کد خبر: ۱۵۰۵۳۳
تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۴

حمله 50 سال پیش معتضد به شیخ فضل الله

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: رسول جعفریان در وبلاگش نوشت: تجربه ای دیگر از علم بسیار شیرین و خواستنی تاریخ که راحت تر از دیگر علوم انسانی دست کاری می‌شود. نمی دانم چرا این بار هم که خواستم چیزی درباره استاد معتضد بنویسم، دوباره بین نماز ظهر و عصر نوشته شد. 

روز آخر اسفند ماه 90 یکی از دوستان سر رسید و کتابچه ای آورد که سابقا هم دیده بودم، اما توجه جدی به آن نداشتم: چگونه حاج شیخ فضل الله نوری را در میدان سپه بدار کشیدند؟‌ مؤلف خسرو معتضد، از انتشارات مجله ترقی، مجانا ضمیمه شماره 1148، مجله دوشنبه 28 دی ماه 1343 از این که این کتابچه 51 صفحه ای دقیقا در سالی چاپ شده است که نهضت روحانیت برآمد و متهم به ارتجاع شد و سرکوب گردید، بیشتر توجهم جلب شد. این زمانی است که جلال آل احمد به دفاع از نهضت روحانیت و برخلاف جریان آب به ستاش از شیخ فضل الله پرداخت. ادبیات کتاب را که نگاه کردم، دیدم با سخنان امروز آقای معتضد در نوع بیان قصه ای تاریخی فرقی نکرده است. همان لحن نرم و آرام و آموزنده و شیرین. در اولین سطور آمده است: 

نسل امروز اسرار این واقعه مهیج و تفصیل آن را بخوبی نمی دانند و این کتاب پرده از اعدام بزرگترین مجتهد تهران بر می دارد. می دانیم که در سالهای 42 ـ 43 صحبت از اعدام امام خمینی هم بود، به هر حال یاد کردن از «اعدام بزرگترین مجتهد» برای این که ذهن خوانندگان متوجه حوادث روز شود، آن هم «نسل امروز»‌ جالب توجه خواهد بود. 

گزارش،‌ داستانی ـ تاریخی و خواندنی است، شرحی از مشروطه، با همان نگاه کسروی. لحنی گزنده نسبت به روحانیون مخالف مشروطه.... جنایات آخوند ملاقربانعلی در زنجان به طرفداری از حاج شیخ فضل الله دل بست نشینان را گرم می ساخت... (ص26). 

حاج شیخ فضل الله و اعوان و انصارش چماق تکفیر بهایی و بابی و طبیعی را بر سر آزادیخواهان فرود می آوردند، دروغ های بزرگ نوشته و آن را به روزنامه‌های آزادیخواه نسبت می دادند (ص 27). .. اوباشان سنگلج و چال میدان، طلاب متعصب و مرتجع و شترداران و قاطرچیان بسیار به آن گروه پیوستند.... حاج شیخ فضل الله که سرجنبان این غائله بود... (ص 30). ... حاج شیخ فضل الله در بالای منبر دم از قیام به خاطر خدمت دینی و شریعت و جنگ با کفار ومرتدین و بابی ها زده و آن جماعت انبوه عنان گسیخته را به تاراج و آتش زدن خانه ملت و زدن و کشتن آزادیخواهان ترغیب می کرد (ص 30).... در این موقع آخوندی با عمامه بزرگ جام شرابی به دست گرفت و گفت: با این که من تا امروز از این مایع کثیف نخورده ام ولی امشب به سلامتی پادشاه اسلام پناه و به کوری چشم بابی ها و بی دینها و دشمنان اسلام این جام را سرکشیده و فردا همین جام را از خون مشروطه طلبان پر کرده و خواهم نوشید... (ص 32). آخوندها و سردستگان اشرار همین که متوجه عدم حمایت شاه شدند به دربار رفتند و بست نشستند (ص 39). آقای فرخ دین پارسای (ابوی خانم دکتر فرخ روی پارسای [متهم به بهائیت]) مدیر روزنامه معروف عصر جدید و همکار ارجمند فعلی نگارنده در مجله ترقی که روز اعدام شیخ فضل الله در سلک صاحب منصبان ژاندارمری در میدان توپخانه حضور داشته و مأمور مراقبت میله دار شیخ بوده است در یادداشت های خود می نویسد .... (47).
 
نقلهای آقای معتضد در باره اهمیت شیخ به عنوان مهم ترین مجتهد پایتخت، مخالفت وی با رفتن به قصبه زرگنده که در تیول روسها بود، و مطالبی که در پای چوبه دار در باره تهران گفت که «هذه کوفة صغیرة» ازنکات مفید و سودمند این جزوه است.
 
مطمئن هستم آقای معتضد گفتمان رایج آن روزگار را بر ضد شیخ فضل الله در نظر داشته و همان طور که بار قبل هم نوشتم، دلنگرانی بنده از این علم تاریخ است که گویا بسیار بسیار بیش از سایر علوم آلت دست روزگار و ابنای آن می شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین