کد خبر: ۱۵۰۴۹۰
تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۴
سیمای رنگ‌پریده سینما در سال ۵۸

در اولین سال انقلاب چه فیلم‌هایی اکران شد؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: نوروز امسال بواسطه انتقادهایی که به اکران دو فیلم شد و به پایان نمایش آن‌ها در برخی سینماهای کشور انجامید، یکی از پرخبرترین نوروزهای سینمایی سال‌های اخیر بود. بار دیگر بحث‌ها پیرامون سینمای انقلابی بالا گرفت و حتی از تربیون نماز جمعه دو شهر مهم - تهران و مشهد- از سیاست‌های وزارت ارشاد در صدور مجوز پخش و اکران دو فیلم جنجالی انتقاد شدیدی شد. اما سینمای ایران در اولین سال پیروزی انقلاب (۱۳۵۸) چگونه بود؟ در اوج انتقادها به سینمای قبل از انقلاب، در نخستین ماه‌های پیروزی انقلاب چه فیلم‌هایی بر پرده سینماهای ایران رفت؟ 

سایت تاریخ ایرانی نوشت: روزنامه کیهان در گزارشی در روز ۲۸ اسفند ۱۳۵۸ با عنوان «سیمای رنگ‌پریده سینما در سال ۵۸» کارنامه‌ای انتقادی از نخستین سال سینمای پس از انقلاب ارائه کرده و به انتقاد از اکران «فیلم‌های مبتذل و تکراری» پرداخته که مروری بر آن گزارش در این روزها حکایت ۳۲ ساله سینمای انقلابی را بازگو می‌کند:

سینما لنگ‌لنگان و نفس‌زنان به پایان خط زمانی سال ۱۳۵۸ نزدیک می‌شود. هر چند در حد فاصل این خط، با نمایش فیلم‎‌هایی - که در زمان رژیم گذشته به اسارت سانسور درآمده بودند - روزنه‌های امیدی به روی تماشاگران گشوده شد، ولی در مجموع آنچه از سینما به عنوان یک وسیله آگاهی‌دهنده و بسیجنده انتظار می‌رفت به دست نیامد و به جرئت می‌توان گفت که سینما در یکسال اخیر نتوانست از برکت پیروزی انقلاب ایران، بهره‌مند شود و نقشی سازنده و در خور انقلاب از خود بر جای نهد.

بعد از اینکه بسیاری از سینماها فعالیت مجدد خود را در پی پیروزی انقلاب از سر گرفتند و همچنین سینماهای آسیب‌دیده بازسازی شدند، متاسفانه بار دیگر سیل نمایش فیلم‌های مبتذل بازاری، تکراری و تخدیرگر سرازیر شد. انگار نه انگار که در این دیار انقلابی شده بود و نابودی تمامی معیارهای پوسیده نظام پیشین را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌ساخت. به این ترتیب بود که سوداگران سینما باز هم کیسه گشودند و از آنجا که سازمان و مرکز خاصی برای نظارت کار آنان از سوی مسئولان دولتی گزیده نشده بود، فرصت‌طلبی‌ها رخ نمود و انواع و اقسام نوارهای متحرک کارخانجات امپریالیستی و صهیونیستی از جانب این سوداگران روانه بازار سینما شد و در این رهگذر قریب ۳۱۰ فیلم ایرانی و خارجی طی سال اخیر در ۲۷ سینمای پایتخت به نمایش درآمد که بیش از ۲۰۰ فیلم شامل فیلم‌های تکراری می‌شد. اغلب فیلم‌های غیرتکراری نیز به علت محبوس ماندن در انبارهای سانسورگران آریامهری، تقریبا تازگی خود را برای ایرانیان انقلاب دیده از دست داده بودند و نمی‌توانستند زبان زمانه آنان باشند.

نمایش فیلم‌های به ظاهر انقلابی و سیاسی نیز در سال اخیر در واقع دکان تازه و دونبشی بود که سوداگران سینما بر سر راه مشتاقان هنر سیاسی گشودند و بی آنکه قصد شناسایی واقعی سینمای سیاسی و ارائه فیلم‌های انقلابی از نهضت‌های کشورهای «جهان سوم» را داشته باشند، از فضای موجود و روحیه انقلابی مردم سوءاستفاده کردند و فیلم‌های انحرافی و ضد انقلابی را به جای آثار انقلابی به توده مردم تحمیل ساختند. از آن جمله بود فیلم جانبازان فلسطین (۲۱ ساعت در المپیک مونیخ) که توسط ویلیام گراهام یکی از صهیونیست‌های امریکایی به منظور تخطئه انقلاب پرشکوه و ضدامپریالیستی فلسطینی‌ها ساخته شده بود و همچنین فیلم‌های «زد» (z) و «اعتراف» از ساخته‌های گوستاو گاوراس که به بهانۀ مبارزه با کمونیسم علنا به تبلیغ و ترویج نظام امپریالیستی امریکا و دیگر سرمایه‌داران می‌پرداخت. به همین دلیل نیز گوستاو گاوراس همواره مورد حمایت انحصارات سرمایه‌داری جهان قرار گرفته است و از آنجا نیز که چهره انقلابی کسب کرده، امکانات وسیعی از سوی سرمایه‌داران امریکایی و انگلیسی در اختیارش گذاشته می‌شود.

فیلم‌هایی نیز با عناوین مختلف دهن پرکن درباره فاشیسم مثل «ظهور فاشیسم» به اکران آمد که نه تنها بازتاب موضع ضد انسانی این جریان سیاسی نبود، حتی به گونه غیرمستقیم به اشاعه تبلیغ مرام فاشیستی می‌پرداخت.

نهضت‌های استقلال‌طلبانه و ضد امپریالیستی در کشورهای «جهان سوم» نیز با چهره‌ای نحیف و تحریفی از فیلم‌های مستند و بازسازی شده، نمایان گشت. در این زمینه سه فیلم مستند چهره پلید سیا، بپاخیز افریقا و فریاد الجزایر به اکران آمد که به ترتیب بازتاب تحریف شده و ناقصی از جنایات سیا در کشورهای «جهان سوم»، جنبش سیاهان در کشورهای افریقایی و نهضت استقلال‌طلبانه الجزایری‌ها علیه امپریالیست‌های فرانسوی بود. فیلم‌های بازسازی شده شامل نبرد الجزایر، کودتا و شب‌روی شیلی می‌شد که در مجموع هم از حیث محتوا و هم از لحاظ پرداخت سینمایی در سطح نازلتری قرار داشتند.

هرچند فیلمسازان ایرانی سال ۵۸ را اغلب در سکوت و بیکاری گذراندند، ولی چند گروه نیز با استفاده از رویدادهای انقلاب به تهیه چند فیلم داستانی و مستند اقدام کردند که حاصل آن سه فیلم مستند و دو فیلم داستانی به نام پرواز به سوی مینو و فریاد مجاهد بود و سازندگان هر دو فیلم با نگاهی سطحی و به دور از کوچکترین شناخت و بینش اجتماعی و سیاسی به وقایع انقلاب اسلامی ایران برخورد کرده بودند که حاصل کار نه تنها جزئی از عظمت انقلاب را نمایان ساخت، حتی پرداخت بسیار ضعیف و ابتدایی هر دو فیلم به ویژه فریاد مجاهد باعث شد گروهی از مردم و صاحبنظران سینما، نمایش آن‌ها را توهین مستقیمی به انقلاب بدانند.

«برای آزادی»، «سقوط ۵۷» و «شهادت» سه فیلم مستند از رویدادهای انقلاب ایران بود که فیلم اخیر توسط چند کارگردان خارجی با سرمایه ایرانی ساخته شد و برخوردی گذرا و بدون شناخت روحیه جامعه ایرانی در رابطه با رویدادهای انقلاب را به نمایش گذاشت. فیلم برای آزادی نیز هرچند به اکران عمومی نیامد، ولی با استقبال تماشاگران محافل خصوصی روبرو شد و به چند کشور خارجی نیز فرستاده شد.

در جمع این سه فیلم سقوط ۵۷ را از لحاظ بازتاب وقایع انقلاب و پرداخت تکنیکی بهترین فیلم مستند ایرانی می‌توان به شمار آورد که به ویژه شهامت و جانبازی سازندگان آن در لحظات مبارزات مسلحانه و حضور دائمی‌شان در خطرناکترین لحظه‌ها قابل تحسین است.

از وقایع مهم سینمایی سال ۵۸ برگزاری جشنواره ایرانی فیلم‌های کودکان و نوجوانان را می‌توان نام برد که از ۲۴ آبان به مدت چهار روز در تهران برگزار شد. این جشنواره که قبلا نیز از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برپا می‌شد، در سال ۵۸ با شکل و محتوای تازه‌تری ارائه گردید و از حیث کیفیت فیلم‌ها نیز جشنواره به یمن پیروزی انقلاب، رشد و برتری‌اش را نسبت به سال‌های اختناق نشان داد.

از سوی دیگر در سال ۵۸ یکی از پر خرج‌ترین فیلم‌های جهان به نام محمد رسول‌الله در ایران به نمایش گذاشته شد که مروری است بر زندگی و مبارزات پیامبر اسلام. این فیلم - که هنوز هم بر پرده سینماهاست - با استقبال فراوانی روبرو شد. چنانکه تاکنون توانسته است ۱۴ میلیون تومان فروش کند که در مقایسه با فروش فیلم‌های دیگر در صدر جدول قرار بگیرد، باید آن را به عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال ۵۸ و حتی سال‌های اخیر معرفی کرد.

همچنین سال ۵۸ در کنار سیل فیلم‌های مبتذل و تکراری اکران عمومی، مشتاقان سینما توانستند چند فیلم باارزش کلاسیک جهان را مشاهده کنند که از آن جمله دو فیلم از آکیرا کوروساوا به نام‌های هفت سامورایی و در سواوزالا بود.

البته نمایش فیلم در محافل خصوصی مثل سینما تک موزه هنرهای معاصر، کانون فیلم، فرهنگسرای نیاوران و... نیز ادامه داشت که بیشتر به نمایش آثار کلاسیک جهان و فیلم‌هایی از کشورهای سوسیالیستی پرداختند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین