آفتابنیوز : آفتاب: یادداشت
یک بغض سمج
جای مرد کوچه مردها، در دل مردان کوچه ی مردانگیست.
کوسه جنوب به آسمانها رفت .
مرد کوچه مردها،سینه چاک عشق پر کشید .
ایرج شاید ستون سینمای ایران بود بی شک سقف سینمای ایران قبل از انقلاب باید بر ستونی می ایستاد و چه خوش بر قامت این ابر مرد کوچه مرد ها واین سینه چاک سر سپرده به پا بود.
نبض سینما را میشناخت شاهرگش را دیده بود راستی قلبش برای که می تپید جز مردم..
در قفس باز شد روزگار به او پشت کرد و خنجر هم نصیب ایرج شد وبه آبی ها پرواز کرد.دادای بازیگران سینمای معرفت هم رفت
در جامعه ای که برادر کشی بیدادمیکرد به پا ایستاد "تا کی میخواید توی این تاریکی باشید.تا کی برادر کشی ؟
در آنجا که باید عشق پیشه میکرد انقدر خوب این نشاط را القا میکرد که نزدیک ودست یافتنی میشد و آنجا که باید غیرت به خرج میداد تا کوچه ی مرد ها برای همیشه خالی از نامرد باشد سر سپرده و سینه چاکی بود که مخاطب را هیبت مردانگی اش مبهوت میکرد و چه با خدا ناخدایی بود برای سینما.
نمیدانم چندمین سوار سرنوشت بودی ولی بی شک پنجه در این خاک داشتی چگونه میتوان تو را فراموش کرد تو ما را باخود به کوچه های مردانگی بردی مگر می شود مردانگی فرو ریزد؟ بی شک ایرج زنده است
جای مرد کوچه مردها، در دل مردان کوچه ی مردانگیست.
بغض سمج.جمعه.1391