کد خبر: ۱۵۶۰۴۲
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۰:۳۴

راز دستان خون‌آلود مرد دو زنه

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مرد دو زنه که دست به جنایتی خانوادگی زده، نمی‌دانست هنگام فرار از صحنه قتل از سوی جوان آشنا دیده شده است.

این مرد همسر دوم خود را با ضربات چوب و چاقو از پای درآورد و به تصور اینکه هیچ کس نمی‌دانست قاتل کیست، گریخت.

روز ۲۱ اردیبهشت ماه سال جاری پسری جوان وحشت‌زده با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و ادعا کرد که مادرش به قتل رسیده‌است.

وقتی مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی خود را به قتلگاه این زن که مریم نام داشت رساندند، پسر قربانی را پیش‌روی خود دیدند، وی با ناراحتی گفت: «به خانه می‌رفتم که دیدم شوهر سابق مادرم به نام محمدصادق که
۶۵ ساله است با حالتی مضطرب و با عجله از خانه ما خارج شد؛ دلشوره گرفتم و داخل خانه شدم در اتاق با جسد مادرم روبه‌رو شدم و فهمیدم پدرناتنی سابقم وی را کشته و گریخته است.

با این ادعا‌ها، مأموران کلانتری خیلی زود پاتوق‌های محمدصادق را ردیابی کردند و ساعت ۹ صبح روز جنایت وی را دستگیر کردند.

بازپرس روشن از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران با دستگیری پیرمرد جنایتکار دستور داد تا تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی به تحقیق از وی دست بزنند.

این مرد وقتی در برابر افسر اداره ۱۰ قرار گرفت، گفت: «حدود ۷ سال پیش من با این زن آشنا شده و به پیشنهاد من، با یکدیگر ازدواج کردیم. در چند سال نخست هیچ مشکل خاصی بین من و مریم وجود نداشت تا اینکه پس از گذشت مدتی، متوجه شد که من جز وی زن و بچه دیگری نیز دارم. از آن زمان به بعد بود که اختلاف من و مریم آغاز شد و این اختلافات به قدری شدت پیدا کرد که مجبور شدیم تا از یکدیگرجدا شویم.»

به گزارش ایران،وی در خصوص انگیزه خود به کارآگاهان گفت: زمانی که اختلافات من و مریم شدت گرفت، وی به بهانه‌های مختلف از من پول می‌گرفت و تهدید می‌کرد که موضوع ازدواجمان را به خانواده‌ام خواهد گفت. در این مدت و به بهانه‌های مختلف، پول بسیار زیادی به مریم داده بودم؛ حتی یک هفته پیش از قتل نیز در حدود ۵ میلیون تومان برای وی طلا خریده بودم تا شاید وی را قدری آرام کنم، اما وی هر بار و پس از گذشت تنها چند روز‌‌ همان رفتار قبل خودش را آغاز می‌کرد تا اینکه در روز حادثه و در حالی که برایش مقداری میوه خریده بودم، برای طرح این موضوع که دیگر به علت مشکلات مالی امکان پرداخت پول به وی را ندارم به خانه‌اش رفتم که پس از شنیدن این حرف از سوی من، مرا به خیانت متهم کرد و بار دیگر درگیری من و مریم از سر گرفته شد؛ در یک لحظه متوجه نشدم که چگونه با وسیله چوبی که روی میز بود، ضربه‌ای به پشت سرش زدم، پس از افتادن مریم روی زمین بلافاصله به داخل آشپزخانه آمده و پس از برداشتن چاقو، چندین ضربه به وی زده و چاقو را نیز داخل آشپزخانه انداختم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین