آفتابنیوز : آفتاب: فكر ميكنم بيكاريها و اين مشكلات خيلي غيرعادي است." "....فكر ميكنم با اين درآمد عظيم و ظرفيت كاري كه در كشور هست، الان بيكاري خيلي غيرمعمول است. فقط مسئله مديريت است. اگر مديريت نيرومندي در كشور كارها را به عهده بگيرد، همين حالا ميتواند خيلي زود با يك حركتهاي جهشي اين مسائل را حل كند."
روزنامه جمهوري اسلامي: در پايان سال 1390 و با نگاهي به يك دهه آينده، مسئولان فصلنامه مطالعات بينالمللي ملاقاتي با آيتالله هاشمي رفسنجاني داشتند تا عملكرد دولت سازندگي در حوزه سياست خارجي و نيز نوع نگاه بهينه نظام به جامعه بينالمللي را مورد نقد و ارزيابي و بحث و گفت و گو قرار دهند.
اين متن گزيدههاي كوتاهي است از اين گفت وگو كه متن كامل آن را در شماره بهار 1391 فصلنامه به چاپ رسيده است.
* آيتالله هاشمي رفسنجاني در باره عملگرا بودن و يا توسعهگرا بودن دولت سازندگي اظهار داشت: "...شيوه موردپسند اسلام اينست كه انسان با عمل و كار، دين را معرفي كند. يعني به هر فكري كه تعلق دارد، بايد آن را در ميدان عمل نشان دهد. گفتار، يك بخشي از كار است. جمله اعجازآميزي از ائمه ما منقول است كه كونوا دعاتَ النّاس بِِغير اَلسِنَتِكُم. دعوت با زبان عيبي ندارد، ولي بايد با عمل باشد. شايد مضمون اين ضربالمثل در ادبيات فارسي، عربي و شايد در همه زبانها زياد ديده ميشود. دو صد كرده چون نيم كردار نيست، واقعاً حرف درستي است. يعني آنچه كه پايدار و تأثيرگذار ميماند عمل است. حال، اسمش را عملگرايي و يا هر خصلت ديگري بخواهيد بگذاريد....."
آيتالله هاشمي افزود: "در دوران دفاع مقدس، براي من يك تجربه مهمي پيش آمد. در اواخر جنگ، شرايطي كه با دنيا، همسايهها، مسلمانها و دولتهاي غربي و شرقي درست شده بود، با ما سازگاري نداشتند و ما هم با آنها سازگاري نداشتيم. متأسفانه از شعار نه شرقي، نه غربي برخي تفسيرهاي عوامانه شده بود كه با همه بايد همكاري نداشته باشيم. اما هدف اين نبود، بلكه در مورد وابستگي بود كه ما بايد بدون وابستگي و با استقلال كامل سياست خودمان را داشته باشيم. اما همكاري متقابل و محترمانه با شرق و غرب را هم بايد ميداشتيم." وي در ادامه به تجربه جنگ و دفاع مقدس اشاره نمود:"بالاخره وقايع دفاع مقدس براي كساني كه تفكري در ميدان جنگ داشتند، ثابت كرد كه نميتوان صرفاً با شعار، كار كرد. بلكه بايد همراه عملگرايي وارد سياست شد."
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در باره عملگرايي و تجربه قطعنامه افزود:" تجربه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل در پايان جنگ بود. وقتي اين مسئله مطرح شد، در آن موقع هم فرمانده جنگ بودم و مسئوليت من از همه روشنتر بود و هم قائم مقام فرمانده كل قوا بودم و اختياراتم بالا بود. با تفكر وارد شدم و اين مسئله را عملياتي كردم. از وزارت خارجه خواستم كه قطعنامه را نه رد و نه قبول كنند و بگذارند مذاكره كنيم. قطعنامه را قابل قبول كنيم و بعد تصميم بگيريم."
وي در كنار عملگرايي به ضرورت موضوع اعتدال و رابطه آن با عقيده پرداخت:"ضمناً آنچه كه به من در اين مسائل كمك ميكند، مسئله اعتدال است. تقريباً هميشه از نوجواني و جواني در روستا و در قم، در بحثها و سخنراني هايم معتدل حركت ميكردم. در مبارزه هم اينگونه بودم. آن قدر معتدل بودم كه اواخر مبارزه، منافقين و كساني كه ميخواستند خيلي تند باشند، با من درگير شده بودند. مبارزه مسلحانه را نفي نميكردم. ولي در كنارش موارد زيادي را شرط ميكردم.روحيه اعتدال، به من كمك ميكرد كه مسئوليت اجرايي كشور را كه به عهده گرفتم به اين شكل زمينه عملگرايي برايم خيلي آسان شود. يعني طبيعت اصلي من عملگرايي بود. ضمن اينكه به خاطر عقايد و تحصيلاتي كه دارم، عقايدم را هميشه اصل قرار ميدهم. عقايدم هيچ وقت مرا تشويق به افراطگري نميكند. هر دو جناح سياسي موسوم به راست يا چپ آن موقع با تعبيراتي كه بود، با كارهاي افراطي آنها ناسازگار بودم. نيروهاي معتدل و عملگرا ميتوانستند همكار من باشند."
آيتالله هاشمي قائم مقام امام(ره) در فرماندهي كل قوا درباره تعامل و تزاحم ايدئولوژي و منافع ملي گفت:"كاري به اين ندارم كه ايدئولوژيهاي مختلف چگونه هستند و ممكن است تحجّر و دگماتيسم در بعضي ايدئولوژيها باشد. ولي اسلامي را كه من ميشناسم و به آن معتقدم و بسياري هم مثل من فكر ميكنند، اسلام دگم نيست." ايشان افزود:" اسلام دستور نداده است كه با كساني كه مخالف عقيده ما هستند، قطع رابطه شود يا صحبت نكنيم. مگر پيامبر(ص) مأمور نشد كه به همه اهل كتابي كه اطرافش بودند، دستور دهد تعالوا الي كَلِمَهٍ سَواءٍ بَيْنَنَا و بَيْنَكُم (آيه 64 آلعمران)، يعني مشتركات را بگيريم، بقيه اختلافات سر جاي خودش باشد. بحث سر اين نيست كه نميشود ديگران را تحمل كرد. آن آيه معروف قرآن كذالك جعلناكم اُمَهً وسطاً لتكونوا شهدا علي الناس. ما، شما را امت وسط قرار داديم. تفسيرهاي مختلفي درباره واژه وسط است. چون خودم اهل تفسيرم، به نظرم بهترين تفسير همين است كه شما معتدل هستيد و در وسط ايستادهايد." وي به جمله معروف حضرت علي(ع)اشاره نمود كه ميفرمايند: "اليمين و اليسار مَضلّه. يعني چپروي و راستروي افراطي، از جاده حقيقت، به دو طرف منحرف شدن است." رئيس مجمع تشخيص مصلحت در باره كساني كه بر طبل جنگ مينوازند اظهار داشت:"البته زماني است كه ديگران ميخواهند با ما بجنگند، ما را از بين ببرند كه اين مورد، فضاي ديگري است و در همين مورد هم اسلام حكم دارد و بحث ديگري است. ولي وقتي ميشود با آنها بمانيم و با عمل، عقايدمان را به دنيا معرفي كنيم، راهي كه اسلام خواسته است، چرا نكنيم؟"
رئيس مجلس دوران امام در پاسخ به اينكه يك اصلي در سياست خارجي هست كه ميگويد در سياست خارجي دوست دائمي و دشمن دائمي وجود ندارد و آنچه كه دائمي است منافع ملي است. اگر اين را بخواهيم به طور مثال در زمينه رابطه با آمريكا پياده كنيم، مخصوصاً در دوره حضرتعالي، چگونه ميتوان تفسيرش كرد اظهار داشت:" من در سالهاي آخر حيات امام(ره) نامهاي را خدمتشان نوشتم، تايپ هم نكردم. براي اينكه نميخواستم كسي بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح كردم و نوشتم كه شما بهتر است در زمان حياتتان، اينها را حل كنيد، در غير اين صورت ممكن است اينها به صورت معضلي سدّ راه آينده كشور شود. گردنههايي است كه اگر شما ما را عبور ندهيد، بعد از شما عبور كردن مشكل خواهد بود... يكي از اين مسايل رابطه با آمريكا بود. نوشتم بالاخره سبكي كه الان داريم كه با آمريكا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم، قابل تداوم نيست. آمريكا قدرت برتر دنيا است. مگر اروپا با آمريكا، چين با آمريكا و روسيه با آمريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داريم، چرا با آمريكا مذاكره نكنيم؟ معناي مذاكره هم اين نيست كه تسليم آنها شويم. مذاكره ميكنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند و يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است.
آيتالله هاشمي در پاسخ به اين پرسش كه آيا تلاشهايتان مبني بر نزديكي ايران و عربستان و بالطبع كشورهاي عربي را به بن بست رسيده ميدانيد و فكر ميكنيد راهكار برون رفت از اين مسائل چيست؟ اظهار داشت: "بنبست نميبينم. البته آنها دوست دارند كه راهشان به ايران باز باشد. آنها ميدانند كه ايران قدرت بزرگي در منطقه است. فكر ميكنم آنها ميتوانند و مايل هستند، اگر روابط سنجيدهاي باشد با ايران همكاري و رابطه داشته باشند... من آن موقع، دنبال احياي ميراث فرهنگي شيعه در عربستان بودم. ائمه ما همه در آنجا حضور داشتهاند و آثار ارزشمندي از آنها در آنجا باقي مانده است. ميخواستم آنها احيا شود. در عربستان كه بودم آيتالله صافي نامهاي به من نوشتند و گفتند كه شما روي اين مسئله كار كنيد....خيلي از مسائل را در گفتگوها حل كرديم، ولي وقتي به ايران برگشتم، چون فكر ميكردند اين توافقات ميخواهد به نام من تمام شود، از كل آن صرفنظر كردند. وزير خارجه عربستان براي پيگيري توافقات به ايران آمد، پيگيري كه نكردند حتي برعكس عمل شد. روزي از راديو شنيدم كه آقاي متكي در جدّه در مصاحبهاي اعلام كرده كه به آقاي ريشهري، در عربستان اهانت كردهاند. من تعجب كردم و بعداً از آقاي ريشهري سؤال كردم كه آيا چنين چيزي اتفاق افتاده؟ گفتند كه نه، اصلاً چنين مسائلي نبوده. گفتم كه تكذيب كن. تكذيب هم كرد. ولي راديو كار خودش را ميكند و به تكذيب ايشان اعتنايي نكردند.
روابط با عربستان، مسئله كوچكي براي منطقه نيست. اولاً كشور ثروتمندي است و اكثر علماي بلاد اسلامي به نوعي با عربستان به خاطر حج و زيارت ارتباط و ثانياً منافع دارند. مساجدشان را تعمير ميكند. امكانات ميدهد، قرآن چاپ ميكند. امكانات زيادي را آنها براي ترويج امور ديني آنها درست كردهاند. كاري را كه دانشگاه الازهر در مصر ميكرد، الان حجم زيادي از كارها و حتي كارهاي آكادميك به دست عربستان افتاده است. از همه اينها مهمتر، مسئله نفت است. اگر عربستان با ما روابط خوبي داشت، مگر غربيها ميتوانستند ما را تحريم كنند؟ فقط عربستان ميتواند جاي ايران پر كند. عربستان لازم نيست هيچ كاري انجام بدهد، اگر نفت را به اندازه سهميه اپك توليد كند، هيچ كس نميتواند به ما تعرض كند. چون اقتصاد دنيا نميتواند خالي از نفت ما باشد، فكر ميكنم هنوز ايجاد روابط خوب مقدور است. ولي انسانهايي اينجا هستند كه ميبينيد نميخواهند. شما كه در روابط بينالملل و سياست خارجي متخصص هستيد، ميدانيد. يك كلمه نسنجيده بگويند، خيلي زود بازتاب دارد، برخي اظهارات تند از دو طرف قابل تحمل نيست و بايد اصلاح شود..."
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در باره مصر، و روابط با آسياي مركزي و قفقاز به ويژه تركمنستان و آذربايجان خاطر نشان كرد:"در مصر هم همينگونه است. بعد از رحلت امام(ره)، در شوراي عالي امنيت ملي، تصويب كرديم كه روابطمان را با مصر برقرار كنيم. بعضيها خدمت رهبري رفتند و گفتند كه چون اين رابطه را امام بعد از كمپ ديويد دستور دادند كه قطع كنيم، مخالفت با امام ميشود. آن زمان امام به شوراي انقلاب دستور دادند و ما هم رابطه با مصر را قطع كرديم. از اين مسئله هفت، هشت سال گذشته بود كه ما تصويب كرديم. لذا نشد. در يك سفري كه به تركيه داشتم، نخستوزير مصر كه روي كشتي مهمان رئيسجمهور تركيه بوديم كنار من بود. ايشان به من گفت كه چرا با مصر رابطه برقرار نميكنيد؟ گفتم به خاطر صلح كمپ ديويد. گفت "كمپ ديويد ديگر مرده است و چيزي از آن وجود ندارد." ما ميتوانيم هم با كشورهاي عربي به خصوص با همسايههاي جنوبي و هم با كشورهاي آسياي ميانه و كشورهاي جدا شده از شوروي سابق ارتباطات مفيد برقرار كنيم.
سران برخي كشورهاي مشتركالمنافع بهترين دوستان من بودند و حامي آنها پس از استقلال، جمهوري اسلامي ايران بود كه در زمان دولت من بود." "آقاي نيازوف كه كشورش مركز مهم گاز منطقه است به من ميگفت كه شما بياييد گاز تركمنستان را معامله كنيد و در اختيار شما باشد تا اين بحثها پيش نيايد. در حال مذاكره بوديم كه عمر دولت من تمام شد و ديگران دنبال نكردند." "در تاجيكستان، در قزاقستان، با اين عظمت، اسرارشان را به ما ميگفتند. چون آنها مركز مهم فضايي شوروي سابق بودند. به علاوه مراكز مهم موشكهاي ده كلاهكي كه به سمت دنيا نشانه گرفته بودند در آنجا بود و همه اينها را ميگفتند كه چه كار ميكنند و با ما مشورت ميكردند. واقعاً در شمال ايران در قفقاز، گرجستان و آذربايجان، صميميترين دوست ما بودند." "در آذربايجان در يك جلسه رسمي كه خبرنگاران هم حضور داشته، آقاي حيدر علياف به من گفت كه هفده شهر ما متعلق به شماست و بايد اينها را حفظ كنيد. ما با شما هستيم. چون با ارمنستان در حال جنگ بودند. تا اين حد با ايران صميمي بودند و كار ميكرديم. در جنوب به صورت ديگري بود و بعد از جنگ كمكم يخهاي روابط آب و روابط گرم شده بود. ما اگر فقط با كشورهاي منطقه خودمان روابط را گرم كنيم، قدرت واقعي ايران در منطقه حفظ ميشود. يعني مركز اقتدار ايران در منطقه است. اما حيف...."
آيتالله هاشمي در باره نوع نگاه وي چه در زمان رياست جمهوري و چه در حال حاضر، به دنيا به عنوان يك سيستم به هم پيوسته و اينكه آيا ايران ميخواهد با اين سيستم بينالملل سازگاري ايجاد و زندگي بكند؟ يا اساس آن را ظالمانه ميداند و ميخواهد برافكند؟ اظهار داشت:
"اينكه همه را از لحاظ عقيدتي قبول داشته باشيم، نه. ظلمهايي كه كشورهاي استعماري به كشورهاي جهان سوم و عقب نگه داشته شده، كرده و ميكنند كه در سابق هم بيشتر بود. هم دوران استعمار رسمي و هم دوران استعمار نو. خيلي ظلم كردهاند و واقعاً مردم را استعمار ميكنند. ما با اين موارد مخالف هستيم. اما معناي آن، اين نيست كه با اينها كار نميكنيم و يا مذاكره نميكنيم. ميتوان كار كرد. نظرات را هم گفت. ما ميتوانيم بدون دردسر به كشورهايي كه مظلوم هستند، كمك كنيم. طبيعتاً از لحاظ عقيدتي اگر بنا بود عمل كنيم، با كشورهاي الحادي كه اصلاً خدا و معنويات را قبول ندارند، طبعاً بايد با آنها همكاري نميكرديم. اما الان به آنها نزديكتر هستيم. نميگويم كه با آنها نميتوانيم كار كنيم. با آنها هم ميتوانيم كار كنيم. اما در مورد بحث قبلي، فكر ميكنم هر كشوري در دنيا، عقايد خودش را دارد و عقايد ما هم پابرجاست. آنجايي كه در عمل تضاد پيدا ميكنيم، بحث ديگري است. با تعامل ميشود. بسياري از مشكلات را حل كرد. در مصوبات مجمع تشخيص مصلحت هم داريم كه بايد با دنيا تعامل داشته باشيم و رهبري هم اينها را ابلاغ كردهاند و كاملاً عملي است."
ايشان در مورد اروپا و مسئله ميكونوس كه مراكز متعدد تصميمگيري كشور باعث شدند كه دولت سازندگي عليرغم تلاشهايي كه كرد، نتواند در سالهاي آخرش روابط مثبتي با اروپا داشته باشد گفت:
"آنها ميفهميدند كه اينها خواست و استراتژي دولت نيست. فرض كنيد تروري در كشوري انجام ميشد، بزرگش نميكردند. ولي افراطيهايي بودند كه هنوز هم هستند و هميشه بودهاند. ميكونوسي كه شما ميگوييد هم از همين نوع است. جرياناتي اينگونه هميشه بودهاند. در زمان امام(ره) هم اينگونه افراد بودند. با اينكه امام هم با اينگونه كارها موافق نبودند. يك بار در يكي از كشورهاي همجوار، محموله مواد منفجرهاي كشف كرده بودند و اين هم تأثير منفي روي ما داشت. بله فكر ميكنم هنوز هم آدمهاي خودسر هستند. ولي سياست كشور اينگونه نيست."
وي در باره اينكه آيا دولت سازندگي تلاشي داشت كه به موضوع حقوق بشر توجه بكند، اظهار داشت:
"فكر ميكنم هر جا احساس ميكرديم كه حقوق بشر مراعات نميشود جلويش ميايستاديم... مثلاً يك بخش، بخش زنها بود. من از همان اول كه آمدم دفتر امور زنان را تأسيس كردم. راه خانمها را به دانشگاه باز كرديم كه بعداً تشويق هم كرديم. مسئله ورزش زنان را كه به طور كلي فراموش شده بود، اين كار را درست كرديم. سعي ميكرديم كمترين تعداد زنداني را داشته باشيم. البته يك مواردي هم پيش آمد كه از اختيار ما خارج بود و افرادي خاص اين كار را ميكردند. اصلاً هيچ موردي تا به حال مخصوصاً آن دورهاي كه رئيسجمهور بودم، موافق با زنداني سياسي كردن هيچ كس نبودم. ما زندان را ميشناختيم كه چيست. بستن روزنامه براي من اصلاً يك تابو بود. مگر اينكه از دست من خارج بود. در زمان آقاي خاتمي تعدادي روزنامهها بسته شدند. با اينكه رئيسجمهور نميخواست بسته شود. ولي عوامل ديگري بودند. اقليتهاي ديني يا قومي را سعي ميكرديم كه راضي باشند. همه تلاش ميكرديم. البته اينها يك مقدار طول ميكشيد. در يك جامعه افرادي هم هستند كه به گونهاي ديگر رفتار ميكنند."
وي درباره پذيرش گزارشگرهاي حقوق بشر سازمان ملل اظهار داشت:
"يك بار آقاي گالين دوپل را فرستادند. اين مقدار مشكل اصلاً نداشتيم و به تدريج در حال حل شدن بود. مسئله هستهاي كه مربوط به حقوق بشر نبود. ما مسئله هستهاي را خوب پيش ميبرديم. به خاطر فضاي خوبي كه درست كرده بوديم، ديگر از ما نميترسيدند، تأسيسات و امكاناتي كه الان داريم، تقريباً همه از آن زمان شروع شد و خيلي هم پيشرفت كرد. در حالي كه از صفر شروع كرده بوديم. البته از زمان قبل از رحلت امام(ره) شروع شده بود و در زمان من تقويت شد... مسائل حقوق بشر هم به تدريج در حال حل شدن بود...
بعضي اشكالات قبلاً بود و هنوز هم هست. ولي در مجموع با موضوع حقوق بشر مشكلي نداشتيم. البته در بسياري از موارد ما بايد مدعي نقض حقوق بشر توسط كشورهاي غربي به ويژه آمريكاييها باشيم. ايران خود بزرگترين قرباني نقض حقوق بشر توسط تروريستهاي مورد حمايت غرب از جمله منافقين است و ما در زمينه حقوق بشر از آنها طلبكاريم."
آقاي هاشمي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در دوره هشت ساله رياست جمهوري در عرصه سياست خارجي اشتباه استراتژيكي انجام داديد كه اگر برگرديد به گذشته آن را تكرار نكنيد يا به شكل ديگري رفتار ميكرديد؟ پاسخ داد:
"ميخواستم با مصر رابطه برقرار كنيم كه نتوانستيم. ميخواستم با آمريكا با شروطي كه گذاشته بودم، مذاكره را شروع كنم كه نتوانستم. نتوانستم غير از اين است كه نخواستم." "مثلاً كاري كه ميخواستيم با تركمنستان انجام بدهيم كه نگذاشتند و خيلي حيف شد. بنا بود گاز تركمنستان از طريق ايران به دنيا صادر شود. آقاي نيازوف اصرار داشت و به اينجا آمد و اصرار كرد ساخت خط لوله را افتتاح كنيم و حتي در جوش دادن لولهها هم شخصاً شركت كرد و آن زمان تصاويرش هم پخش شد.... مواردي از اين قبيل داريم كه نشد. ولي ميخواستيم كه بشود."
ايشان درباره اينكه اگر بين حمايت از سازمانهايي مثل حماس و يا حزبالله لبنان با بعضي از منافع ملي ايران تعارض ايجاد شود، چه كار بايد كرد؟ اظهار داشت:
"اگر سياست درستي در دنيا داشته باشيم، تعارضي ايجاد نميشود. براي اينكه فلسطينيها حق دارند براي ملت، وطن و حق خودشان مبارزه كنند. نبايد اسم آنها را تروريسم بگذاريم. آنها را با مقاومت بايد تعريف كرد. از حق خودشان دفاع ميكنند و دفاع از حق را همه دنيا به رسميت ميشناسند. در سازمان ملل و همه مراكز بينالمللي هم شأن دارند. اخيراً هم موارد زيادي را برايشان تصويب كردند. كمك ما هم به آنها اشكالي نداشته و ندارد. اگر فضاي روابطمان را با دنيا درست كنيم، بايد اين مسئله را از هم جدا كنيم. يا در مورد حزبالله كه شيعه و بخش عمده ملت لبنان است و در تاريخ هميشه مظلوم بوده هم براي فلسطين و هم براي لبنان. اينها قابل دفاع بوده هست. به شرط اينكه ما از اينها براي مزاحمت ديگران استفاده نكنيم و اينها هم كار خودشان را بكنند. وقتي كه نظام نخواهد در دنيا ماجراجويي بكند، اينگونه مسائل قابل تحمل است." ايشان با اشاره به حمايت آمريكا از طالبان و القاعده در يك مقطع زماني خاص افزود: "ببينيد، آمريكاييها در افغانستان، طالبان و القاعده را ايجاد كردند. آن زمان براي آنها توجيه داشت. چون ميخواستند شوروي را از خاك افغانستان بيرون كنند. در اينجا هيچ كس اعتراضي نداشت. دنيا هم اعتراضي نكرد و ما هم آن موقع اعتراض نكرديم. يا در هر منطقه ديگر، از اين نمونهها خيلي ميتوانيد پيدا كنيد. اگر يك نظام خودش نخواهد ماجراجويي بكند و در جاهايي هم بخواهد از مظلوم دفاع كند در دنيا پذيرفته شده است. اين دخالت هم نيست."
آيتالله هاشمي درباره عبور از بنبست هستهاي اظهار داشت:
"ما واقعاً قصد ساخت تسليحات هستهاي و سيستم نظامي هستهاي نداريم. حتي خودم يك بار در نماز جمعه به رژيم اشغالگر اسرائيل توصيه كردم كه بمب اتم به نفع اسرائيل هم نيست. بالاخره اگر يك روزي درگيري اتمي پيش بيايد، اسرائيل يك كشور كوچك، ظرفيت تحمل بمب اتم را ندارد. كشور كوچكي است و خيلي آسان همه امكاناتش از بين ميرود. گرچه آنها اين نصيحت را تفسير به تهديد كردند. عميقاً معتقديم كه در منطقه نبايد سلاح هستهاي باشد و اين جزو اصول سياستهاي ما بوده و هست." رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبري يادآور شد: "البته در سالهاي اخير در تصميماتي كه گرفته ميشود و مذاكراتي كه هست، نيستم، به نظرم در اين راه بنبست نيست."
آيتالله هاشمي در پاسخ به پرسش يكي از اساتيد ايراني مقيم آمريكاي فصلنامه مبني بر اينكه تحولات اقتصادي دو ماه اخير در جمهوري اسلامي، بازتاب بينالمللي داشته، اعم از بحث افزايش قيمت دلار كه تبعات خاصي دارد و مسائل داخلي از قبيل بيكاري و مشكلات جوانان و اينكه واقعاً در آينده در رابطه با ايران و خانوادههاي ايراني با اين روندي كه در حوزه اقتصادي پيش گرفته شده، چه اتفاقاتي ممكن است بيفتد؟ اظهار داشت:
"بايد راهحل اينگونه موارد را در مديريت كشور دنبال كنيم. اگر قوه مجريه ما الان صلاحيتهاي علمي، فني و فكري كاملي داشت و مديريت مؤثري را به كار ميگرفت، روابط اجتماعي ما كامل، با مردم خوب بوديم و با دنيا هم مسئله درست نميكرديم، اين اتفاقات نميافتاد" ايشان افزود: "با اين حجم زياد درآمد نفتي كه الان داريم و به علاوه اين ظرفيت صادراتي كه الان براي ما به خصوص در زمينه توليدات پتروشيمي و خدمات و ساير موارد پيدا شده، نبايد مشكل ميداشتيم. فكر ميكنم بيكاريها و اين مشكلات خيلي غيرعادي است." "....فكر ميكنم با اين درآمد عظيم و ظرفيت كاري كه در كشور هست، الان بيكاري خيلي غيرمعمول است. فقط مسئله مديريت است. اگر مديريت نيرومندي در كشور كارها را به عهده بگيرد، همين حالا ميتواند خيلي زود با يك حركتهاي جهشي اين مسائل را حل كند."
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در باره اينكه آيا براي خروج از اين وضعيت اميدوار باشيم؟ اظهار داشت:
"ببينيد ما سرمايه اميد را داريم. مهم اين است كه چگونه از اين سرمايه استفاده كنيم. اولاً مردم ما مردم عالم، تحصيلكرده و در حال تحصيل هستند كه بخش عظيمي از نيروهاي ما اينگونهاند. حتي بچههاي دبستاني و دبيرستاني الان آگاه هستند و ارتباطات روز دنيا، اينها را خيلي وارد مسائل ميكند. يعني يك جامعه هوشيار، بيدار و آگاه داريم. ولي در عين حال مردم ما مسلمان و خيلي نجيب هستند. دلشان ميخواهد كه مسائل به صورت درست حل شود. دوم اينكه منابع كشور ما هم خيلي غني و بسيار بالاتر از حد فعلي است. قشر زنان در كشور بسيار فعال و باسواد شدهاند. البته نبايد بيمورد محدودشان كنيم. در زمان امام و در آن موقعي كه اين كارها خيلي آسان بود، يك بار آمدند در كلاسهاي دانشگاه بين آنها نئوپان گذاشتند. امام وقتي كه خبردار شدند، فوري دستور دادند كه متوقف شود. راه آموزش و تربيت و اقناع مؤثرتر است."
ايشان افزود: "...بايد روي مردم حساب كرد. اگر بخواهيم بدون مردم كار كنيم، همه چيز در بنبست قرار ميگيرد و اگر با مردم كار كنيم، همه چيز باز ميشود و ميتواند جلو برود."
وي درباره اينكه تركيه مدل يك كشور اسلامي دموكراتيك ميشود، ولي ايران با اين سابقه و با اين سرمايه و با اين نيروي انساني در چنين وضعيتي باشد اظهار داشت:
"بالاخره بايد اميد داشته باشيم كه ايران را با اين امكانات خوب خدا داده و مردم بسيار شريف و نجيبي كه دارد و با احكام متعالي و مترقي اسلام بيشتر و بهتر بسازيم و مشكلات را حل كنيم."
اقتدار با تعامل خاص یا اعتدال؟!
دل نوشته ای در رابطه با اظهارات و ناگفته های آقای هاشمی رفسنجانی که به نظر می رسد بنا به مصلحت زمانی و سیاسی خاص در گفتگوی با مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی بیان شده است.
امروزه تقریبا ایرانی آگاهی نیست که با نام هاشمی رفسنجانی و عالم سیاست پیرامون این شخصیت با سابقه و مجرب در مدیریت نظام سیاسی و اجرایی انقلاب اسلامی ایران بیگانه باشد.
شناسنامه مبارزاتی و خدمات انقلابی و فعالیت های ریز و درشت ایشان در دوران شکل گیری نظام، جنگ تحمیلی، دوران قانون گذاری مجلس شورای اسلامی، اجرائیات 8 ساله دولت مداری( مشهور به سازندگی)، ریاست تشخیص مصلحت نظام و حوادث پیرامون امور سیاسی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دوره های ششم، هفتم، هشتم و نهم و... از جمله نکات غیر قابل انکار این شخصیت در کنار و در مقایسه با دیگر شخصیت های مطرح نظام جمهوری اسلامی ایران است.
بدون شک پروردگار جهان هستی بطور کاملا هدفمند و برنامه ریزی شده مکان، زمان و تضاد را برای ارتقاء بینش ناظر انسانی (از پائین ترین درجه ناآگاهی تا اوج آگاهی)، طراحی و طبق قوانین کاملا عادلانه ای تمشیت می فرماید.
بله؛ قوانین کاملا عادلانه حاکم بر جهان هستی، چیزی که در نهایت تحقق عدالت الهی را در بینش زمینی بشر به اثبات می رساند.
هنگامی که صحبت از اعتدال به میان می آید، یعنی ناظری نسبت به حوادث و اتفاقات متنوع خیر و شر پیرامون خود موازنه و عدالت را شهادت می دهد. ...............
شهروند اردبیلی