کد خبر: ۱۶۲۴۲۳
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۸

نابغه دروغین برای فرار از کنکور خودش را دزدید

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: شامگاه هفتم تیرماه، زن 40ساله‌ای سراسیمه به یکی از کلانتری‌های رشت رفت و مدعی شد که پسر 19ساله‌اش به نام فرهاد ربوده شده است. این زن می‌گفت که پسرش از دانش‌آموزان نخبه استان است که افراد ناشناسی یک روز مانده به کنکور او را ربوده و برای آزادی‌اش درخواست 100میلیون تومان پول نقد کرده‌اند. با اظهارات این زن، ماجرا به پلیس آگاهی گزارش و تحقیقات درخصوص ماجرا آغاز شد.



پیامک تهدیدآمیز

بررسی‌ها نشان می‌داد که پسر 19ساله، ظهر چهارشنبه هفتم تیرماه، به قصد شرکت در آخرین کلاس درس راهی آموزشگاه کنکور شده بود و چند ساعت بعد خانواده‌اش پیامکی دریافت کرده بودند که از ربوده شدن او حکایت داشت. در پیامک نوشته شده بود: «پسرتان نزد ماست. چند روزی میهمان ما خواهد بود و اگر می‌خواهید او را زنده ببینید، باید هر چه زودتر 100میلیون تومان پرداخت کنید.»

درحالی‌که مأموران سرگرم بررسی پرونده بودند خبر ربوده شدن جوان نابغه و نخبه گوش به گوش در شهرستان رشت پیچید و همه از آدم ربایان مخوفی حرف می‌زدند که جوانان نخبه را هدف گرفته بودند. با توجه به حساسیت موضوع، تیمی از کارآگاهان زیرنظر سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان وارد عمل شدند و جست‌وجوها وارد مرحله‌ای تازه شد.



دروغ بزرگ

تیم تحقیق در نخستین اقدام راهی آموزشگاهی شد که پسر ربوده شده در آنجا درس می‌خواند. پرس و جو از همکلاسی و استادان پسر جوان نشان می‌داد که او نه‌تنها نخبه نبود بلکه دانش‌آموزی کاملا متوسط بود که درسش خیلی خوب نبود. از سوی دیگر مأموران متوجه شدند که فرهاد ساعت یک بعد از ظهر خانه‌شان را برای شرکت در کلاس ترک کرده بود؛ حال آنکه کلاس آنها ساعت 12ظهر شروع می‌شد و او از این ماجرا باخبر بود.

با این اطلاعات مأموران به ماجرا مشکوک شدند و حدس زدند ماجرا چیزی جز گروگانگیری است. این فرضیه وقتی قوت یافت که در ادامه بررسی‌ها معلوم شد خانواده فرهاد از وضعیت مالی متوسطی برخوردارند و قادر نیستند 100میلیون تومان برای آزادی او پرداخت کنند. این یعنی فرهاد گزینه خوبی برای آدم ربایی و اخاذی نیست و احتمالا ماجرای آدم ربایی دروغی بزرگ است.



فرار به مشهد

کارآگاهان وقتی متوجه شدند که فرهاد در بین خانواده و اقوام به یک جوان نخبه مشهور بوده، حدس زدند که وی برای فرار از کنکور، سناریوی آدم ربایی ساختگی طرح کرده است. آنها با در اختیار داشتن عکس پسر جوان راهی ترمینال‌ها و آژانس‌های تاکسی تلفنی شدند و بعد از تحقیقات گسترده متوجه شدند مسئول فروش بلیت یکی از تعاونی‌ها چهره وی را به‌خاطر دارد.

بررسی‌ها نشان می‌داد که فرهاد روزی که ناپدید شده بود با همراه داشتن کوله پشتی به این تعاونی رفته و با معرفی خود به نام مصطفی، بلیت اتوبوس تهیه کرده و راهی مشهد شده است. با این اطلاعات شکی برای پلیس باقی نماند که پسر جوان با پای خودش از شهر خارج شده و کسی او را نربوده است. بنابراین مأموران با نخستین پرواز راهی مشهد شدند و عکس فرهاد را به مسئولان تمامی مسافرخانه‌ها و پلیس آگاهی مشهد نشان دادند اما باز هم ردی از او به‌دست نیامد.



رازی که فاش شد

درحالی‌که جست‌وجو برای دستگیری فرهاد ادامه داشت، صبح جمعه پسر جوانی هراسان و با پای برهنه به کلانتری سنایی تهران رفت و مدعی شد که از دست آدم‌ربایان فرار کرده است. او که وحشتزده به‌نظر می‌رسید به مأموران گفت: دو روز پیش وقتی در رشت برای رفتن به آموزشگاه از خانه خارج شدم، چند نفر مرا به زور سوار ماشین کردند و با خوراندن شربت بیهوش کردند. وقتی به هوش آمدم، خودم را در یک آپارتمان دیدم. آدم ربایان می‌خواستند از خانواده‌ام 100میلیون تومان اخاذی کنند و در این مدت تا به هوش می‌آمدم به من شربت خورانده و بیهوشم می‌کردند. دقایقی قبل وقتی حواسشان پرت بود، از خانه فرار کردم اما حالا نمی‌دانم که آن خانه کجاست.

با اظهارات پسر جوان پرونده‌ای در این زمینه تشکیل و تحقیقات درخصوص ماجرا آغاز شد تا اینکه خبر به گوش پلیس آگاهی رشت رسید و مأموران متوجه شدند پسر جوان همان کسی است که آنها در تعقیب او هستند. کارآگاهان به سرعت راهی پایتخت شدند و فرهاد را که در کلانتری نشسته بود و به مأموران توضیح می‌داد که چطور از دست آدم ربایان فرار کرده، دستگیر کردند. پسر جوان وقتی دید دستش رو شده، به آدم ربایی ساختگی اعتراف کرد و گفت: آنقدر به خانواده‌ام دروغ گفته بودم که همه تصور می‌کردند من نابغه هستم.

هر روز که به کنکور نزدیک می‌شدم، ترسم از فاش‌شدن اینکه یک فرد معمولی هستم بیشتر می‌شد. بعد از کنکور همه می‌فهمیدند که رتبه خوبی کسب نکرده‌ام و نابغه نیستم و حتما آبرویم می‌رفت؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم با طرح آدم ربایی ساختگی، از کنکور فرار کنم. من می‌خواستم کاری کنم که خانواده‌ام تصور کنند ربوده شده‌ام و به همین دلیل ابتدا به مشهد و از آنجا به تهران رفتم. روز بعد از کنکور هم درحالی‌که کفش هایم را داخل جوی آب انداخته بودم، نگران به کلانتری رفتم تا وانمود کنم که از دست آدم ربایان فرار کرده‌ام اما دستم رو شد.

به گزارش روزنامه همشهری ،سردار ابراهیم قائد رحمتی، فرمانده انتظامی استان گیلان با بیان این خبر گفت: بعد از دستگیری پسر جوان، او به اداره آگاهی استان گیلان انتقال یافت و در مقابل خانواده‌اش به سناریوی ساختگی‌اش اعتراف کرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین