داشتند.
• از سال 84 به اين طرف، آقاي احمدي نژاد چند بار در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور پيدا كردند؟
آقاي احمدي نژاد بيش از 2 سال و نيم است كه در جلسات مجمع حضور پيدا نميكنند. در سالهاي اول كامل در جلسات مجمع شركت ميكردند اما در سالهاي سوم و چهارم جلسات را يكي در ميان حاضر ميشدند و در دو سال و شش ماه اخير هم در جلسات حضور پيدا نكردند.
• برخي از افراد معتقدند كه با شكل گيري نظام پارلماني در كشور كه در سخنان مقام معظم رهبري، طي سفر به كرمانشاه عنوان شد، مجمع تشخيص مصلحت نظام عملا حذف خواهد شد. نظر شما در اين خصوص چيست؟
مجمع تشخيص يك نهاد مشورتي براي رهبر انقلاب است و مجلس نمی تواند برای رهبری تعیین تکلیف کند. تمام اعضای مجمع تشخیص توسط رهبر انقلاب تعیین می شود و اگر هم قرار به ایجاد تغییری در این ساختار باشد باید با نظر شخص رهبری و در زمان بازنگری قانون اساسی این مساله صورت پذیرد.
• در مجموع از دیدگاه شما نظام پارلمانی می تواند یک مدل موفق حکومت در داخل ایران باشد؟
بحثی که مقام معظم رهبری در کرمانشاه مطرح کردند بسیار فراتر از نظام پارلمانی بود. ایشان موضوع نوسازی در نظام را مطرح کردند. ایشان سوال کردند که چه کار کنیم که از پوسیدگی نظام جلوگیری شود و سپس فرمودند به طور مثال اینکه نظام حکومتی کشورپارلمانی باشد و یا ریاست، قابل تجدید نظر است. بنابراین موضوع نظام پارلمانی طرح یک موضوع برای بحث از سوی مقام معظم رهبری بود. اما اینکه نظام پارلمانی تا چه حد می تواند یک مدل موفق در داخل جمهوری اسلامی ایران باشد باید گفت که اگر احزاب سیاسی در داخل ایران شکل نگیرند، پارلمان می تواند یک جایگزین مناسب برای پر کردن خلاء احزاب باشد. در بحث احزاب، در حقیقت مردم به واسطه نخبگان دولت را تشکیل می دهند و زمانی که احزاب نباشد، مردم باید خودشان دولت را انتخاب کنند و ریسک این موضوع بسیار بالا است. در عین حال نظام پارلمانی، دولت از طریق پارلمان انتخاب می شود و مردم اعضای پارلمان را انتخاب می کنند که این موضوع می تواند مقدار زیادی خلاء احزاب درداخل ایران را جبران کند. حال اگر احزاب در داخل ایران باشند، ما باید به سمت فدرال اقتصادی حرکت کنیم. فدرال اقتصادی به این ترتیب است که بخش سیاسی، امنیتی و دفاعی را از اقتصاد جدا کنیم و اقتصاد را به دست فدرالها بدهیم و مسائل سیاسی، امنیتی و دفاعی را به صورت متمرکز در پایتخت از طرق یک دولت متمرکز اداره می شود. حال دولت مرکزی می تواند ریاستی باشد اما فدرال ها را باید مجلس مشخص کند. در این سیستم ما عملا 7 تا 8 رئیس محلی خواهیم داشت و از طرف دیگر اقتدار سیاسی، امنیتی و دفاعی در دولت مرکزی می ماند.
• شما ایده فدرال اقتصادی را در انتخابات هم مطرح کردید اما اقبالی به سوی این ایده شما صورت نگرفت. آیا همچنان به این ایده پایبند هستید؟
بله من همچنان پایبند به فدرال اقتصادی هستم. اداره کشور تا قبل از رضا خان در ایران بر اساس ایالتی بوده اما رضا شاه زمانی که به قدرت رسید، یک بورکراسی متمرکز و سراسری و گسترده ایجاد کرد و همه مسائل را به دولت مرکزی واگذار کرد. زمانی که نفت هم پیدا شد، این موضوع تشدید شد و عملا سیستم اداری و مدیریتی کشور در این 70 سال اخیر تغییری نکرده است. البته آقای احمدی نژاد صحبت از تحول در نظام اداری کردند اما نتوانست یک مدل ارائه کند. به طور مثال با انحلال سازمان برنامه و بودجه، مشکل حل نمی شود و یا اینکه هیات دولت هر روز به استان ها سفر کند، مشکلی حل نمی شود. ما در این زمینه نیاز به یک الگو و مدل داریم که فدرال اقتصادی می تواند خلا این مدل را جبران کند.
• در کنار موضوع فدرال اقتصادی، شما دولت ائتلافی را هم مطرح کردید. آیا همچنان به دولت ائتلافی هم پایبند هستید؟
بله. دولت ائتلافی یعنی اینکه ما از همه نیروهای متعهد و کار آمد، یک دولت قوی تشکیل دهیم که بتواند مسائل داخلی و خارجی ایران را حل و فصل کند. ما نمی توانیم کل نظام و جامعه را 8 سال تمام پشت یک نفر و یک جریان متوقف کنیم. این موضوع را نه اسلام به ما اجازه داده است و نه جامعه. حتی اگر این فرد را خود جامعه انتخاب کرده باشند، نمی توان کل جامعه را با آرزوهایشان و یک نظام را با آرمان هایش، پشت سر یک نفر محدود کنیم.
• اما اگر اجازه بدهید، من چند سوال شخصی کوتاه هم بپرسم. روابط شما با آقای احمدی نژاد چه طور است؟
من هر کمکی از دستم بر بیاید به آقای احمدی نژاد و دولت انجام خواهم داد با دولت های دیگر هم همینطور بوده است، کمک به دولت کمک به مردم است البته من با جریانات انحرافی از سال 1350 تا کنون مبارزه کرده ام.
• شما بارها این موضوع را گفتید اما تا به حال از شما کمک خواسته شده است؟
بله. ایشان از من نظر خواسته و من هم نظر و پیشنهاد خود را به آقای احمدی نژاد می دهم. ایشان هم به بعضی عمل کرده اند و به بعضی های دیگر هم عمل نکرده اند.
• شما دوبار در انتخابات، ریاست جمهوری و یک بار هم در انتخابات مجلس کاندیدا شده اید اما موفق به جذب آرای عمومی نشدید. آیا باز هم برنامه ای برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارید؟ چرا شانس خودتان را در مجلس دوباره امتحان نکردید؟
البته باید توضیح بدهم که من در انتخابات ریاست جمهوری فقط یک بار شرکت کردم. من در سال 84 کنار کشیدم. شرکت در انتخابات یعنی وارد صحنه بشوی و تا آخر بمانی...
• اما شما در سال 84 فعالیت انتخاباتی کردید.
فعالیت انتخاباتی فرق دارد با شرکت در انتخابات از 30 انتخابات کشور من تنها در 2 تای آن شرکت کردم. در حقیقت سال 84 بیشتر یک تست برای انتخابات سال 88 بود.
• لطفا پاسخ سوال قبلی من را بدهید. آیا در انتخابات دور بعد ریاست جمهوری شرکت می کنید؟ چرا در مجلس شرکت نمی کنید؟
(پس از کمی مکس) بنده هنوز برنامه ای برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ندارم در خصوص مجلس هم، دوستانی هستند که بتوانند در مجلس حضور پیدا کنند و این موضوع کفایت می کند. من بیشتر ترجیح دادم که دوستانم را تشویق کنم که بروند و در انتخابات مجلس شرکت کنند از جبهه ایستادگی حمایت می کنم.
• شما در سال 90 دو پیش بینی مهم در حوزه اقتصاد و دفاعی داشتید. پیش بینی اقتصادی اول شما، در خصوص نوسانات بازار ارز و سکه بود که در تیرماه صورت گرفت. پیش بینی دوم، در خصوص احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای کشور بود که البته پیش بینی اول شما درست بود و خوشبختانه پیش بینی دوم شما تاکنون نادرست. شما چه شواهدی برای این پیش بینی ها داشتید؟
اسرائیل مدتها است که به دنبال شناسایی محیط ایران برای حمله نظامی است اما عوامل بازدارنده ای که در کشور وجود دارد تا امروز اسرائیل را ناکام کرده است اما چنین خواسته ای در میان سران رژیم صهیونیستی وجود دارد. در خصوص بازار ارز و دلار هم با تیمی از دوستان به این نتیجه رسیده ایم که در آن جلسه آقای دانش جعفری، آقای مجید قاسمی و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند که ما وضعیت تحریم ها و وضعیت ارزی کشور را تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که به سوی یک تنگنای تجاری در حال حرکت هستیم. احتمالات ما هم برای دوره دی و بهمن بود که درست بود. متاسفانه مجریان پیش بینی خوبی نداشت و شاهد بودیم که مجلس و هم دولت غافلگیر شدند.
• پیش بینی جدیدی در این خصوص دارید؟
درست نیست که در سطح جامعه از وقوع حوادث در آینده صحبت کنیم پیش بینی ها را برای دولت می فرستیم و امیدواریم که دولت به موقع واکنش نشان دهد.
• سالی که گذشت، دوره تلخی برای شما بود. سالی که فرزند شما به طرز مشکوکی فوت کرد. پیگیری پرونده فرزند مروحمتان به کجا رسید؟ آیا سرنخ های جدیدی در این باره به دست شما رسیده است؟
در خصوص موضوع احمد، 4 احتمال وجود داشت. اول از اینکه وی خود کشی کرده باشد. موضوع دوم ترور توسط منافقین بوده، احتمال سوم ترور توسط سازمان سیا و احتمال چهارم ترور توسط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد بوده است. هم اکنون سه فرضیه اول رد شده و علائم و اسنادی وجود دارد که این ترور توسط موساد صورت گرفته و آمریکایی ها هم اطلاع داشتند. ما منتظر تکمیل تحقیقات هستیم و تا زمانی که این تحقیقات کامل نشود، بهتر است، صحبتی دراین خصوص نشود.
• چرا موساد؟
این کار را موساد برای انتقام گیری از من به خاطر دوران فرماندهیم در سپاه و اقداماتی که من در تشکیل حزب الله و حماس انجام داده ام، انجام داده است. در این خصوص اسنادی به دست ما رسیده اما هنوز به یقین کامل نرسیده ایم اما فرضیه انتقام گیری توسط موساد، فرضیه بسیار قویی است.
• اما کمی دیر به فکر انتقام گیری نیافتاده اند؟
موساد در این زمینه سابقه دارد. تروریست های موساد، پس از 30 سال تعدادی از عوامل جریان «عنتبه» را در لبنان شناسایی و سپس برای انتقام گیری آنها را کشتند.
آقای دکتر محسن رضایی، ممنون از اینکه در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه جوان شرکت کردید.