آفتابنیوز : آفتاب: آیت الله هاشمیرفسنجانی، چهرهای است که تفسیر قرآن و فقاهت، دلسوزی توأم با شجاعت، سیاست و تدبیر، برنامهریزی و آیندهنگری را به همراه خود دارد. او کسی است که در دوران مبارزه با طاغوت، حضورش در هر نقطه از کشور، شاه و عوامل فرومایه ساواک را در دهشت و نگرانی قرار میداد، عملگرایی دینی توأم با عاطفه انسانی او زبانزد همگان بود، به شهادت بزرگانی همچون رهبر معظم انقلاب اسلامی، سرمایه و مکنت مالی خدادادی خود را در گذشته صرف انقلاب نمود و استواری و ثبات قدم او در همه حال سبب امید و نشاط در میان حقخواهان بود.
آیت الله محیالدین انواری از چهرههای برجسته و مبارز قبل از پیروزی انقلاب در بخشی از خاطرات ماندگار و ارزشمند خود گفته است: «در زندان پول هاشمی پول تمام زندانیها بود.
خیلی چیزهایی که عمومی استفاده میشد، هاشمی تهیه میکرد و تا وقتی که بود، هیچ کس خرج نمیکرد. سخاوتمند بود. یک بار سید تقوی میخواست آزاد شود، هاشمی تمام لباسهای خود را که همسرش برایش آورده بود و فاستونی خیلی عالی بود، همه را به تقوی داد و فقط عمامه سیاه نداشت بدهد و تقوی از زندان خیلی شیک بیرون رفت. روی هم رفته باید بگویم که معاشرت با او آن هم در زندان دژخیمان شاه، برای ما خیلی شیرین بود. ما از ایشان نه خشونت دیدیم و نه بداخلاقی، بعدها هم همین طور بود».
عملگرایی دلسوزانه، رفتار شجاعانه، سیاستورزی عالمانه، هوشمندانه و واقعگرایانه او سبب گردید نه گرفتار دگماندیشی و تحجر شود و نه ذرهای از امام خمینی (ره) و مکتب فکری او غافل باشد و بدین جهت بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیشترین اعتماد را به آقای هاشمی داشت و او همیشه یار و مشاور امین امام خمینی (ره) بود. روی همین جهت است که وقتی در سال ١٣٥٨ ترور شد، همه کسانی که به نظام و انقلاب اسلامی تعلق خاطری داشتند و هاشمی را از ارکان انقلاب میدانستند، ناراحت شدند، به ویژه حضرت امام خمینی (ره) که پیامی تاریخی برای ایشان ارسال نمود و به طور ویژه ایشان را ستود. از همان زمان کجاندیشان و حسودانی بودند که میخواستند این چهره اثرگذار، کارآمد و خدوم را از انقلاب و روحانیت بگیرند و حذف کنند ولی موفق نشدهاند. رفتارهای خلاف اخلاق و افراطی بر علیه او مربوط به امروز و دیروز نیست.
همچنان که خدمات وی محدود به دوران مبارزه با طاغوت و سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی نیست و به عنوان چهره جامعنگر دینی و انقلابی در سنگر ریاست مجلس شورای اسلامی، فرماندهی جنگ و دفاع مقدس، بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ در دوران سازندگی، ریاست خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام منشأ بسیاری از امور مورد نیاز انقلاب و مطلوب مردم و رهبری بوده و هست.
طبیعت اصلی عملگرایی، معقول و منطقی او و صبر مثالزدنیاش فضای افراط و التهاب را از سر راه نظام دور ساخته و خطرهای زیادی را از مردم و نظام دفع نموده است. هر چند که در سالهای اخیر انسجام و حرکت سازمانسافته و زنجیرهای عوامل افراط، دلسوزیهای سازنده و گفتمان اعتدال و کارشناسانه او را کمرنگ نموده است. با کمترین دقت و تأمل در اظهارات دلسوزانه و متین ایشان در دیدار پایان سال (١٣٩٠) با مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی که عوامل جریان سازمانیافته افراطی با آن گزینشی برخورد کردند و جنجالآفرینی نمودند، میتوان دریافت که هاشمی به چه میزان دلسوز و صادق است و تخریبگران او چقدر به دور از انصاف و جوانمردی رفتار میکنند.
خلاصهای از مواضع اعلامشده ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در این ملاقات که در قالب مصاحبه و پاسخ به سؤالات فنی حاضران انجام شد، ذیلاً آورده میشود.
1. شیوه مورد پسند اسلام این است که انسان با عمل و کار دین را معرفی کند یعنی به هر فکری که تعلق دارد باید آن را در میدان عمل نشان دهد. او با استناد به روایتی که عملگرایی را سفارش فرموده، گفت: «آنچه که پایدار و تأثیرگذار میماند، عمل است».
2. ایشان به تجربه دوران جنگ و دفاع مقدس که سرانجام آن به پیروزی سیاسی ایران منجر گردید، اشاره نموده و اعلام کرد: «متأسفانه از شعار «نه شرقی، نه غربی» را برخی تفسیرهای عوامانه کردهاند به اینکه با همه باید همکاری نداشته باشیم در حالی که هدف این نبود، بلکه ما باید بدون وابستگی و با استقلال کامل سیاست خودمان را داشته باشیم اما همکاری متقابل و محترمانه با شرق و غرب هم باید داشته باشیم، بالاخره وقایع دفاع مقدس ثابت کرد که نمیتوان صرفاً با شعار کار کرد و باید همراه عملگرایی وارد سیاست شد».
3. اعتدال را همیشه برای خودم اصل قرار میدهم و عقایدم هیچ وقت مرا تشویق به افراطگرایی نمیکند و با کارهای افراطی هر دو جناح سیاسی موسوم به راست یا چپ ناسازگار بودم.
4. ایشان در پاسخ به سؤالی درباره تعامل و تزاحم ایدئولوژی و منافع ملی میگوید: «کاری به این ندارم که ایدئولوژیهای مختلف چگونه هستند و ممکن است تحجر و دگماتیسم در بعضی ایدئولوژیها باشد ولی اسلامی را که من میشناسم و به آن معتقدم و بسیاری هم مثل من فکر میکنند، اسلام دگم نیست» ایشان در این رابطه سیره پیامبر (ص) و علی (ع) را به استناد فرمایش هر دو آن بزرگواران به طور مطلوب و کارشناسانه تبیین نمودهاند.
5. در قالب یک سؤال، پرسیده شد: «آیا تلاشهای شما در رابطه با نزدیکی ایران و عربستان و کشورهای عربی را به بنبست رسیده میدانید؟»، ایشان میگوید: «بنبست نمیبینم، آنها دوست دارند که راهشان به ایران باز باشد، آنها میدانند ایران قدرت بزرگی در منطقه است، فکر میکنم آنها میتوانند و مایل هستند اگر روابط سنجیدهای باشد با ایران همکاری و رابطه داشته باشند و من در گذشته دنبال احیای میراث شیعه در عربستان بودم» ایشان به آثار حضور ائمه (علیهم السلام) در این سرزمین که آثار ارزشمندی است، اشاره نموده و نامه کتبی آیت الله العظمی صافی را در این رابطه یادآوری نموده و اعلام کردند: «خیلی از مسائل را از راه گفتگو حل کردم و موانع برطرف شده بود ولی وقتی به ایران برگشتم، چون بعضی فکر کردند این توافقات و امتیازات به نام هاشمی تمام خواهد شد، از کل آن صرف نظر کردند، به طوری که در همان مقطع، وزیر خارجه عربستان برای پیگیری توافقات به ایران آمد، پیگیری که نکردند، حتی برعکس هم عمل شد». ایشان در ادامه سخنان خود، خطاب به حاضرین گفتند: «هر کشوری در دنیا عقاید خود را دارد و عقاید ما پابرجاست. آنجایی که در عمل تضاد پیدا میکنیم، بحث دیگری است. با تعامل میشود بسیاری از مشکلات را حل کرد و در مصوبات مجمع تشخیص به عنوان سیاست کلی داریم که باید با دنیا تعامل داشته باشیم و رهبری هم اینها را برای اجرا ابلاغ کردهاند و کاملاً عملی است».
6. ایشان در رابطه با موضوع سیاست هستهای ایران اظهار نمودند: «ما واقعاً قصد ساخت تسلیحات هستهای و سیستم نظامی هستهای نداریم. حتی خود من یک بار در نماز جمعه به رژیم اشغالگر اسرائیل توصیه کرد که بمب اتم به نفع اسرائیل نیست. اگر روزی درگیری اتمی پیش بیاید، اسرائیل به عنوان یک کشور کوچک ظرفیت تحمل بمب اتم را ندارد، چون کشور کوچکی است و خیلی آسان همه امکانات او از بین میرود، گرچه آنها این نصیحت را تفسیر به تهدید کردند؟! ما عمیقاً معتقدیم که در منطقه نباید سلاح هستهای باشد و این جزو اصول سیاستهای ما بوده و هست».
7. یار و مشاور امام خمینی (ره) در پاسخ به این سؤال که: «یک اصل در سیاست خارجی هست که میگوید: «در سیاست خارجی دوست دائمی و دشمن دائمی وجود ندارد و آنچه که دائمی است منافع ملی است»»، اعلام داشتند: «من در سالهای آخر حیات امام خمینی (ره) نامهای را خدمت ایشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام خمینی (ره) دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام خمینی (ره) مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیات خودتان، اینها را حل کنید در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سد راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود، نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا، نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل دوام نیست، مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارد؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها بشویم. مذاکره میکنیم، اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است».
این بخش از اظهارات ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که بیان خاطره یک مکاتبه با امام خمینی (ره) بود و اگر ایرادی داشت آن عزیز سفرکرده آن را محکوم میکرد و هاشمی را از خود طرد مینمود، فیالحال دستمایه تخریب بر علیه او شده است. به نظر میرسد بسیاری از عوامل تخریب یا نمیدانند که هاشمی تنها کسی است که در انجام کارهای بزرگ و اظهارات خود از امام خمینی (ره) اخطار و تذکر دریافت نکرده است و یا اینکه از انتصاب مجدد او از سوی مقام عظمای ولایت برای ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام که نهاد قانونی مستشار عالی رهبری است، ناراحت هستند و منطق را برنمیتابند. امری که حضرات یادشده آن را در گذشته کتمان هم نمیکردند و در مورد عدم استمرار ریاست مجمع تشخیص توسط ایشان برای رهبری حتی تعیین تکلیف میکردند!».
در هر حال هاشمی فردی دارای فکر، اندیشه، آیندهنگری و قدرت تحلیل بالاست و توانسته کشور را در بسیاری مقاطع از بحران نجات دهد. جا دارد به جای گیر دادن به خاطره نامه او به امام خمینی (ره) در مورد مذاکره با آمریکا که بیان آن از زبان خود ایشان در مقطع کنونی، یک تاکتیک است نه استراتژی، به نامه رئیس دولت اصولگرا به اوباما که بیپاسخ ماند و جای شرمندگی دارد، اندیشه کنند و در شرایط حساس و خطیر کنونی آقای رئیس جمهور را با توجه به ابلاغ جدید رهبری، به شرکت در جلسات مجمع تشخیص توصیه نموده و دست از تخریب و لجبازی که منافع ملی و سیاستهای مصوب مورد نظر رهبری را تهدید میکند، بردارند.