آفتابنیوز : آفتاب: مهربانی در وسعت نگاه تو موج می زند و وام دار بخشش بی انتهای توست وقتی با تمام نامهربانی هایم لبخندت را از من دریغ نمی کنی تازه می فهمم بخشیدن چقدر آسان است.
از ضمیر جان خود مرا پروراندی و با شیره جانت قطره قطره محبت را در تک تک سلول هایم نشاندی.
چه صبورانه شب ها تا صبح بر بالینم نشستی و با تکرار لالایی های عاشقانه حتی خواب راحت را از چشمان خود ربودی..
آغوش گرمت امن ترین جای دنیا بود وقتی بهانه های کودکانه دستاویزی برای رسیدن به نوازش های دستانت بود.
نگاه های مضطرب تو با هر بار زمین خوردن و دوباره ایستادنم را می سنجم که حالا با غرور و های و هوی جوانی ام چه بی رحمانه گاهی خستگی تمام این سالها را در عمق نگاهت نمی بیند.
حالا و پس از گذر از سالیان و بهارهای متمادی بهار جوانی تو به پایان رسیده و بهار جوانی من از راه رسیده اما هنوز هم دلتنگ آغوش مهربان توام، مادر...
تو سمبل عشق و مهربانی هستی و من تا همیشه محتاج گرمای دستان تو... من کویری تشنه ام که از بارش بی انتهای تو هرگز سیراب نمی شود.
آغوش گرمت را دوست دارم و مرغ دل را در آسمان آبی نگاهت پرواز میدهم...
خاک پایت بوسه گاه من است
مادرم ! دستان پرمهرت تا مرز پرستیدن میکشاندم و خاک پایت بوسهگاه من است...
ریه های زندگی ام را از وجودت لبریز کرده ام تا به فراموشی نسپرم که بودن ها و نفس کشیدن هایم مدیون وجود توست.
امروز روزی است که با طلوع آفتاب مهربانی و نزول رحمت الهی بر زمین به نام تو..تو که نشانه ای از رحمت بیکرانش در عالم هستی نامگذاری شده و من چگونه می توانم شکرگزار نعمتی اینچنینی باشم.
تنها تلنگری کافی است تا فراموش نکنیم هستی ما به وجودی گره خورده که شاید امروز در گوشه ای از همین شهر و شاید در خانه سالمندان در انتظار دیدار ما است.
دیداری که تنها به شاخه گلی و آغوشی پر مهر قانع است.
فراموش نکنیم که بالیدن های ما به قیمت سپیدی تک تک تار موهایی بسته است که گام به گام این مسیر فراز و نشیب را همراهی مان کرده،پس قدردان محبت های بی دریغش باشیم...
مادرم تا همیشه محتاج توام...روزت مبارک....
مهر