آفتابنیوز : آفتاب: عقربههای ساعت، ۹ صبح ۱۱ خرداد ماه را نشان میداد که اهالی خیابانی در شمال تهران صدای مرد میانسالی را شنیدند که فریاد میزد: مرا از دست آدمربایان نجات دهید. آنها همزمان این مرد را دیدند که از خانهای در این محل بیرون دوید و مرتب از مردم کمک میخواست.
یکی از همسایهها با دیدن این صحنه با پلیس تماس گرفت و بقیه نیز به کمک مرد میانسال رفتند و دور او جمع شدند. دقایقی بعد مأموران کلانتری۱۰۳ گاندی در محل حاضر شدند و به تحقیق از مرد میانسال پرداختند. آنها وقتی شنیدند که این مرد از سوی دو مرد جوان در طبقه پنجم ساختمانی در این منطقه زندانی شده بود، به ساختمان مورد نظر رفتند و با دستگیری دو مرد جوان، آنها را به کلانتری منتقل کردند.
طلب دو میلیاردی
با حضور مرد گروگان و متهمان در کلانتری، بازجویی از آنها آغاز شد. مرد میانسال به مأموران گفت: من تاجر آهن هستم وسه سال پیش نزدیک به دو میلیارد تومان به دو نفر که مدیر یک شرکت بازرگانی و شریک او بودند، فلز استیل فروختم اما چکهای این افراد هیچ وقت وصول نشد و از آن زمان من پیگیر گرفتن طلبم بودم.
حتی به دادگاه رفتم و شکایت کردم اما آنها حاضر نشدند پول مرا بپردازند. وی ادامه داد: در حالیکه رسیدگی به پروندهام ادامه داشت، ۱۰ اردیبهشت ماه زمانی که در خانه یکی از بستگانم میهمان بودم، فردی زنگ در را به صدا درآورد و با دادن مشخصات خودروی من، گفت که فردی با خودروام تصادف کرده است. من هم به سرعت از خانه خارج شدم اما به محض ورود به خیابان دو خودروی سمند و پرشیا مقابلم توقف کردند.
چند نفر با عجله از ماشین پیاده شدند و به طرف من آمدند. یکی از آنها لباس نظامی به تن داشت و خود را مأمور معرفی کرد. وی برگهای را به من نشان داد و گفت که به جرم اختلاس حکم جلبم صادر شده و بعد دستبند به دستانم زدند و مرا به آپارتمانی منتقل کردند. من در مدت ۳۲روز با چشمان بسته زندانی بودم و مدام شکنجه میشدم. حالا هم مطمئنم که طراح نقشه گروگانگیری همان دو مردی هستند که دو میلیارد تومان به من بدهکار بودند.
آنها با اجیر کردن چند مرد، مرا ربودند و ۳۲روز گروگان گرفتند. در این مدت با ضرب و شتم و استفاده از شوکر برقی مرا شکنجه کردند. حتی یک دفتردار را به خانهای که من در آن زندانی بودم آوردند و با تهدید اسلحه از من خواستند که برگهای را امضا کنم و بنویسم که همه طلبم را از این دو نفر گرفتهام و هیچ بدهیای ندارم. من هم از ترس جانم به حرفشان گوش کردم و همه برگهها را امضا کردم تا اینکه روز حادثه، در حالیکه فقط دو نفر بهعنوان نگهبان در آن خانه بودند، از خواب بودن آنها استفاده کردم و از پنجره طبقه پنجم ساختمان به سختی خودم را به ساختمان کناری رسانده و از روی شیروانی وارد حیاط همسایه شدم و با داد و فریاد از مردم کمک خواستم. وقتی مأموران رسیدند، هنوز دو مرد گروگانگیر در خواب بودند و آنها با ورود به خانه مورد نظر، این دو مرد را دستگیر کردند.
اعتراف به آدمربایی
بعد از اظهارات تاجر آهن با توجه به حساسیت موضوع پرونده در اختیار قاضی آقایی، دادیار شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. دو جوان دستگیر شده در بازجوییها مدعی شدند که اطلاعی از علت گروگانگیری نداشتند و فقط با دستور رئیس خود از تاجر آهن نگهداری میکردند و مراقب او بودند تا فرار نکند. بهدنبال اظهارات این دو جوان، دو نفر دیگر از کسانی که در ماجرای آدمربایی نقش داشتند نیز دستگیر شدند.
به این ترتیب هر چهار متهم صبح دیروز در برابر قاضی آقایی حاضر شدند. در جلسه روز گذشته یکی از متهمان مرد جوانی بود که با دراختیار داشتن حکم جلب تاجرآهن و معرفی خود بهعنوان مامور، او را سوار بر ماشین کرده بود. این مرد به قاضی گفت: چند وقت پیش شخصی که قول استخدام در یکی از ارگانهای دولتی را به من داده بود از من خواست که طبق یک حکم مردی را نزد او ببرم. من اصلا برای انجام این کار هیچ پولی از او نگرفتم و اصلا نمیدانستم که او میلیاردها تومان پول به تاجر آهن بدهکار است.
او خودش را مأمور یکی از ارگانهای دولتی معرفی کرده بود و من هم حرفهایش را باور کرده بودم. برای همین وقتی از من خواست لباس نظامی تنم کنم و با آن حکم تاجر آهن را بازداشت کنم و نزد او ببرم، پیشنهادش را قبول کردم. چون وعده داده بود درصورت انجام این کار مرا استخدام میکند. در این مدت هم مراقب تاجر آهن بودم تا فرار نکند. روز حادثه من و همدستم خوابیده بودیم و او را در داخل کمد دیواری خانه زندانی کرده بودیم و اصلا نفهمیدیم که چطور از دستمان فرار کرد.
بعد از اعترافات مرد جوان، همدستان او نیز مدعی شدند که پشت پرده ماجرای آدمربایی، مدیر شرکت بازرگانی و شریکش یعنی همانهایی که به تاجر آهن بدهکار بودند، هستند. به گزارش خبرنگار همشهری تحقیقات از متهمان دستگیرشده در حالی ادامه دارد که دستور بازداشت دو بدهکار میلیاردی بهعنوان عامل اصلی گروگانگیری صادر شده و تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه دارد.
گفتوگو با گروگان ۵۰ ساله
تاجرآهن نجات خود را بعد از ۳۲روز شکنجه و زندانی بودن معجزه میداند و میگوید که قرار بوده ساعت یک ظهر روز فرار کشته شود اما...
چرا قرار بود ظهر آن روز کشته شوید؟
این اواخر آنها متوجه شدند که من فهمیدهام که گروگانگیران همانهایی هستند که به من بدهکارند. آنها میخواستند ظهر ساعت یک همه چکهایشان که در اختیار من بود را بگیرند و بعد از آن هم میخواستند مرا بکشند تا ردی از خودشان باقی نگذارند اما معجزهای اتفاق افتاد که من توانستم فرار کنم، در حالیکه امیدی به زندگی نداشتم.
از چه زمانی درگیر پرونده آنها شده بودید؟
از سه سال پیش. من به آنها استیل فروختم. در حدود دو میلیارد تومان و آنها چک دراختیارم قرار دادند که چکها وصول نشد. بارها خواستم تا بهصورت اقساط بدهیشان را بپردازند اما آنها هر بار بهانه میآوردند تا اینکه تصمیم گرفتم شکایت کنم. یک سال و نیم پیش شکایت حقوقی را مطرح کردم. رسیدگی پرونده به انتها رسیده و حکم جلب آنها را در دست داشتم که این اتفاق افتاد.
در همه این روزها چشمانتان بسته بود؟
بله آنها در این مدت مرا به چند خانه بردند و در هرجا مرا دو یا سه شب نگه میداشتند و فقط قصدشان گرفتن چکها بود که هیچ مدرکی در دست من نباشد.