آفتابنیوز : آفتاب: مقاله منتشر نشده از حجت الاسلام علي عسگري (نماينده سابق مشهد)
افراطیگری که ریشه در جهالت و برخوردهای هیجانی و غیرعقلانی دارد از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخش مهمی از گرفتاریهای مردم و نظام بوده است. رفتارهای نسنجیده و انقلابیگری افراد انقلابینما همیشه در فضای سیاسی کشور بخش مهمی از ماجراها را به خود اختصاص داده و منشأ نگرانی دلسوزان نظام اسلامی قرار گرفته است. همه میدانیم که از آغاز نهضت، امام خمینی (ره) راهبرد خود را قانون و اعتدال قرار داد و یاران فکری آن یار سفرکرده و فرزند مرحوم ایشان (حاج احمد آقا) که کارگزار کمحرف و امین ایشان بود، به این مهم تأکید میکردند و سعی مینمودند تا از راه عقلانیت و تدبیر، درایت و آیندهنگری با افراطیگری آتشافروزان سیاسی مقابله نمایند و جلوی ضرر و زیان آن را بگیرند.
امام خمینی (ره) و یارانش به خوبی میدانستند که تنها راه پیشرفت نظام و انقلاب اسلامی در گرو همافزایی همه مردم به ویژه نخبگان قرار دارد و باندهای قدرت و افراطگرایان سیاسی سم مهلک برای انقلاب محسوب میشوند و از خطر دینی و آرمانهای آنها نباید غافل شد. هرگز فراموش نمیکنم که در نخستین کنگره حزب جمهوری اسلامی که در اردوگاه شهید باهنر در منطقه جماران تشکیل شد، مرحوم حاج احمد آقا به عنوان مهمان کنگره حضور داشت. در ساعت تنفس و میانبرنامه اجلاس، همراه جمعی از دوستان حزبی و همفکر دور او حلقه زدیم و احوالپرس امام خمینی (ره) شدیم، بنده گفتم: «ایشان توصیهای و مطلبی را بیان کنند تا برایمان درسآموز باشد»؛ آن مرحوم پس از یک مکث کوتاه ما را به آیهای از سوره اعراف دلالت نمود که مضمون آیه این بود: «گذشت پیشه کن و به کار پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب»؛ و در ادامه یادآور شدند: «کاری کنید که در انقلاب از جهالت افراطگرایان مصون بمانید و امور مملکت به دست عاقلان دلسوز رقم زده شود».
در راستای همین سفارش مدبرانه و آیندهنگرانه ایشان، چند روز قبل در هفتهنامه «امید جوان»، نامهای از آن فرزند متعهد و وفادار و یار همیشگی امام خمینی (ره) خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی درج شده بود که دغدغه مهم فکری او را در باب خطر افراطگرایان به خوبی تصویر نموده است. در این نامه فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خطاب به نمایندگان مجلس میگوید: «اگر زودتر جریان چماقداری را ریشهکن نکنیدفردا خیلی دیر است و شما خود قربانی این نوع تفکر خواهید شد». بد نیست بدانید که تاریخ نامه مربوط به ایامی است که بعضی از دوستان نواندیش مسلمان آن مرحوم در مجلس بودند و در کسوت نمایندگی مردم در خانه واقعی ملت حضور داشتند. ایشان به صورت خاص دو نفر از دوستان خود را مخاطب قرار داده و نوشته است: «عزیزانم (دعایی و خاتمی)، آخر چرا ساکت هستید؟ چرا هیچ نمیگویید؟ مگر مرگمان شده است؟ من از دیگران توقعی ندارم، اما شما دیگر چرا که امید ما بودید؟ لابد شما هم استدلالتان این است که اگر فریاد برآوریم: «چماقداری بد است»، ضد انقلاب از آن بهرهبرداری میکند، اگر امروز جلوی این ازخدابیخبران را نگیریم، فردا نوبت افراد دیگر میرسد، جریان چماق و چماقکشی یکی از بدترین و وحشتناکترین مسائلی است که اگر سریعاً در راه علاج آن برنیاییم، برای هیچ کس، هیچ نمیماند. دیروز او را مخالف خط امام خمینی میدانستند و امروز او را مسلمان نمیدانند و فردا این حکم بر تمام جاری است، مگر امام خمینی نفرمودهاند که: «مردم برای نفت و گاز قیام نکردهاند بلکه برای مسائل معنوی قیام کردهاند»، کتک زدن، فحش دادن، بیحیثیت کردن افراد نفت و گاز است؟ آیا باید همه آن طوری کنند که این معدود خوششان بیاید و الا در خط امام خمینی نیستند؟ چرا به عقاید مردم احترام نگذاریم و همه را غیرمسلمان بدانیم و فقط و فقط خودمان را در خط امام خمینی جا بزنیم؟ چندی پیش شخصی را امام خمینی پذیرفتند، یکی از افراد و محافظ منزل (بیت) فریاد زد: «این لیبرال را راه ندهید»؛ من گفتم: «برادر! خود امام خمینی پذیرفتند مگر تو در چه خطی؟»، گفت: «من در خط امام خمینی هستم و باید این شخص این جا نیاید»، این داستانی است که اگر کمی دامنه آن را وسیع کنید، تمام جریانات از این قبیل میشود. امروز امام خمینی از جریان چماقداری ناراحت است. پس چرا مسئولین که بحمداله در خط امام خمینی هستند با اینگونه امور مبارزه نمیکنند؟ چرا در چند دقیقه هر فرد یا هر گروهی را بخواهند دستگیر میکنند ولی این چماقداران بیآبرو به اسم اسلام و امام خمینی هر کاری را بخواهند، میکنند؟ چرا مسئولین برای حفظ امام خمینی و اسلام اقدام لازم را نمینمایند؟ به خدا اسلام در خطر است و مردم ساکت در مقابل این جریانات بیزار هستند. . .».
در دلسوزی مرحوم حاج احمد آقا نسبت به امام خمینی (ره)، انقلاب و رهبری شکی نیست. با گذشت بیش از سی سال از تاریخ این رنجنامه او بر علیه افراطگرایان دیننما به نظر میرسد آن مرحوم به خوبی توانسته آیندهنگرانه وضعیت فعلی را پیشاپیش درک کند و زنگ خطر تخریب و رفتارهای خارج از قاعده و اصول اخلاقی چماقداران سیاسی را به صدا درآورد. خطری که بدون استثناء امروز و در شرایط حساس تهدید دشمنان خارجی، نهادهای مهم حاکمیتی و دینی ما همچون مرجعیت، نهاد رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس و قوه قضائیه را در داخل بارها مورد تعرض قرار داده و هیچ یک از دلسوزان نظام و رهبری از آن مصونیت ندارند. اهانت به ریاست و اعضای منصوب رهبری در مجمع تشخیص مصلحت نظام که «بیکاران سیاسی» لقب داده شدهاند، تنها یک نمونه کوچک از اظهار نظر یکی از اعضای باند افراط در سالهای اخیر است. هر چند که توهین و تهمت به آیتا. . . هاشمیرفسنجانی سالهاست وجه اشتراک تمامی حضرات شناخته شده تخریبگر و فاقد اخلاق است تا آنجا که اهانت به مجموع اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام ریشه در انگیزه فرد هتاک در تخریب ریاست این مجمع دارد.
به راستی آیا عوامل هتک و اهانت فراموش کردهاند که رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه نماز جمعه روز ٢٩ خرداد ماه سال ١٣٨٨ فرمودند: «هیچ وقت رسم نبوده است از افراد اسم بیاورم اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم، به طور خاص از آقای هاشمیرفسنجانی، آقای هاشمی را همه میشناسند، من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست، من از سال ١٣٣٦ ایشان را از نزدیک میشناسم، آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزه بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب، از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام خمینی (ره) بود، بعد از رحلت امام خمینی (ره) هم در کنار رهبری بود تا امروز، این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته، قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب میکرد و به مبارزان میداد. اینها را جوانها خوب است، بدانند. بعد از انقلاب هم ایشان مسئولیتهای زیادی داشت؛ هشت سال رئیس جمهور بود، قبل از آن رئیس مجلس بود و بعد مسئولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خود از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد، اینها حقایقی است که باید دانست، در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بود»؛
مطلب دیگر اینکه آیا اینان مضامین مندرج در حکم اخیر رهبری برای مسئولیت مجدد و خطیر ریاست آیتا. . . هاشمیرفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام را در رسانههای مدعی ولایتمداری خودشان نخواندهاند؟ و قدردانی رهبری از ایشان را نشنیدهاند؟؛ سؤال دردمندانه بسیاری از دلسوزان نظام این است که: «مسئولین امر تا کی باید بگذارند جوانان و مردم ناآگاه فریب شعار ولایتمداری اندکی مخرب و تخریبگر افراطی را بخورند؟! آیا امام خمینی (ره) و فرزند خدوم و دلسوز ایشان مرحوم حاج احمد آقا اگر بودند، میگذاشتند کار به اینجا برسد و این قبیل چماقداران سیاسی با استفاده ابزاری از دین و انقلاب به طور مطلق میدانداری کنند و مکنونات سخیف و مریض قلبی خود را در عمل روی دلسوزان امام خمینی (ره) و رهبری خالی نمایند و طلبکار هم باشند؟!».
جا دارد به اسناد گویای انقلاب و رنجنامههای دیروز و امروز یادگاران و دلسوزان امام خمینی (ره) و انقلاب به طور جدی اندیشه شود و مسئولان امر برای عبور انقلاب از نفوذ گسترده افراطگرایان چارهاندیشی کنند، چرا که تحقق این امر، روح امام خمینی (ره) و فرزند به حق واصل او، مرحوم حاج احمد آقا را شاد و سبب تداوم درست و کارآمد انقلاب اسلامی خواهد بود.