آفتابنیوز : آفتاب: همشهری آنلاین: مهمترین مسئله دور اول در میان اصولگرایان این بود که برخی وحدت را ضرورت ندانسته و بهدنبال بهاصطلاح خالصسازی بودند؛ درحالی که سال 89 رهبر معظم انقلاب چگونگی حل معادله وحدت و خلوص را بیان داشته و راه خالصسازی را نه حذف بلکه گسترش دایره خلصین دانسته بودند.
آنچه اکنون شاید بتواند آنها را از این فضا خارج کند کلامی است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی در نخستین روز سالجاری بیان فرمودند: «عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانههای اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه سلیقه یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه اختلاف بشود. گاهی در کسی گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه اختلاف بشود. آرا، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه در درون، موجب فشل میشود. قرآن به ما تعلیم میدهد: «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم». اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون( مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی) دستبهیقه شویم، دشمن ما جری میشود.
یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) به ما درس میدهد؛ میفرماید: لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه. مخالفین دو جورند. یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیرنظام اسلامی، با هدف معاندانه علیه نظام اسلامی حرکت میکند. دلها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانهتر کنید».
توجه به فضاهای منازعهگونه شکلگرفته پیش از انتخابات در میان اصولگرایان و تدبر و تعمق در سخنان حکیمانه رهبری نکاتی را پیش رو قرار میدهد:
1 - این موضع محکم رهبر معظم انقلاب همانطور که از متن بیانات برمیآید خطاب به جریان یا دستگاه خاصی نیست که برخی تصور کنند این کلام صرفا برای رابطه دولت و مجلس یا دستگاهها یا صرفا جریانهای سیاسی بیان شده است بلکه ایشان تاکیدشان به همه برادران و خواهران آن هم در سراسر کشور است.
بنابراین بهانهای نمیماند که برخی همچنان بر طبل تفرقه، جدایی یا به تعبیر رهبری به تنازع و اختلاف بپردازند و مصداق« نومن ببعض و نکفر ببعض» باشند. این بیانات نشان میدهد که مقام معظم رهبری همچنانکه در 21 دی 88 شبیه همین تعابیر را به برخی از دوستان تذکر دادند، همچنان معتقد به وحدت هستند و حفظ اتحاد و یکپارچگی را یک استراتژی میدانند.
2 - بارها دلسوزان نظام هشدار میدادند که نزاع بین نیروهای انقلاب موجب میشود تا مردم اقبال کمتری نه به جریان بلکه به نیروهای مدعی اصولگرایی نشان دهند. با مقایسه میزان رای دیگر افرادی که در دو دوره اخیر در لیست تهران بودهاند، آسیب رقابت درون گفتمانی مشهودتر میشود. وقتی ریزش رای در میان نیروهای انقلاب را شاهد باشیم، وقتی منازعه و اختلاف میان نیروهای اصولگرا موجب شکاف بیش از پیش آنها شده باشد، وقتی فضای تخریب و تهمت نامزدها علیه یکدیگر و حتی علیه بزرگان اصولگرا مانند آیتالله مهدویکنی و جامعتین شکل گرفته باشد، بهره آن در آینده نزدیک نصیب چه کسی خواهد شد؟ شکاف شکل گرفته در انتخابات مجلس نهم که متاسفانه فضا نشان میدهد استمرار نیز خواهد داشت و جراحات آن تا سالها باقی خواهد ماند موجب بهرهمندی کدام جریان خواهد شد؟ دشمنان برای فشل کردن انقلاب اسلامی میخواهند بین اصولگرایان تنازع بهوجود آورند تا با تداوم رقابت درونی، طیفهای مختلف اصولگرا یکدیگر را حذف کنند. حال باید از عدهای که با استدلالهایی بیپایه رقابت درونی نیروهای انقلاب را تئوریزه میکردند و این مسیر غلط را رفتند که موجب شد مقام معظم رهبری در ایام خوش عید ضرورت وحدت را با تعابیری شدید و غلیظ بیان کنند پرسید که آیا بازهم میخواهند به مسیر غلط گذشته ادامه دهند؟ آیا هنوز باید آیه 46 سوره انفال و خطبه 61نهجالبلاغه را مجددا از کلام رهبر معظم انقلاب برجسته کنیم تا بلکه بهخود آیند؟
3 - نوع عملکرد برخی از افراد صاحب نزاع نشان میدهد آنها بر مبنای استدلال خویش (حذف با کمترین خطا) اساسا صلاحیت نشستن در مرکزیت اصولگرایی را ندارند چه برسد به تکیه بر مسند قضاوت در مورد دیگران؛ عجیب است کسانی به مطالبه حق پرداختهاند و خود را حق مطلق میپندارند که در مقاطعی سوابقی چون همراهی با جریان انحراف و توجیه همچنان آن، موضع دوگانه نسبت به آقای هاشمی در یک مقطع و او را معمار تمدن نوین ایران دانستن و بعد دیگران را در بازی او قلمداد کردن و... داشته و دارند و بعد به بهانه خالصسازی بهصورت جبهه متحد اصولگرایان پنجه کشیدند و بولتن ساختند و فضای تهمت و تخریب را به اسم رقابت درونی دامن زدند. منصفانه، بدون حب و بغض و با نگاهی از زاویه تبعیت یکبار دیگر سخنان رهبری را بخوانیم؛ شاید بهخود بیاییم.