آفتابنیوز : آفتاب: در بخشی از این مستند همسر دکتر معین در مورد مرگ وی گفت: «پس از اینکه آمپولی به همسرم تزریق شد و وی برای 5 سال به کما رفت مدتها پیش پزشکان مختلف میرفتیم. یکی از پزشکهای آمریکایی با نگاهی به عکسهای مغز وی - که آن زمان 48 ساله بود - گفت این فرد در حالی که کمتر از 50 سال سن دارد مغزش بیش از 90 سال کار کرده است.»
مشیری: دکتر محمد معین قهرمان کودکی من بود
منوچهر مشیری مستندساز در مورد چرایی پرداختن به زندگی دکتر معین در مستند خود گفت: «این ریشه در نوجوانی من دارد. من تنها 15 سال داشتم که دکتر محمد معین فوت شد. این اتفاق در آن دوران در ذهن من تهنشین شد و ایشان به یکی از قهرمانان زندگی من مبدل شدند. من از همان دوران نام ایشان را به خاطر سپردم و تا سال 1350 که ایشان در 53 سالگی فوت شدند، اسناد و خبرهایی را که در مورد ایشان منتشر میشد را دنبال میکردم و هنوز هم این مطالب را دارم.»
وی در ادامه افزود:«در سال 1364 برای اولین بار پیشنهاد ساخت مستند زندگی ایشان را به شبکه دوم سیما ارائه کردم اما به دلایلی انجام نشد تا اینکه در سال 1372 بعد از ساخته شدن فیلم «این دنیا خانه من است» من به سوی ساخت این مستند کشیده شدم و با بودجه شخصی به ساخت این مستند اقدام کرد. تا میانه کار با سرمایه شخصی این کار را انجام دادم اما از نیمه کار به بعد با شبکه یک همکاری کردم و این مستند ساخته شد.»
مشیری گفت: «من وقتی علاقهمند به ساختن این مستند شدم با خانواده دکتر محمد معین آشنا شدم و این موجب شد تا من به اسناد و مدارک بیشتری در مورد زندگی ایشان دست یابم. همسر دکتر معین پرنیان جاهد و خانم مهدخت معین دختر ایشان در ساخت این مستند کمکهای فراوانی به من کردند.»
مهدخت معین: خانه پدری که باید موزه میشد به مهد کودک تبدیل شد
در ادامه برنامه مصاحبهای از مهدخت معین پخش شد و وی در مورد شخصیت پدر خویش گفت: «پدر من در شبانهروز 18 ساعت به کار میپرداخت و در کنار این از رفتار و تربیت ما نیز غافل نمیشد و بیشتر تلاش میکرد از راه عملی این موارد را به ما آموزش دهد.»
وی در ادامه گفت: «پدرم بسیار مایل بود تا من علوم طبیعی را بخوانم، اما با اصرارهای خودم وارد دانشگاه ادبیات شدم و به تحصیل در این رشته پرداختم. به نظر من بهترین راه بزرگداشت چنین شخصیتهایی ادامه راه این افراد است. برای نمونه پدر من بشدت مخالف حذف همزه از نگارش دستوری بود زیرا معتقد بود این همزه «یایی» است که به مرور زمان کوچک شده و به این صورت در ادامه اسم آورده میشود.»
وی در مورد منزل پدری خویش گفت: «متاسفانه منزل پدر من قرار بود به موزه تبدیل شود، اما اینگونه نشد و بخشی از این خانه تبدیل به مهدکودک شد، اما مسئولین مجددا قولهایی دادهاند تا این خانه به موزه دکتر معین تبدیل شود. فیشها، قفسه کتابها، قلم، ساعت،دستکش و عینک ایشان و دیگر وسایل شخصی ایشان همچنان نزد ما محفوظ هستند و در صورت برپایی چنین موزهای در آنجا قرار داده خواهند شد.»
مهدخت معین در خصوص شخصیت پدر خود گفت: «من یک قطره از اقیانوس بزرگ پدر هم نیستم مانند مورچهای هستم که رد پای ایشان را دنبال میکنم.»
دکتر مهدخت معین در مورد غیراصیل بودن و نسخههای بسیار فرهنگ معین در بازار گفت: «همه فرهنگها بدون مجوز قانونی چاپ شدهاند حتی برخی از این فرهنگها اقدام به تغییر برخی مدخلها کردهاند این امر با توجه به قانونی است که اجازه میدهد هر ناشری پس از گذشت 30 سال از مرگ مولف به انتشار اثر او اقدام کند، اما این قانون به ناشر اجازه نمیدهد تا به تغییر فرهنگ اقدام کند امری که مغایر با قانون است. همچنین سیدی فرهنگ لغت معین نیز منتشر شده است بدون اینکه اجازهای از ما گرفته شود یا قراردادی با ما در خصوص این نرم افزار عقد شود.»
محمد روشن: دکتر معین فیش های خود را در داخل جعبه های شیرینی جمع میکرد
میهمانان میزگرد این برنامه «هزار و یکشب» دکتر محمد روشن و داوود موسایی بودند که در مورد فرهنگنویسی و شخصیت دکتر محمد معین به صحبت پرداختند.
روشن در مورد فرهنگنویسی در روزگار ما گفت: «ما ایرانیها از گذشته دور به فرهنگنویسی پرداختهایم و قدیمیترین فرهنگ ما به قرن دوم هجری بازمیگردد. فرهنگ قدیمی ایران لغت فرساسدی است که بارها مورد تنقیح قرار گرفته است. اما بعد از این کارها در دوران معاصر ما با فرهنگ دهخدا آشنا میشویم. مرحوم دهخدا سالهای بسیاری از عمر خود را به گردآوری این فرهنگ پرداختند. دکتر معین از یاران صمیمی دهخدا بود کسی که بعد از مرگ دهخدا با توجه به وصیتنامه وی ماموریت ادامه دادن کار دهخدا را برعهده گرفت.»
وی در مورد آشنایی خود با دکتر معین گفت: «من در سال 1334 وارد دانشگاه ادبیات شدم و همکاری با دکتر معین را آغاز کردم. ایشان فیشهای خود را در داخل کارتنهای شیرینی گردآوری میکردند تا اینکه بعدها این کار را به چاپ سپردند. فرهنگ لغتی که امروزه به نام فرهنگ دکتر معین شناخته میشود فرهنگ لغت متوسط معین است و فرهنگ بزرگ معین چاپ نشد هر چند که بسیاری از فیشهای آن نزد دختر ایشان محفوظ است. وی گفت متاسفانه تزریق نادرست یک پزشک موجب شد تا 5 سال به کما برود و سپس فوت شود.»
موسایی: در ایران کار مرجع متولی ندارد/ وزارت ارشاد هیچ نظارتی بر رو کار مرجع ندارد
داود موسایی در مورد ضرورت فرهنگنویسی در دوران معاصر گفت: «ما در کشور خود وارث علوم غرب هستیم و بسیاری از لغات آنها با زبان ما سازگار نیست. ما مجبوریم این واژهها را که آنها میسازند، معادلی برایشان پیدا کنیم. متاسفانه در حوزه فرهنگهای تخصصی ما کار خاصی انجام نداریم و تنها در طول 30 سال گذشته بوده که کارهایی در این زمینه انجام شده است.»
وی در مورد اصالت فرهنگ گفت: «نام مولف و ناشر نکته مهمی در مورد اصالت یک فرهنگ است. هر مولفی که فرهنگی را مینویسد پس از مدتی فرهنگ او باید روزآمد شود. این عادت در غرب متداول است و معمولا هر چهار سال یک بار فرهنگهای خود را به روز میکنند. در این فرهنگها داشتن لغات تازه ملاک نیستند بلکه شیوه ارائه آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند.»
موسایی گفت: «کار مرجع در ایران باید متولی داشته باشد. مایه تاسف است که این سموم فرهنگی در کشور شیوع پیدا میکنند. متاسفانه وزارت ارشاد هیچ نظارتی بر روی چاپ فرهنگها ندارد آنها تنها به یک سری کلیدواژهها و مسائل اخلاقی توجه میکنند و این موجب شده فرهنگهای ما امروزه واقعا ناکارآمد باشند. کار فرهنگنامهنویسی در سال های اولیه آن هیچ سود اقتصادی ندارد و این فقط عشق افراد است که آنها را به این کار رهنمون میکند.»
دبیر سیاقی: همسر دکتر معین جزو فداکارترین زنان تاریخ است
محمد دبیرسیاقی در مورد فرهنگ معین گفت: «لغتنامه دهخدا بسیار حجیم بود و در کنار مدخلهای لغت مدخلهای اعلام نیز منتشر شده بودند. دکتر معین این دو بخش را از یکدیگر جدا کرد و فرهنگ شش جلدی معین را منتشر کرد.»
به گزارش فارس،وی در مورد همسر دکتر معین گفت: «همسر معین یکی از فداکارترین زنان تاریخ بود و در دورانی که ایشان به کما رفته بودند به مانند فرشتةای از ایشان نگهداری میکردند.»