آفتابنیوز : آفتاب: من نميدانم آنها چطور توانستند خودشان را داخل خانه برسانند. آنها سلاح و چاقو در دست داشتند و من و شوهرم را تهديد كردند. آن دو مرد كه با نقاب صورتهايشان را پوشانده بودند مرا به يك اتاق بردند و در آنجا حبس كردند. بعد از آن فقط صداي داد و فريادهاي سليمان را ميشنيدم اما بعد از چند دقيقه همه جا ساكت شد و من با اين خيال كه مردان ناشناس رفتهاند در اتاق را باز كردم و وقتي بيرون آمدم جسد همسرم را ديدم.»
ادعاهايي كه منيره مطرح ميكرد بيشتر شبيه به داستاني ساختگي بود و كارآگاهان را در برابر چند نكته مبهم قرار داد. نخست آنكه هيچ نشانهاي از اينكه مردان ناشناس وارد خانه شدهاند وجود نداشت. همه درها و پنجرهها سالم بود و وسايل خانه نيز به هم نريخته بود. علاوه بر اين متهمان احتمالي هيچ سرقتي انجام نداده بودند و انگيزه آنها از اين جنايت مجهول بود. سومين نكته اين بود كه اگر قاتلان آنطور كه منيره ميگويد او را در اتاق حبس و در را از پشت قفل كرده بودند اين زن بعد از فرار آنها چطور توانست در را باز كند.
مجموع اين نكات سبب شد ظن كارآگاهان نسبت به همسر مقتول برانگيخته شود اما در بدو تحقيقات مدركي عليه اين زن وجود نداشت به همين دليل افسران جنايي جنازه سليمان را به پزشكي قانوني منتقل كردند و زن جوان را زيرنظر گرفتند تا بلكه سرنخي عليه او به دست آيد. از سويي پليس درباره ديگر فرضيههاي موجود نيز به تحقيق پرداخت و اين موضوع را بررسي كرد كه شايد مرد جوان قرباني تسويهحساب و اختلافات شخصي شده است اما مقتول با هيچكس اختلاف نداشت و بهنظر نميرسيد دشمني انگيزه اين جنايت باشد.
كارآگاهان در ادامه با پرسوجو از اقوام مقتول متوجه شدند اين مرد از مدتي قبل با منيره اختلاف داشت و كشمكشهاي آنها به شدت بالا گرفته بود به اين ترتيب زن جوان چند روز قبل بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت. او اين دفعه نيز خودش را بيگناه معرفي و همان داستاني را كه روز اول تعريف كرده بود، بازگو كرد. با اين وجود تحقيقات از وي ادامه يافت تا اينكه او بالاخره اسرار قتل شوهرش را فاش كرد و گفت: «از مدتي قبل با سليمان دچار اختلاف شده بودم و ديگر نميتوانستم زندگي در كنار او را تحمل كنم براي همين دنبال راهي ميگشتم تا از اين وضعيت نجات پيدا كنم تا اينكه فكري به ذهنم رسيد.
خواستگاري براي خواهرم پيدا شده بود كه او را به شدت دوست داشت اما من با ازدواج آنها مخالفت كردم و تمام تلاشم را به كار گرفتم تا اين وصلت انجام نشود. خواستگار خواهرم كه فرهاد نام دارد وقتي اوضاع را اينگونه ديد تصميم گرفت با من مذاكره كند من هم به او گفتم فقط به اين شرط با ازدواج او و خواهرم موافقت ميكنم كه او شوهرم را بكشد. فرهاد هم خواستهام را قبول كرد و سليمان را به قتل رساند.»
به گزارش شرق،ماموران بعد از شنيدن اين اعترافات فرهاد را بازداشت كردند. او ضمن اعتراف به قتل گفت: «من براي اينكه بتوانم با دختر موردعلاقهام ازدواج كنم حاضر بودم هر كاري را انجام بدهم و هر شرطي را قبول كنم براي همين وقتي منيره به من گفت بايد شوهرش را به قتل برسانم مخالفتي نكردم. شب حادثه او در خانهشان را باز گذاشت و من مخفيانه وارد منزل شدم و چند ضربه چاقو به سليمان زدم و فرار كردم. منيره به من قول داده بود طوري صحنهسازي ميكند كه كسي متوجه اصل ماجرا نشود اما بالاخره او اعتراف كرد و باعث دستگيري من شد.»بنا بر اين گزارش هم اكنون دو متهم در بازداشت بهسر ميبرند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.