کد خبر: ۱۵۵۵۵۶
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۳

پيامكی كه قربانی گرفت

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: چند سال قبل وقتي پدرام با دختري كه يكي از آشنايان معرفي كرده‌ بود ازدواج كرد، ديگر به چيزي ​جز زندگي مشتركش فكر نمي‌كرد اما پيا‌مك‌هاي مشكوكي كه به گوشي تلفن همراه همسرش ارسال شد از او يك قاتل ساخت. 

هرچند خودش مدعي‌ است كه قصد قتل نداشته و اصلا قتلي هم انجام نداده اما نماينده دادستان تهران كه براي شركت در جلسه محاكمه پدرام در شعبه 79 دادگاه كيفري‌ استان تهران حاضر شده ‌است بر قتل عمد در اين پرونده تاكيد دارد.

او در مورد كيفرخواست و دلايلش در اين پرونده مي‌گويد: ماجرا دو سال پيش اتفاق افتاده و خوشبختانه همكاران با حضور به‌موقع در صحنه قتل دلايل و مدارك زيادي را جمع كرده‌اند. بررسي‌ها نشان داده كه متهم وقتي متوجه رابطه همسرش با مردي جوان شده تلفن همراه همسرش را گرفته و با آن جوان قرار گذاشته‌ است.

روشن مي‌گويد: او چندبار جاي قرار را عوض كرده و در نهايت هم در يك ميدان تره‌بار با او درگير شده ‌است.

وقتي موضوع قتل به پليس گزارش داده‌ شد و پليس به محل رفت، جسد غرق در خون مقتول كه جواني 21 ساله بود پيدا كرد. ضرباتي كه بر بدن اين جوان زده ‌شده ‌بود، آنقدر شديد بود كه جمجمه را شكسته‌ ‌بود. خون زيادي در محل قتل راه افتاده بود و وي در جا جان داده‌ بود.

وقتي جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت و تحقيقات آغاز شد متوجه شديم متهم پيامك‌هاي مقتول به همسرش را خوانده و به جاي او جواب داده، با مقتول قرار گذاشته و او را مورد ضرب و جرح قرار داده ‌است. متهم به‌واسطه شغلش با فنون رزمي آشنا بوده‌ است و حتي پنجه بوكس هم همراه خود به محل برده‌ بود.

او با پنجه بوكس و زنجير به جان مقتول افتاده و آنقدر او را زده ‌ كه مقتول جانش را از دست داده ‌است.

نماينده دادستان به نظريه پزشكي قانوني اشاره كرده و مي‌گويد: پزشكي قانوني اعلام كرده علت مرگ ضربات متعددي بوده كه به قسمت‌هاي حساس بدن مقتول وارد شده‌ است و البته به شكستگي جمجمه هم اشاره كرده ‌است. اما آن را علت تامه مرگ ندانسته و ضربات ديگر را هم تاثيرگذار دانسته است.

متهم به قصد كشتن مقتول با او قرار گذاشته و اين بر ما پوشيده نيست. چرا كه اگر نمي‌خواست مقتول را بكشد قطعا با خود پنجه بوكس و زنجير نمي‌برد و اصلا سرقرار حاضر نمي‌شد بنابراين ادعاي متهم مبني براين‌كه قصد قتل نداشته‌ دروغ است.

او حالا چنين ادعايي را مطرح مي‌كند البته ما مدارك ديگري هم داريم. مثلا اين‌كه متهم بعد از به قتل رساندن مرد جوان سوار موتور شده و از محل فرار كرده‌ است. اگر او واقعا قصد قتل نداشت اين‌كار را نمي‌كرد و سعي مي‌كرد به مقتول كمك كند. دادسرا معتقد است كه متهم دست به قتل عمد زده است. اگر واقعا مقتول را مجرم مي‌دانست شكايت مي‌كرد، اما اين‌كار را نكرد بنابراين او قصد قتل و انتقام‌گيري داشته‌ است.

كتك زدم، نكشتم

پدرام گفته‌هاي نماينده دادستان را قبول ندارد. او مي‌گويد كه متهم را در حد يك مزاحم تلفني مي‌ديده و نمي‌خواسته او را بكشد.

از كجا فهميدي در زندگي همسرت، مرد ديگري هم وجود دارد؟

مدتي بود كه متوجه شده‌ بودم او تلفن‌هاي مشكوك دارد. اما هربار به همسرم مي‌گفتم زير بار نمي‌رفت تا يك شب قبل از قتل.

يك شب قبل از قتل چه اتفاقي افتاد؟

آن شب وقتي به خانه رفتم تلفن همسرم زنگ زد، اما همسرم جواب نداد و قطع كرد. دوباره تماس گرفته ‌شد بازهم همسرم جواب نداد و قطع كرد. چند پيامك‌ برايش آمد و باز هم جواب نداد. به همسرم گفتم چه كسي با تو تماس مي‌گيرد گفت اشتباه است در حالي كه من از چهر‌ه‌اش فهميدم كه اشتباه نيست. خواستم گوشي همسرم را ببينم كه اجازه نداد. او شماره‌ها و پيامك‌ها را هم پاك كرد. من گوشي را از او گرفتم و با هم دعوا كرديم.

همسرت چه كرد؟

قهر كرد و به خانه پدرش رفت.

چرا با آن جوان تماس گرفتي؟

من تماس نگرفتم. اصلا شماره‌اي نداشتم. همسرم همه تماس‌ها را پاك كرده‌ بود. تا اين‌كه دوباره پيامكي آمد با اين محتوا كه چرا جوابمو نمي‌دي. من فهميدم اين همان مردي است كه با همسرم تماس گرفته. جوابش را دادم، تا او دوباره تماس بگيرد و من بفهمم چه كسي است و در چه حدي با همسرم رابطه دارد.

شايد او يك مزاحم تلفني بود؟

نه مزاحم نبود وقتي كه من نبودم همسرم با او در تماس بود. البته من مي‌دانستم اين رابطه تلفني است.

پس چرا با آن پسر حرف مي‌زدي؟

من فقط خودم را به جاي همسرم مي‌زدم و جواب پيامك‌هايش را مي‌دادم البته دو بار تماس گرفت من حرف نزدم و او هم قطع كرد.

چطور با او قرار گذاشتي؟

قرارمان هم پيامكي بود. البته من چندين بار قرار را بهم زدم، اما آن پسر اصرار مي‌كرد كه بيايد. آخرين بار هم من قرار را عوض كردم.

مدعي شدي كه نمي‌خواستي با پسر جوان رودررو شوي و قرار را عوض مي‌كردي، چرا به او نگفتي كه نمي‌خواهي او را ببيني؟

من عصباني بودم. كسي كه مقتول با او در تماس بود همسرم بود و من از اين بابت خيلي ناراحت بودم. آخرين بار هم در يك مكان شلوغ قرار گذاشتم تا اگر هم درگيري بين ما به وجود آمد كسي باشد كه ما را جدا كند.

چرا با خودت زنجير و پنجه‌بوكس بردي؟

پنجه بوكس را صبح كه مي‌خواستم از خانه خارج شوم برداشتم، اما بعد پشيمان شدم. البته آن را در جيبم گذاشتم اما نمي‌خواستم از آن استفاده كنم. زنجير هم براي موتورم بود. با آن موتور را قفل مي‌كردم.

تو بارها تاكيد كردي كه قصد نداشتي مقتول را بكشي، اما نگفتي چرا سر قرار حاضر شدي؟

راستش به غرورم برخورده‌ بود. او با زنم رابطه برقرار كرده‌ بود و من بشدت ناراحت بودم و فقط مي‌خواستم عصبانيتم را خالي كنم.

مقتول چطور جانش را از دست داد؟

وقتي كه ما با هم درگير شديم و من چند ضربه به او زدم مقتول عقب‌عقب رفت و پايش به پله گير كرد. پله شكسته ‌بود و سرش به محل شكستگي برخورد كرد و صداي مهيبي آمد و من متوجه شدم كه ديگر كار تمام است.

چرا فرار كردي؟

اصلا حالت عادي نداشتم، نمي‌دانستم چه مي‌كنم بعد از چندساعت خودم را تسليم كردم.

همسرت چه شد؟

يك سال پيش از من طلاق گرفت. من ديگر از او خبر ندارم.

حرفي با خانواده مقتول نداري؟

من به آنها تسليت مي‌گويم. مي‌دانم از مرگ پسرشان چقدر ناراحت هستند، اما من او را نكشتم. فقط با او درگير شدم.

متهم زندگي​ام را گرفت

پدر مقتول بر قصاص قاتل فرزندش اصرار دارد و مي‌گويد كه هرگز او را نخواهد بخشيد. او در مورد رابطه پسرش با همسر متهم مي‌گويد: مدتي بود كه پسرم با دختري جوان آشنا شده‌ بود. عكسش را آورد و به من و مادرش نشان داد و گفت كه اين دختر را دوست دارد و مي‌خواهد با او ازدواج كند. پسرم نمي‌دانست كه او شوهر دارد و آن دختر چيزي نگفته بود، حتي بارها به پسرم ابراز علاقه‌كرده ‌بود.

او مي‌گويد: آن دختر گفته ‌بود كه پدرش مرد ثروتمندي است و مي‌تواند كمك كند آنها با هم زندگي خوبي داشته ‌باشند. پسرم جوان و كم‌تجربه بود. او نمي‌دانست كه اين زن شوهر دارد.

اين مرد به جاي اين‌كه پسر مرا مي‌كشت بايد با زن خودش برخورد مي‌كرد. او جوانم را از من گرفته و من هم جواني‌اش را از او مي‌گيرم. خون دل خوردم تا پسرم را بزرگ كردم. او حاصل عمرم بود. اين مرد پسرم را نكشت همه خانواده‌ام را كشت. همسرم يك روز خوش ندارد و تمام روزها را گريه مي‌كند. فرزندان ديگرم هم نمي‌توانند زندگي آرامي داشته ‌باشند و حتي اين اتفاق روي تحصيلات و زندگي آنها هم تاثير گذاشته ‌است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۲/۲۱
0
0
بیچاره ها برا خودشون زندگی درست کردند:((((((
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین