آفتابنیوز : آفتاب: فلاح نماينده دادستان در ابتداي اين جلسه محاكمه كه صبح ديروز برگزار شد به هيات قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران گفت: ياسمين 26 ديماه دو سال قبل در پي مشاجره با مادرش اين زن 60ساله را در خانه با كمربند خفه كرد و به قتل رساند. او كه در زمان حادثه 16ساله بود، ابتدا ادعا كرد مادرش خودكشي كرده اما ساعاتي بعد به قتل او اعتراف كرد. بنابراين با توجه به مدارك موجود در پرونده و درخواست اوليايدم تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم.
در ادامه پدر و خواهر ياسمين براي بيان خواسته خود در جايگاه حاضر شدند. پدر متهم گفت از دخترش شكايتي ندارد. او ادامه داد: پسر و دختر ديگرم اعلام رضايت كردهاند من هم شكايتي ندارم و نميخواهم ياسمين بيش از اين در زندان بماند. سپس خواهر متهم نيز گفت درخواست قصاص ندارد اما ديه ميخواهد.
در ادامه ياسمين در جايگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم. من با مادرم خيلي درگير ميشدم. او من را اذيت ميكرد و كتك ميزد. البته از وقتي بزرگ شده بودم ديگر نميتوانست اذيتم كند، اما سعي ميكرد جلوي روابط مرا بگيرد و ميگفت نبايد با دوستانم رفتوآمد كنم.
دختر نوجوان ادامه داد: مدتي بود كه به الكل و شيشه معتاد شده بودم. از زمان اعتيادم خيلي عصبي بودم و كنترل خودم را از دست ميدادم. روز حادثه دوستم به خانه ما آمد و مادرم اجازه نداد او را ببينم. دوستم جلوي در ايستاده بود. من فرياد ميزدم و جيغ ميكشيدم. مادرم سعي كرد آرامم كند كه يكدفعه كنترلم را از دست دادم. كمربند را دور گردنش پيچيدم و فشار دادم. مادرم سياه شد و به زمين افتاد. بلافاصله با پسر مورد علاقهام تماس گرفتم و گفتم به اورژانس خبر بده مادرم خودش را خفه كرده است. او پرسيد مگر ميشود كسي خودش را خفه كند! من در جواب روي حرفم تاكيد كردم. ماموران اورژانس كه آمدند آنها هم تاييد كردند مادرم خودكشي كرده است و گزارش را به پليس دادند.
ياسمين در پاسخ به اين سوال كه چطور چنين ادعايي را مطرح كرد گفت: مادرم قبلا هم خودكشي كرده بود و امدادگراني كه آن روز به خانهمان آمدند بار قبل هم بالاي سرش حاضر شده بودند به همين دليل هم خودكشي را تاييد كردند. مادرم عصبي بود و زياد پرخاشگري ميكرد.
او همچنين در پاسخ به اين سوال كه آيا زمان ارتكاب جرم مواد مصرف كرده بود، گفت: مصرف شيشه را تازه آغاز كرده بودم و خيلي هم نميكشيدم. بيشتر الكل ميخوردم و آن روز هم كمي خورده بودم اما حالت غيرعادي نداشتم.
سپس وكيل مدافع ياسمين در جايگاه حاضر شد. او گفت: ياسمين دختري نوجوان است كه دوران كودكي سختي را گذرانده است. او از سوي مادرش مورد آزار قرار ميگرفت و به گفته خود و خانوادهاش مقتول بدن او را با پيچگوشتي زخمي ميكرد و خيلي كتكش ميزد. رفتارهاي مادر، اين دختر را دچار بيماري رواني كرده است. ضمن اينكه بيماري رواني در اين خانواده سابقه دارد و مادر ياسمين (مقتول) و خالهاش هر دو از افسردگي رنج ميبردند، آثار بيماري رواني در ياسمين هم وجود دارد. بنابر گزارش مددكار ياسمين در كانون اصلاح و تربيت او دچار اختلال رواني است. اين دختر دچار توهم ديداري است و تصور ميكند شبها دو نفر با شمشير بالاي سرش ميايستند و قصد كشتن او را دارند. او با انگشت دستش صحبت ميكند و پرخاشگري هم دارد.
وكيل متهم به قتل ادامه داد: «ياسمين در دوران مدرسه همراه پدرش به پزشك مراجعه كرد زيرا شدت بيماري او آنچنان مشهود بود كه مدير مدرسه اين موضوع را به خانواده ياسمين گزارش داده بود. اين دختر شبادراري داشت و در مدرسه هم لباسش را خيس ميكرد. درست است كه پزشكي قانوني او را سالم تشخيص داده اما گزارش مددكار ياسمين در كانون اصلاح و تربيت نشان ميدهد اين دختر بيمار است و بايد كميسيون پزشكي در مورد ياسمين تشكيل شود.
وكيل مدافع ياسمين خونسردي و كندي رفتار او را هم يكي از دلايل بيماري موكلش عنوان كرد.
در اين هنگام قاضي عزيزمحمدي –رييس دادگاه- در پاسخ به وكيل ياسمين گفت: پزشكي قانوني يكبار ياسمين را مورد بررسي قرار داده و او را سالم تشخيص داده است. توهمات ياسمين و بيماري او به خاطر عذاب وجداني است كه گرفتار آن شده ضمن اينكه هر كودكي كه دچار شبادراري شود او را به روانپزشك ميبرند اين دليل بر بيمار بودن موكل شما نيست. علاوه بر اين عصبي بودن خاله ياسمين ربطي به اين دختر ندارد. پزشكي قانوني او را در زمان ارتكاب جرم سالم تشخيص دادهاست. همچنين طبق قانون پدر و مادر حق تأديب فرزند خود را دارند.
سپس ياسمين براي بيان آخرين دفاع در جايگاه حاضر شد و گفت حرفي براي گفتن ندارد. يكي از قضات مستشار از متهم پرسيد از كردهات پشيمان نيستي؟ متهم جواب داد: بله پشيمانم اما حرفي براي گفتن ندارم.
بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.