آفتابنیوز : آفتاب: نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست متهم ردیف دوم پرونده فساد مالی بزرگ برای او تقاضای اشد مجازات کرد.
مهر نوشت: قاضی نجفی در چهارمین جلسه دادگاه فساد مالی بزرگ گفت: ب . ب متولد سال 1357 و معاون حقوقی و املاک شرکت توسعه سرمایه گذاری امیر منصور آریا و عضو هیئت مدیره شرکت گروه ملی ایران است که از تاریخ 18 مرداد سال 90 در بازداشت به سر می برد.
وی افزود: افساد فی الارض به خاطر شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور، تقابل و اضرار به نظام و مردم و همچنین مشارکت در تشکیل و اداره شبکه سازمان یافته برای ارتکاب ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری و مشارکت در تحصیل مال نامشروع به مبلغ 28هزار و554 میلیارد و400 میلیون ریال، همچنین شرکت در پول شویی موضوع تعداد136فقره گشایش اعتبار اسنادی مصادره از بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز و جعل و استفاده از اسناد مجعول و مهر شرکت های وابسته به گروه سرمایه گذاری امیر منصور آریا از جمله اتهامات متهم است.
با توجه به گزارش اولیه و تکمیلی بازرسی و حسابرسی بانک صادرات، گزارش اداره حقوقی بانک صادرات خوزستان، گزارش سازمان بازرسی کل کشور، نظریه هیأت کارشناسی، گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس و دیوان محاسبات، گزارش سازمان بورس و اوراق بهادار و گزارش وزارت اطلاعات و اداره کل اطلاعات استان خوزستان و گزارش بانک مرکزی، اسناد مطالعه شده پیوند پرونده و تحقیقات به عمل آمده از اظهارات سایر متهمین و مطلعین حکایت از شرکت مشار الیه در همه مراحل میل به فرآیند بزه، اخلال در نظام اقتصادی با علم به موضوع با وضع شغل وی به عنوان وکیل دادگستری دارد.
ادله اثباتی اتهامات انتسابی:
الف - امضای اسناد تقاضای گشایش اعتبار اسنادی صرف نظر از صلاحیت یا عدم صلاحیت امضاء و اطلاع وی از کلیه گشایش های اعتبار اسنادی با توجه به عضویت مشار الیه در هیأت مدیره گروه ملی صنعتی فولاد ایران و دخالت در مبادله اسناد گشایش به این صورت است که آقای" ب. ب. ک" می گوید تا جایی که به خاطر دارم بابت گشایش اعتبار بانک صادرات هیچ گونه امضایی نکردم اما بر خلاف ادعای وی آقای "س. ک. ر" می گوید اشخاص امضا کننده آقایان "ر" ،" ب" " م . الف . الف . خ" ،" ب. ب .ک"، به صورت متقاضی امضا کرده اند و وقتی از آقای "س .ک" سؤال می شود که "ب. ب. ک" در چه تاریخی این اسناد را امضا و به عنوان چک سندی امضا می کرد؟ می گوید از سال 90 به عنوان یکی از امضا داران شرکت ملی صنعت فولاد ایران البته چند فقره از اسناد گشایش اعتبار اسنادی با امضای آقای "ب. ب. ک " در صفحات 263 الی 273 پرونده موجود است.
دوباره "س .ک " می گوید "ب.ب ک" همه اسناد و درخواست های اعتبار اسنادی به همراه یک برگ سفته و یک برگ تعهدنامه را امضا نموده است زیرا وی به عنوان مسئول حقوقی شرکت امیر منصور آریا، اطلاع دقیقی از فرآیند کار دارد و امضا می کند و امضای اسناد و مدارک در اختیار ایشان بوده است و حتماً توسط مدیر شرکت به ایشان نیز اطلاع داده شده است. تا ابتدای 1390 همه درخواست ها و قراردادهای اعتبار توسط آقایان "ر" و "ب" به عنوان مدیران شرکت گروه ملی امضا می شد اما زمانی که متوجه شدند خیلی زیاد اعتبار گشایش یافته دیگر آقایان زیر بار نرفته و اسناد به امضای "ب.ب.ک" و " م الف .خ" به عنوان متقاضی امضا می شد.
بر خلاف اظهار اولیه در جلسات بعدی تحقیق در جهت توجیه امضای اسناد بر می آید و می گوید در صورتی که هم سفید قرارداد امضایی که از من گرفته اند، این جانب قرارداد را امضا نموده ام تا با مجوز انجام نشود نه قراردادی که مجوز نداشته است.
"ب" با توجیه دیگری می گوید در گشایش اعتبار هیچگونه دخالتی نداشتم و فقط چند قرارداد امضا کرده ام آن هم به اعتبار آقای " الف خ".
در ادامه متن کیفرخواست آمده است: اقدامات "ب. ب" محدود به امضای اسناد نبوده است، به عنوان نمونه " س . خ" می گوید قبل از اینکه به کیش بروم "ب. ب" به کیش رفته بود و دفتر را در محلی کرایه کرده بود و بار اول نیز با "ب. ب" به کیش رفتم و 25 دی 88 بود و آقای "ب. ب" به تهران برگشت و من هم در هتل مستقر گشتم و دو سری اسنادی که حاوی شرکت گروه ملی لوشان بود به من دادند و مدارک را آقای "ب. ب" به من داد تا فردای آن روز نزد رئیس بانک ملی شعبه کیش بردم.
"ک .ن. د" نیز می گوید در خصوص ال سی هایی که برای شرکت باز می شد از مبلغی که بانک به شرکت می داد با خبر بوده اما این که این پول از چه طریقی از حساب به جای دیگری می رفت هیچ نمی دانستم و نمی دانم، همین طور بابت شمش هایی که در ازای ال سی فروخته می شود در همین حد می دانستم که ما به گروه ملی شمش می فروشیم اما اینکه دیده باشم یا در جریان باشم هیچ نمی دانم و از "ب" که می پرسیدم می گفت که انجام می شود.
خانم "م .ف" می گوید بعد از اینکه آقای "ش" و " م . الف و الف .خ" با بانک ها هماهنگ بودند به من می گفتند کارهای مربوط به افتتاح حساب را از شعبات دریافت نمی کنیم و ما هم بعد از دریافت مدیران شرکت ، آن را به اجرا می گذاریم و به انزلی می فرستادیم تا از طریق آقای "ب" امضا شود.
ب- به کارگیری اشخاص خارج از مجموعه گروه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا که از شرکت اسپادانا و الیت انزلی به قصد اختفای وابستگی این شرکت ها به گروه امیرمنصور آریا در گشایش اعتبار اسنادی، بدین شرح که "ک. ن. د" می گوید که "ب. ب" از دوستان نوجوانی من است که از طریق او به عنوان امین شرکت معرفی می شدم. در ابتدا عضو هیأت مدیره و بعد مدیرعامل معرفی شدم که هیچ گونه سابقه ای در کار فولاد و مدیرعاملی نداشتم.
"ک. ن. د" در پاسخ به این سؤال که وظایفت را در شرکت فولاد خام اسپادانا شرح دهید؟ می گوید امضا کردن پشت فاکتورها تنها برای گرفتن ال سی بود، چندین بار تقاضای چک کردم تا به هر حال مدیرعامل باید از چک های شرکت با خبر باشد در حالی که به من می گفتند حق دانستن و داشتن چک و دسته چک را نداری و هر چه که از بانک می گیری به تهران می آید.
آقای "د" را می شناسم که از دوستان صمیمی من هستند و او هم مثل من در آن شرکت یعنی شرکت الیت انزلی هیچ گونه اطلاعی ندارد و اصلاً نمی داند ال سی برایش باز شده و ما از دوستان "ب.ب" هستیم و از طریق "ب" مدیرعامل شرکت شده ایم.
"ک. ن .د" می گوید در مهر 1389 بیکار بودم که "ب. ب" با من تماس گرفت و گفت قصد دارد شرکتی تأسیس کند و از من خواست عضو هیأت مدیره شرکت شوم و کار شرکت فروش ضایعات آهن است، من گفتم کار طلافروشی بلد هستم، به غیر از آن چیزی نمی دانم و "ب" نیز گفت می خواهد خیالش راحت باشد و به من اطمینان داد که پولی جا به جا نمی شود. من فقط شش فقره چک که هر کدام به مبلغ سه میلیون و 960 هزار تومان بود بابت اجاره دفتر کیش امضا کردم ، آقای "ب" گفت وسعت کار به گونه ای زیاد است که در خصوص چک ها لازم نیست برای امضای هر چک از کیش به تهران بروم و آقای "ب" به من نیز گفت خودش چک های فولاد خام را امضا می کند.
خانم "ش. م " می گوید در دی ماه 1389 "ب. ب" به همسرم یعنی "ک. ن.د"
اطلاع داد که شرکتشان در کیش قرار است دفتری بزند و از من خواست در آنجا مشغول به کار شوم . "ک. ن .د" می گوید من مدیرعامل صوری بودم یعنی اراده ای از خود نداشتم و حتی یک برگ چک هم امضا نکردم و حق نگه داشتن دسته چک یا برگ چک را با خود نداشتم اما به علت این که در کیش زندگی می کردم و از دوستان "ب. ب" بودم من را به عنوان عضو هیأت مدیره و بعد به عنوان مدیرعامل انتخاب کرد.
آقای "م. ح. الف" می گوید بنده به معرفی آقای "ب" و آشنایی با "ب.د" به این کار آمدم و برای سهام هیچ گونه پرداختی نکردم ضمناً حتی با روش گشایش اعتبارات هم آشنایی ندارم و هیچ امضایی هم برای این کار ندادم و اطلاعی هم ندارم که چه کسی درخواستی داده و کارهای آن را انجام می داده است.
"ح.الف" می گوید "ب.ب" به من گفت طی قرارداد 89/6/31 به صورت صوری به شما سهم داده شده و تنها اسم شما در قرارداد و هیأت مدیره است و اطلاع ندارم این پول را به چه کسی پرداخت کرده است.
"ح. الف" می گوید شرکت خام اسپادانا متعلق به " الف .م. الف" است و حتی همه خانواده من هم توان خرید 10 سهم این شرکت را نداشته اند.
نماینده دادستان ادامه متن کیفرخواست " ب.ب.ک" را قرائت کرد.
نجفی در چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی در ادامه قرائت متن کیفرخواست "ب . ب.ک " گفت: " الف. ر. ط" اظهار می دارد کارهای گمرک در انزلی انجام می دادم و از قبل با آقای "ب ب.ک " آشنایی داشتم و در انزلی کار می کردم.
یک روز "ب .ب.ک "تلفنی به من گفت که فتوکپی شناسنامه و کارت ملی ام را به شماره ای در اهواز فکس کنم و من این کار را انجام دادم.
بعد از مدت چند هفته به من گفته شد که رئیس هیئت مدیره فولادکام اسپادانا شدم بعد از آن هرچه آورده اند ، امضا کردم.
نماینده دادستان همچنین گفت: " الف. ر. ط" در ادامه اظهارات خود می گوید من در انزلی بودم و هر دو سه هفته یک بار به دفتر فولاد کام اسپادانا به تهران می آمدم و هرچه بود ، امضا می کردم.
نماینده دادستان در ادامه گفت: آقای "ب . د" هم اظهار می دارد از زمستان 88 به عنوان ترخیص کار شرکت آقای "م .الف. الف. خ" در مازندران مشغول کار بوده ام و سه ماه بعد از عید 89 ترخیص استان گیلان را نیز به من دادند.
نماینده دادستان در ادامه گفت: آقای " ب. د" اظهار می دارد بعد از شش ماه به علت کار سریع و بموقع برای شرکت ، توسط " ب. ب. ک" به من گفته شد که شرکتی به نام آقای " الف . ر. م" به ثبت برسانیم ، برای این که تحریم های بین المللی سخت شده است ، تا بتوانیم از بندر انزلی که به عنوان منطقه آزاد است کالاهای خود را با نام شرکت وارد کنیم.
نماینده دادستان گفت: " الف . ر. م" اظهار می دارد موارد مربوط به خرید دفتر شرکت الیت انزلی را انجام می دادم.
در ادامه اظهارات "ی . م" هم قرائت شد که از این قرار است: امور " الف . م . الف " توسط آقای "ب" انجام می شد.
نماینده دادستان در ادامه گفت: آقای " الف. ش" در پاسخ به این سوال که هیئت مدیره شرکت اسپادانا را چه کسی تعیین می کرد، گفت: این کار توسط "خ" و "ب" صورت می گرفت.
وی ادامه داد: اظهارات خانم "ج الف" به این قرار است ؛ در حدود بهمن 89 شرکت الیت انزلی توسط آقای "ب. ب" به واحد خزانه داری تحویل شد ، این شرکت دو حساب جاری ملی و صادرات در بندر انزلی داشت و مدیریت آن تمام دسته چک ها را تا آخر امضا کرده بودند.
نماینده دادستان در ادامه قرائت کیفرخواست به اظهارات خانم ، ج الف ، اشاره کرد و از قول وی گفت: آقای ح ، س از این موضوع اطلاع نداشت ؛ به عنوان مثال در بانک سرمایه شماره موبایل آقای ح، س در کارت بانک موجود است و هر گاه وجهی از حساب سرمایه آهن و فولاد لوشان جا به جا می شد بانک به ایشان زنگ می زد و بارها آقای ح ،س به واحد خزانه داری مراجعه حضوری کرد و آقای الف ش گفت از طریق بانک در جریان جا به جایی این پول هست اما چک آن را خودشان امضا نکردند و آقای الف ش به ایشان یعنی آقای ح، س می گفت که به ب ، ب معاونت حقوقی مراجعه کنند.
در ادامه این کیفر خواست امده است: شرکت آهن و فولاد لوشان در مورد جا به جایی ارقام زیاد توسط شرکت آهن و فولاد لوشان، پول به شرکت امیرمنصور آریا منتقل شده است اما به طور کلی همه چک های سفیدی که در خزانه داری آریا صادر و یا واریز می شد امضای چک ها توسط ب، ب انجام شده است. چک های شرکت آهن و فولاد لوشان را همیشه آقای ب، ب امضا می کرد زیرا وی از صاحبان امضای آهن و فولاد، وکالت امضا داشت.
نماینده دادستان در ادامه قرائت کیفر خواست ، اظهارات موجود برخی از افراد در این پرونده را به این شرح مطرح کرد :
اظهارات آقای ر ، ب : یک نمونه کپی نامه ای که به جای من امضا شده بود دیدم، به معاونت حقوقی ب ب اعتراض کردم که این چه کاری است و نباید این کار صورت می گرفت، یا می دادید یکی از اعضای هیأت مدیره امضا می کردند یا می آوردید خودم امضا می کردم. ایشان گفتند حتماً این کار را انجام می دهم.
اظهارات خانم ج ، الف : وقتی که مدیران نبودند مدیریت مالی شرکت آهن و فولاد لوشان که آقای ب ،ب بود به جای آقای ح، س و الف ، خ امضا می کردند.
اظهارات الف، ش: آقای ب، ب اقدام به امضا به جای آقای ح، س می کرد و شاید امضای آقای ب را نیز زده بود. البته دسته چک امضا شده را نزد شرکت می گذاشتند و در پاره ای موارد که چک تک برگی می آوردند از آقای ب ، ب امضا می گرفتند.
اظهارات خانم ج ، الف: آقای ب ، ب معاونت حقوقی شرکت بارها اعلام کرده بود که به دلیل داشتن وکالتنامه از آقای ح ،س و م، الف ، خ به جای این دو نفر، امضای شرکت آهن و فولاد لوشان را انجام می دهد و از بی اطلاعی حقوقی اینجانب سوء استفاده کرده اند، اینجانب شاهد امضای چک های آهن و فولاد لوشان توسط آقای ب، ب و چک های شرکت الیت انزلی توسط آقای الف ،ش می باشم.
اظهارات ک ،ر ، د : در شرکت فولاد کام اسپادانا در بعضی از اسناد امضا بنده جعل شده است.
اظهارات خانم م ، ز : تمام مهرهای شرکت های گروه آریا هم در اختیار خانم ج ،الف بود و هم در گاوصندوق آقای ب ، ب معاونت حقوقی موجود بود.
اظهارات خانم ع، ح: تمامی مهرها در گاوصندوق ایشان یعنی آقای ب ، ب موجود بود و همه نیز می دانستند که معاونت حقوقی مهرها را دارد و این مهر های شرکت ها بر اساس واحد حقوقی در اختیار ایشان یعنی ب ، ب معاونت حقوقی شرکت و الف ،خ نگهداری می شد تا در صورت نیاز و به دلیل اینکه شرکت ها در جاهای مختلف قرار داشتند و نمی خواستند زمان از دست برود تهیه شده و نگهداری می شد. مدارک اعتبار اسنادی که از بانک دریافت می شد تحویل آقای خ داده و پس از تأیید آقای ب، ب تحویل شرکت شود.
اقرارهای مجدد ب ، ب : من چند فقره چک از شرکت فولاد کام اسپادانا امضا کردم که دلیل آن هم این بود که امضای برخی از اعضا را در غیاب آنها که به صورت مأموریت در شهرستان بودند و یا در شرکت نبودند ، ولی به خاطر ندارم که کدام چک و سند را امضا کرده ام چون سفید امضا می زدم به جای آقای ح، س امضا و احتمالاً به جای آقای ب نیز امضا کردم.
نماینده دادستان در ادامه قرائت متن کیفرخواست "ب. ب.ک" گفت: در اظهارات خانم "ج. الف" آمده است که دو دسته چک مربوط به شرکت الیت انزلی تحویل آقای " الف .ش" شد و وقتی از طریق بانک ملی کیش پول به حساب این شرکت واریز می شد خانم " م. ز" و آقای "الف. ش" مطلع می شدند.
نجفی ادامه داد: " ج. الف" در ادامه اظهارات خود گفته است خانم " م.ز" و آقای "خ" اعلام می کردند این موضوع را و آقای "خ" دستور می داد چقدر از آن پول و در وجه چه کسی چک صادر شود.
نماینده دادستان افزود: "ب.ب.ک" در خصوص شرکت فولاد اسپادانا اقرار می کندکه روزی آقای" الف. خ" وی را صدا زده است و گفته سهامداران این شرکت قصد انتقال سهام را دارند از این رو با آقای "ش" هماهنگ کنید.
"ب.ب.ک" در ادامه اقرار خود می گوید بنده نیز با آقای "ش" صحبت کردم و قرار بر این شد که سهامدار معرفی کنیم و من دو نفر از دوستانم را به نام " الف ر. ت" و"ح.الف" معرفی کردم و پرسیدم که سهام به نام " م . الف" می شود یا خیر؟ که آقای"ش" پاسخ داد خیر، زیرا سقف تسهیلات " الف.م .الف" و شرکت های گروه نزد بانک ها پر است و اگر شرکت بخواهد برای خود تسهیلات دریافت کند امکان پذیر نیست، از این رو به نام همان اشخاص می شود.
در ادامه اقرار "ب.ب.ک" ، گفته شد " م. ح . الف" و " الف .ر.ت" مشغول کار ترخیص شدند و توسط بنده به شرکت فولاد کام معرفی شدند و آنها به صورت عضو غیرموظف هیأت مدیره اسامی شان ثبت شد و به علت اینکه در شهرستان بودند امضای آقای "ت" را بنده انجام می دادم و آقای " ح . الف" نیز فکر نمی کنم امضایی داده باشد.
نماینده دادستان در ادامه گفت: " ب.ب.ک" در پاسخ به این سؤال که چک های این شرکت را چگونه امضا می کردند می گوید خانم " الف" و آقای "ش" چک می آوردند و من امضا می کردم و بنده چون چک سفید امضا می کردم، چک ها تحویل خانم " الف" و اقای "ش" می شد.
نماینده دادستان گفت: در اظهارات " ب . د" آمده است که از زمان ثبت شرکت الیت انزلی از سوی شرکت امیرمنصور آریا هیچ اعلامی نیامده است و اگر جایی از این اعتبارات امضای اینجانب باشد ، آن امضا از سوی کسی جعل شده است.
نماینده دادستان در ادامه گفت: در اظهارات "ر. ب" هم آمده است از آنجایی که آقای" الف .خ" هم رئیس هیأت مدیره شرکت سرمایه گذاری و هم رئیس شرکت آهن و فولاد لوشان بود، مهر شرکت را در اختیار داشت و احتمالاً دست معاونت حقوقی یعنی " ب.ب.ک" بود که اخیراً من خواستار عودت مهر شده ام.
نماینده دادستان همچنین گفت: " ح . س" در مواجهه حضوری با "ب.ب.ک" اظهار می دارد آقای "ب" از اینجانب خواست که به ایشان وکالت بدهم اما من از انجام آن امتناع کردم.
اظهارات خانم " م. ز" در صورتجلسه مواجهه حضوری با آقای " ب.ب.ک" در خصوص شرکت الیت نامه ها و فرم ها را به شهرستان برای امضا ارسال می کردیم و موارد مربوط به فولاد کام اسپادانا هم توسط آقای"ب" امضا می شد.
نماینده دادستان همچنین گفت: در اظهارات "ج . الف" آمده است که هر وقت به حساب آنان و آهن لوشان پول واریز می شد، با هماهنگی "خ" و دستور " ش" از آهن و فولاد لوشان دستور انتقال وجه یا برگ چک از آن حساب انجام می شد.
وی گفت: در اظهارات " ف . الف" نیز آمده است که نامه های ارسالی به بانک از طریق " الف . م . الف" تنظیم می شد و اصرار بر این بود که شرکت مستقیم با بانک در ارتباط نباشد.