آفتابنیوز : آفتاب: هویزه انگار دکوری بود که مثلا برای فیلم برداری فیلم جدید «کاترین بیگلو» ساخته شده بود. از همان فیلم هایی که در نهایت اغراق تلاش می کنند پایتخت شهرهای خاورمیانه ای را نیمه ویران نشان دهند.
از سال 1375 که برای اولین بار به عنوان نوجوانی کم سن و سال با کاروان «راهیان نور» همراه شدم و پایم به جنوب همیشه قهرمان رسید، تا امروز هیچ گاه فرصت و پیشنهاد سفر به نقاط جنوبی کشورمان از دست نداده ام. «جنوب» نگین پُر افتخار ایران است.
از بندر عباس مقاوم در مقابل استعمار پرتغالی ها تا بوشهر سرافراز که استعمار انگلیس را شکست داد و در نهایت خوزستان سرافراز که همیشه یادآوری مقاومت قهرمانانه مردمش در طول هشت سال دفاع مقدس، برایم به عنوان یک جوان ایرانی حسی سرشار از شیرینی و غرور به همراه می آورد.
کافی است وقتی در جاده منتهی به شهرهای این استان حرکت می کنید، وقتی با عبارت «به استان خوزستان خوش آمدید» مواجه شدید، ذهنتان را به تکاپو بیندازید و به این فکر کنید که از دروازه ای که شما وارد آن شده اید، چه موجودات نازنین و فرشته هایی وارد خوزستان شدند و به آسمان پر کشیدند. آن وقت جذبه حضور ارواح مطهر این شهیدان آرام آرام شما را در خلسه ای شیرین فرو خواهد برد و حسی زیبا را نصیبتان خواهد کرد.
من به همین دلیل ساده این استان کشورمان را عاشقانه دوست دارم و بر همین اساس مدتی قبل پیشنهاد همسفر شدن با دوستی عزیز به هویزه را قبول کردم و برای اولین بار وارد شهر مقاومی شدم که «حماسه علم الهدی» آن را شهره عام و خاص کرده است. تصور شیرینی از هویزه داشتم. البته تصورم آرمانی و عجیبی بود. پیش از این اهواز، آبادان، خرمشهر، شوشتر و... را دیده بودم و تصور می کردم این شهر نیز در حال و هوای آنها باشد؛ شهرهایی که هنوز هم آثار جنگ بر چهره آنها قابل روئیت است و با محرومیت های کوچک و بزرگی دست و پنجه نرم می کنند. خوزستان در اغلب روزهای سال هوایی گرم و شرجی دارد.
حالا چند سالی هم هست که «گرد و غبار» چاشنی شرایط سخت زندگی در این منطقه شده است اما هویزه شرایط خاص تری نسبت به دیگر شهرهای این استان داشت. انگار نه انگار این شهر زمانی با دفاع مقتدرانه شهید علم الهدی به دنیا شناخته شده بود. هویزه انگار دکوری بود که مثلا برای فیلم برداری فیلم جدید «کاترین بیگلو» ساخته شده بود. از همان فیلم هایی که در نهایت اغراق تلاش می کنند پایتخت شهرهای خاور میانه ای را نیمه ویران نشان دهند.
در هویزه آب خوردن خریدنی است. آبی هم که باید صرف نظافت و شست و شو شود، آنقدر کم رمق است که پیش از انجام امور عادی و روزمره ابتدا باید از فشار آب مطلع شوید و سپس پای خود را به محدوده حمام و توالت بگذارید!
اغلب خیابان های این شهر چنان به حال خود رها شده که گویی سال هاست در این شهر فردی زندگی نمی کند!
از همه عجیب تر اینکه در شهر «سطل زباله» یافت نمی شود و بخش های مهمی از شهر با تجمع زباله های ریز و درشت، جلوه ای نازیبا گرفته است.
در «شهر مقاومت» تنها یک پارک بازی برای بچه ها وجود دارد که وسایل بازی اش زنگ زده و تاپ و سرسره اش سال هاست از حرکت ایستاده است. بچه های شهر مقاومت جایی به جز این پارک برای بازی ندارند و جوان های شهر نیز فضایی محدود برای گذراندن اوقات فراغت خود دارند.
به گزارش خبرآنلاین؛«هویزه» در هر جای دیگری که از دنیا بود قطعا اهالی اش به واسطه رنجی که در زمان جنگ کشیده بودند و مقاومتی که از خود نشان داده بودند، سال ها و نسل ها از امتیازهای مختلفی برخوردار می شدند اما نصیب آنها از دنیای پس از جنگ، آن چیزی است که در این تصاویر مشاهده می کنید.
آیا با گذشت 23 سال از پایان جنگ زمان مناسبی فرا نرسیده تا این بار در حرکتی جهادی، آلودگی های بصری از چهره چنین شهری پاک شود و تصویری افتخار آفرین از شهر شهدا ثبت شود؟
{$old_album_162151}
را ندارد ، خودش باید استعفا داده و بیرون از گود برود .
در نظام ما ، ایمان باید همراه با تخصص باشد ، در غیر اینصورت
همین می شود که می بینید .