آفتابنیوز : آفتاب: فرزند شهید مطهری در واکنش به تعبیر یکی از اساتید دانشگاه از اندیشههای پدرش گفت: وقتی اطلاعات کافی درباره یک موضوع ندارید، چه ضرورتی وجود دارد که درباره آن اظهارنظر کنید؟
به گزارش خبرآنلاين، ابراهیم فیاض در گفتوگويی با هفتهنامه آسمان، به تشريح تفاوتهاي انديشه شهيد مطهري و شهيد بهشتي پرداخته بود.
علي مطهري در يادداشتي که در خبرآنلاين منتشر شد، به اظهارات فياض واکنش نشان داد و نوشت: سخنان ايشان، نشان میدهد شناخت درستی از آن شهید ندارد و به نظر میرسد این مطالب را برای ثبت در گینس بیان کرده است. ایشان قبلاً نیز از این صحبتهای عجیب و غریب داشته است. مثل آنچه که درباره ملاصدرا گفته بود که ملاصدرا حوزه علمیه را خراب کرد. ایشان در پاسخ به این سؤال که چرا بهشتی حزب تشکیل داد اما مطهری این کار را نکرد، میگوید چون آقای مطهری راست محافظهکار بود و مخالف تشکیل حزب بود.
گزيده سخنان وي از اين قرار است:
· شهید آیتالله مطهری مخالف تشکیل حزب بهطور کلی نبودند بلکه مخالف تشکیل حزبی بودند که مؤسسین آن روحانیون باشند. علت این مخالفت هم یک اصل کلی بود که مورد تأکید ایشان و امام خمینی بود و آن اینکه روحانیون در جمهوری اسلامی پستهای اجرایی دولتی را اشغال نکنند مگر اضطرارا، و حتی در جمهوری اسلامی همچنان در کنار مردم باقی بمانند تا روحانیت قدرت اصلاح دولتها را داشته باشد و از طرفی حزب برای تصاحب قدرت تشکیل میشود. ایشان معتقد بودند که فعالیت روحانیت بهتر است در همین قالب جامعه روحانیت و مانند آن باشد. علاوه بر همه اینها آنچه مورد علاقه آن شهید عزیز بود کارهای فکری بود نه کارهای سیاسی مانند تشکیل حزب.
· عجیب است از آقای فیاض که صرف توهمات خود را به صورت یک نظریه قطعی مطرح میکند. همۀ هم دورههای شهید مطهری در حوزه علمیه قم بر این مطلب اتفاق نظر دارند که ایشان زمانی که از قم به تهران هجرت کردند یک استاد برجسته حوزه علمیه بودند که طلاب و اقران ایشان میگفتند او در آینده مرجع تقلید جهانی خواهد شد و امام خمینی از رفتن شهید مطهری به تهران ناراحت شدند و برخی مراجع وقت نیز درصدد بازگرداندن ایشان بودند. پس این حرف که مطهری زمانی که به تهران آمد چون پایگاه حوزوی نداشت با افرادی چون بازرگان و سحابی دمخور شد، یک حرف سخیف است، چون اولاً ایشان در آن زمان همچنان پایگاه قوی حوزوی داشت و هرگاه اراده بازگشت میکرد با استقبال مواجه میشد و ثانیاً ایشان ارتباط با افرادی چون بازرگان و دکتر یدالله سحابی را بهعنوان مظهر قشر دانشگاهی آن روز لازم میشمرد، نه اینکه به آنها پناه برده باشد. قطعاً اگر ایشان در حوزه علمیه هم میماند باز با این قشر مرتبط میشد.
· ممکن است آقای سروش از آثار شهید مطهری الهاماتی گرفته باشد، اما اینکه بگوییم نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت ادامه «اسلام و مقتضیات زمان» است، یک خطای بزرگ است.
· از آقای فیاض انتظار داریم که در اظهارنظرهای خود دقت بیشتری داشته باشند و هر چیزی را به هرکسی نسبت ندهند.