آفتابنیوز : آفتاب: هفته نامه پنجره: مهمترین سوالش این بود که سرانجام این گفت وگو ها چیست؟ سوالی که من پاسخ دقیقی برای آن نداشتم. در بین سخنانش انتقاد هم بود. می گفت من سخنرانی دکتر جلیلی را از رادیو شنیدم. خدا خیرش دهد.آدم با سوادی است. ولی ای کاش می شد به این ادم های جاهل یه جور می فهماند که این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست و قرار نیست تا هر جا که آنها بخواهند ما باهاشون بیایم.(اشاره به مذاکرات داشت)
به فهم یک خبرنگار حاضر در مذاکرات مسکو و کسی که مذاکرات قبلی و اخبار هسته ای را به ضرورت کارش با وسواس دنبال کرده است، مذاکرات هسته ای ایران را از جنس همین سوال و مطالبه راننده محترم تاکسی فرودگاه امام خمینی مبهم می دانم. برخی شواهد را در ادامه ذکر می کنم.
شروطی برای حرف زدن
برخی از پیشنهادات ایران در مذاکرات استانبول 2 و بعد هم بغداد و نهایتا مسکو مربوط به مدل برگزاری گفت وگوها و نشست های دو جانبه است. بعد از مدتها گفت وگو، پیشنهادهای ایران همچنان از جنس ضرورت اعتمادسازی متقابل، هم وزن بودن گام ها، نحوه ورود و خروج به موضوع، مشخص کردن اهداف مذاکرات، تعیین مدالیته و مواردی از این دست است. یعنی بخش مهمی از پیشنهادات ایران نه فنی و حقوقی و محتوائی هسته ای، بلکه یادآوری و تاکید بر یک مدل ساده گفت وگوئی است. آنچه از زبان تیم مذاکره کننده ایرانی چندین بار تاکید شده است همان اصولی است که شرط لازم برای گفت وگوی دو طرفه است. به تعبیری برای هر گفت وگوی عامیانه ای این شروط وجود دارد، هرچند بر آن تصریح نشود. این در حالی است که1+5 همین حداقل ها را هم نمی پذیرد. حال سوال این است که در چنین فرآیندی چه انتظاری است که پیشنهادات هسته ای ایران مورد توجه قرار گیرد. طرف غربی حتی حاضر به قبول مقدمه یک گفت و گوی نیست. این نشست ها فقط نام گفت وگو را یدک می کشد و هیچ تفاوتی با جاهلیت های قلدرمآبانه ندارد. البته تعطیل کردن مذاکرات از طرف ایران، چاره راه نیست. اما ارائه تصویر درست از این نشست ها برای افکار عمومی داخلی و خارجی یک ضرورت بسیار جدی است. نام مذاکره قرار دادن برای این نشست ها دروغی بیّن است.
اگر این موضوع درست تبیین شود و سطح انتظار از این گفت وگو ها تعدیل و معقول و واقعی شود، بند ناف اقتصاد ایران هم بسته به این مذاکرات نخواهد بود و بازار نیز از شرطی شدن خارج می شود.
جلیلی برای چه کسانی استدلال می کند؟
بعد از چندین نشست و مذاکره و مباحثه تلفنی و مکتوب و حضوری از زمان ژنو تا مسکو، خانم اشتون در نشست مطبوعاتی اعلام می کند که ما به این نتیجه رسیدیم که باید جلسات کارشناسی تشکیل شود تا حرف فنی ایران را در موضوعات هسته ای بفهمیم( گزینش جملات خانم اشتون با دقت انتخاب شده است) تنها دستاورد مسکو همین برگزاری نشست های کارشناسی است که از زمان اجلاس استانبول 2، از سوی تیم ایرانی پیشنهاد شده است. تصمیم دیرهنگام 1+5 برای برگزاری این نشست ها یک پیام آشکار دارد و آن این است که طی این چند سال، 1+5 هیچ شناخت درستی از پیشنهاد فنی و حقوقی ایران در موضوع هسته ای نداشته است. به تعبیر دیگر 1+5 برای چند سال مذاکره تازه به این نتیجه رسیده است که برای فهم پیشنهادات ایران باید جلسات کارشناسی برگزار کند. این موضوع البته خیلی هم دور از انتظار نبود.معمولا جاهل متعصب هنگام بحث و مجادله، بیش از آنکه به حرف طرف مقابل گوش دهد حرفهای خودش را مدام مزه مزه می کند. اخبار نشست ها مساله را روشنتر می کند.
پس از پایان مذاکرات دور دوم و سوم مسکو، آقای باقری معاون شورای امنیت در بین خبرنگاران حضور پیدا کرد و توضیح داد که ایران پیشنهادات فنی خود را در 3 گام و 5 محور مستدل ومشروح وبا دقت فنی و حقوقی توضیح داده است. به نحوی که اعضای 1+5 از مدل تبیینی ایران اظهار رضایت کردند. در نهایت خانم اشتون از آقای جلیلی درخواست می کند که یک روز فرصت داده شود تا اعضا با روسای خود در کشورمتبوعشان مشورت کنند. نتیجه این مشورت چه می شود؟ نتیجه این مشورت را باید در پایان اجلاس روز سه شنبه دید.
شکست مذاکرات و رسیدن به نقطه حداقلی که در نشست استانبول2 از سوی ایران درخواست شده بود، تنها دستاورد مسکو است. مساله این است که اعضای گروه 1+5 برای گفت وگو نیامده اند. برای شنیدن هم نیامده اند. برای استدلال کردن هم نیامده اند. این دریافت غلطی است که از این اجلاس به افکار عمومی منتقل شده است.آمده اند تا نظر روسای خود را ابلاغ کنند. آقای سعید جلیلی به عنوان نماینده رهبر انقلاب و در مقام ریاست شورای عالی امنیت ملی با پشتوانه 70 میلیونی مردم ایران در مقابل چند معاون وزیر مسلوب الاراده که مهمترین وظیفه شان خبر بردن و خبر آوردن است قرار گرفته است. کسانی که بعد از مدتها امروز به این نتیجه رسیده اند که برای فهم پیشنهاد ایران باید جلسات کارشناسی برگزار کنند. پس تا امروز درباره چه چیز مذاکره می کردند؟ با چه چیز مخالفت می کردند؟ تصور افکار عمومی این است که واقعا گفت وگوی عالمانه ای برگزار می شود. بالاترین سطح پیشنهادات منطقی و عالمانه با گوشه چشم لابی صهیونیسیتی-آمریکائی کنار گذاشته می شود.
از پشت درهای بسته بیرون بیائید
بازی مذاکرات به همین 2 دلیل و البته دهها دلیل دیگر پشت درهای بسته نیست بلکه آنچه اهمیت دارد ان چیزی است که در افکار عمومی می گذرد. تیم هسته ای ایران باید بیش از آنکه بر پیشنهادات میزگردی 1+5 تمرکز کند بر هدایت افکار عمومی داخلی و خارجی تاکید کند. کلید برون رفت از بن بست مذاکرات مطالبه افکار عمومی است نه اقناع سازی آدم های مسلوب الاراده. و این همان چیزی است که تیم مذاکره کننده ایرانی نسبت به آن کم توجه است اما 1+5 با شیطنت وصف ناپذیری برای آن اتاق فکر تشکیل داده است. ذکر چند نمونه در این رابطه ضروری است.
مایکل مان ایرانی کیست؟
نقش آقای مایکل مان به عنوان سخنگوی خانم کاترین اشتون در مدیریت خبری خبرنگاران بسیار حائز اهمیت است. مایکل مان هر چند ساعت یکبار به صورت رسمی در میان خبرنگاران حاضر می شود و اخبار داخلی نشست را بدون کم و کاست ارائه می کند. این درحالی است که تیم هسته ای ایران هیچ سخنگویی ندارد و تنها در مواردی چند خبر صد لا پوشیده شده از مصلحت و سیاست، بصورت منبع آگاه و بدون اسم و سمت منتشر می شود. طبیعی است که مخاطبین فرق "منبع آگاه" را با "مایکل مان" می فهمند و به هر دوی آنها به یک اندازه ضریب نمی دهد. انتخاب یک سخنگو و ارائه اطلاعات درست و مفید و نه کلی و مبهم در هدایت افکار عمومی بسیار موثر است.این موضوع را در کنار حضور برخی افراد دیگر مثل آلن ایر ببینید که با زبان فارسی با برخی خبرنگاران ایرانی گپ و گفت می کند. نقش آلن ایر ایران را برای رسانه های خارجی چه کسی بازی می کند؟
تفاوت اشتون و جلیلی
نشست خانم اشتون در مسکو با نشست آقای جلیلی کاملا متفاوت بود. خانم اشتون همراه با آقای مایکل مان برای ارائه گزارش، کاملا برنامه ریزی شده عمل کردند. ذکر برخی از این تفاوت ها ضروری است. خانم اشتون قبل از شروع تصریح می کند که هر آنچه می گوید بصورت بیانیه مکتوب وجود دارد و به این ترتیب بر مستند بودن گزارش خود تاکید می کند. شروع سخنان خانم اشتون اینگونه است:" ما در این جا جمع شدیم تا یکبار دیگر نگرانی های جامعه جهانی را از فعالیت هسته ای ایران کم کنیم". آهنگین سخن گفتن با جملات کوتاه و صریح گویی و خلاصه گفتن از ویژگی های سخنرانی روز نشست خانم اشتون بود. در نهایت نیز 3 سوال جواب داد و از سالن خارج شد.
اما سخنرانی آقای جلیلی تقریبا چندین برابر خانم اشتون بود. به سوال اغلب خبرنگاران پاسخ گفت اما بدون ارضا و اقناع سازی. مهمترین بخش سخنان آقای جلیلی لابه لای حرفهای غیرضروری گم می شد. رسانه ها گیج می شدند که باید به مخالفت ایران برای نشست کارشناسی در روز 12 تیر که سالروز حمله ناو آمریکائی به هواپیمای ایرانی بود توجه کنند یا پیشنهادات 5 گانه ایران و یا دستاورد مسکو و یا موارد دیگر. به سوالات مهم خبرنگاران پاسخ های کلی و مبهم داده می شد. سوال خبرنگار العالم و پرس و فرانسه درباره تحریم ها همه یک جمله بود و آنهم تکراری و کلی گوئی.
ارائه شفاف مواضع ایران و رک گوئی و خلاصه و منظم گفتن و طبقه بندی کردن بحث ها و لب مطالبه را عرضه کردن انتظاری بود که از سخنان آقای جلیلی می رفت که محقق نشد.
ایران چه میگوید؟1+5 چه می گوید؟
همه دنیا می دانند که درخواست 1+5 چیست. اما واقعا پیشنهاد ایران چیست؟ این همه ملاحظه کاری برای چیست؟کدام مصلحت باعث می شود ایران پیشنهاد حق خود را فریاد نکند؟ خانم اشتون در نشست مطبوعاتی خود صریح اعلام می کند که 3 شرط برای ایران گذاشتیم. تعطیلی فردو-توقف غنی سازی 20 درصد-تحویل ذخایر غنی شده. موضع ایران در این رابطه چیست؟ از طرفی بسته پیشنهادی ایران چیست؟ تیم مذاکره کننده ایرانی مدام بر این تاکید می کند که پیشنهادات خود را در 5 محور ارائه کردیم. سوال این است که این 5 محور چیست؟ تا مدتها که گفته نمی شد. بعد هم که ارائه شد مبهم بود.آقای جلیلی یکبار این 5 محور را در گزارش به نمایندگان مجلس ارائه کرد و یکبار هم در نشست مسکو. پیشنهاد می کنم این دو گزارش و 5 محور ارائه شده را یکبار خود همکاران شورای امنیت با هم مقایسه کنند.
در شرایطی که همه از دقت و وجاهت و کارشناسی بودن پیشنهادات ایران با خبرند چرا نباید جزئیات مطالبه ما بطور روشن و صریح در اختیار افکار عمومی قرار بگیرد؟ بالاخره حرف ایران درباره غنی سازی 20 درصد چیست؟ درباره ارتباط تحریم ها با این مطالبه غربی ها چه حرفی دارد؟ غنی سازی را تا چند درصد حق خود می داند؟
در اوج ذلت اما همچنان مدعی
در شرایطی که شان 1+5 بر باطل شکل گرفته است و مواضع و مطالبه به حق ایران برای مردم عادی کوچه و بازار هم کاملا روشن است چرا ایران نباید از موضع قدرت حرف بزند؟ مگر مواضع هوشمندانه رهبر انقلاب همواره غیر از این بوده است؟ برای نمونه باز هم سخنرانی خانم اشتون با آقای جلیلی را مقایسه کنید. خانم اشتون با اعتماد به نفس توهم الودی می گوید: نشست های کارشناسی برگزار می شود. بعد جلسات معاونین خواهد بود. بعد من چشم انداز را بررسی می کنم و نهایتا به آقای جلیلی تماس می گیرم و انگاه تصمیم خواهیم گرفت که نشست چند جانبه برگزار کنیم یا خیر؟" و اینطور وانمود می کند که ایران در انتظار بررسی خانم اشتون است تا آیا ایشان برگزاری گفت وگوی دو جانبه را به صلاح می دانند یا خیر؟ در اینجا انتظار از تیم مذاکره کننده ایران چیست؟ نوبت آقای جلیلی می رسد. منتظریم درباره این همه کارشکنی ها و فرصت سوزی ها و زیاده خواهی های 1+5 موضع صریح بگیرد و حداقل اینطور نشان دهد که بعد از سه دور نشست بی حاصل( استانبول 2-بغداد- مسکو) اینبار ایران است که تصمیم می گیرد مذاکرات را ادامه دهد یا خیر. اما موضع آقای جلیلی:" اگر مذاکرات در مسیر درستی نباشد تصمیم مقتضی می گیریم" و همین عبارت مبهم "تصمیم مقتضی" نیز لابه لای دهها سخن دیگر محو می شود.
همه انچه گفته شد به این خاطر است که تذکری به تیم مذاکره کننده هسته ای ایران داده شود که دنیای امروز دنیای تصمیمات پشت درهای بسته نیست. امروز افکار عمومی است که اهرم فشار است نه قدرت استدلال پای میز مذاکره. انتخاب هر سیاستی با مطالبه مردم جهت می گیرد نه قدرت منطق در رویاروئی. رسانه امروز واقعیت را گزارش نمی کند بلکه می سازد. باید نگران افکار عمومی بود نه اقتاع هانم اشتون. افکار عمومی است که قدرت چانه زنی می دهد و همین قدرت برگ برنده برنامه های هسته ای ایران تا امروز بوده است.