آفتابنیوز : آفتاب: *تأثیرگذاری بر افکار عمومی در ایران آنچنان در برابر انتظارات ایجاد شده سهلالوصول است که به راحتی میتوان با کمی ظرافت و درایت و گاه در جنبه منفی آن، شیطنت، موضوعی را برای جامعه به مهمترین و تعیین کنندهترین مسائل تبدیل کرد. به همین موضوع مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 که قرار است سوم خرداد ماه در بغداد برگزار شود، نگاه کنید؛ عدهای از مدتها قبل تلاش کردند ریز و درشت زندگی، اقتصاد، سیاست و حتی امور شخصی مردم ایران را تحتالشعاع این مذاکرات قرار دهند تا جایی که وقتی در بیربطترین موضوعات و حوزهها هم از علت گرانی یارکود قیمتها و معاملات سئوال میکنی، پاسخها اشارهای به نتایج مذاکرات پیشرو دارند.
*این پدیده عجیب که ایبسا بتوان آن را "سندروم مذاکره" نامید، در ا ثر همین جنگ روانی، به تمامی ابعاد و حوزههای زندگی این روزها نفوذ کرده است؛ از پنچری تایر خودرو گرفته تا کرایه تاکسی و... همه توجیه تو را به مذاکرات بغداد جلب میکنند. جالب اینجاست که اگر نتوانی ارتباط میان افزایش کرایه تاکسی، کوچکتر شدن قرص نان تافتون، رنگ زدن میلههای خط ویژه اتوبوس، تاخیر قطارهای مترو، عدم پرداخت تسهیلات خودرو توسط شعبه بانک محل، باخت تیمهای فوتبال و... را با مذاکرات بغداد کشف کنی و احیانا جرأت پرسش از این ارتباط و وابستگی به ظاهر واضح را به خودت بدهی، با نگاههای عاقل اندر سفیه مواجه میشوی که یعنی واقعا ربط این مسائل را با یکدیگر نمیفهمی؟!!
* هدف این نوشتار، نفی ارتباطاتی که میان مسائل مختلف درعرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، نیست چرا که بدون شک در دنیای انداموار امروز که کوچکترین و دورترین رویداد با سرعتی عجیب به اطلاع دیگران میرسد، پدیدهها و اتفاقات مختلف دارای تأثیرات و تأثرات غیرقابل انکاری به یکدیگر و از یکدیگر هستند.
*در موضوع این نوشته نیز نه تنها ماجرا از این قاعده مستثنی نیست بلکه به هیچ وجه از میزان تأثیری که نتایج مذاکرات ایران و گروه 1+5 بر سطح روابط سیاسی و اقتصادی کشورمان با سایر کشورهای جهان میگذارد، غفلتی در میان نیست بلکه سخن از میزان این تأثیرگذاری و سهمی است که افکار عمومی برای این رخداد در زندگی و معیشت خود تصور یا بهتراست بگوئیم توهم کردهاند.
* تردیدی وجود ندارد که نتایج مذاکرات بر سهولت یا دشواری تبادلات ارزی و به تبع آن قیمت ارز در بازار، قیمت تمام شده کالاهای وارداتی و به دنبال آن قیمت تمام شده محصولات تولید داخل، شاخص بورس، درآمدهای ارزی و حتیای بسا جای ملک و ساختمان هم با چندین واسطه تأثیرگذار باشد. پس بیراه نیست که در سطوح کلان اقتصادی و برنامهریزیهای میان و بلند مدت، گزینههای مشروطی که انواع احتمالات برای مذاکرات هستهای در آن تمهید شده باشد، اندیشیده وپیشبینی شده اما نکته دغدغهآفرین این است که عدهای تلاش نمایند جامعه را تحت تأثیر عوامل متعدد و مختلفی قرار دهند که تمام شئون زندگی روزمره خود را به این مذاکرات پیوند بزند و روابط اقتصادی بین آحاد حقیقی و حقوقی کشور نیز مشروط و متوقف این رخداد شود.
*وجود چنین اهرم فشاری بر افکار عمومی، در هر دو صورت موفقیت یا شکست مذاکرات به زیان جامعه ایران خواهد بود؛ چرا که در صورت شکست احتمالی گفتگوها که به دنبال زیادهخواهی و تحلیلهای نادرست طرفهای غربی و تأکید ایران بر مواضع حق خود ممکن است اتفاق بیفتد، موج روانی منفی ایجاد شده، بسیار بیشتر از آنچه که باید بر اقتصاد کشور تأثیر خواهد گذاشت. به عبارت دیگر حتی در صورت شکست مذاکرات شرایط برای اقتصاد ایران گرچه احتمالا قدری دشوار میشود اما به هیچ وجه غیرقابل مدیریت نخواهد بود چنانکه پیش از این نیز در شرایط به مراتب دشوارتر، ایرانیان، درایت، مدیریت و مقاومت خود را به اثبات رساندهاند ولی متأسفانه انتظارات روانی که به اشتباه درجامعه برای نتایج مذاکرات تعریف و تصویر شده است، هزینههای کاذب و خارج از منطقی بر اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد.