آفتابنیوز : آفتاب: 17 اردیبهشت ماه سال 74 خانواده لیلای 10 ساله از خانه خود در بندرعباس به خانه یکی از بستگانشان در روستای سهنله کرمانشاه رفتند و در زمان بازگشت به اصرار دخترشان وی را در روستا نزد بستگان خود به امانت گذاشتند. چند روز بعد وقتی خواهر لیلا برای دیدن وی به روستا رفته بود، لیلا را همراه با پسرخاله 11 ساله خود مشغول بازی دید. پس از گذشت ساعتی رسول- پسرخاله لیلا – برای خوردن آب از دختر خالهاش جدا شد و به چشمهای رفت و همزمان لیلا ناپدید شد. جستوجو برای یافتن دختر بچه گمشده آغاز شد، اما بیفایده بود! هیچ ردپایی از لیلا در دست نبود. با وارد عمل شدن پلیس، تجسس در سطح گستردهتری آغاز شد تا اینکه یکی از معلمان روستا به کارآگاهان گفت که لیلا را همراه سه پسر جوان در حال بالا رفتن از کوه دیده است. سرانجام شش روز بعد نامهای بیامضا به دست پلیس رسید که با کمک آن نامه محل رها شدن جسد دختر بچه فاش شد.
مأموران با پیدا کردن جسد لیلا کوچولو متوجه کبودی و شکنجه روی بدن وی شدند و با ردیابیهای پلیس هر سه مرد شیطان صفت به نامهای هادی 19 ساله، محمد صفر 20 ساله و حسن 22 ساله شناسایی و بازداشت شدند. هادی در بازجوییها به قتل و تعرض به لیلا اعتراف کرد، اما پیش از برگزاری جلسه محاکمه در زندان دست به خودکشی زد.
پس از برگزاری جلسه دادگاه محمدصفر و حسن هر دو به قصاص محکوم شدند و پرونده در اختیار دیوانعالی کشور قرار گرفت و با توجه به اینکه هر دو آنها قتل و اذیت و آزار را به گردن هادی انداخته بودند حکم اعدام نقض شد و حسن با سپردن وثیقه آزاد شد.
از این به بعد پدر و مادر لیلا کوچولومدام به دستگاه قضایی تهران مراجعه کردند و خواستار مجازات دو مجرم دیگر در پرونده قتل دخترشان شدند. از آنجا که مدارکی برای اثبات یا رد اتهام دو مرد وجود نداشت مراسم قسام برگزار و در این مراسم خانواده لیلا 50 تن را معرفی کردند که همگی با سوگند خوردن اطمینان دادند که محمدصفر و حسن قاتل هستند و سرانجام حکم قصاص صادر شد، اما به دلیل فراری بودن حسن حکم وی به صورت غیابی به امضاء رسید. سرانجام روز 26 اردیبهشت سال 86 محمدصفر به دار آویخته شد.
به گزارش روزنامه ایران،خانواده لیلا که با فراری بودن حسن همچنان ناآرام بودند شروع به تحقیق در مورد حسن کرده و سرانجام پیبردند که وی در کاشمر زندگی میکند.
حسن که در این سالها ازدواج کرده بود بعد از دستگیری و انتقال به تهران با ادعای بیگناهی گفت: «من اصلاً خبر نداشتم که حکمی برایم صادر شده است.» حسن به رأی اعدام اعتراض کرد، اما باز با اجرای جلسه قسام حکم قصاص تأیید شد.
آخرین اعتراض
ساعت 11 صبح دیروز- دوشنبه 12 تیرماه سال جاری- رهگذران در خیابان ولیعصر، روبهروی کلانتری 129 جامی با هیاهویی روبهرو شدند و دیدند جمعیت زیادی دور پیرزنی حلقه زدهاند و وی داد و فریادکنان میخواهد قاتل دخترش اعدام شود.
مادر لیلا فتحی بار دیگر به جلوی دفتر قوه قضائیه رفته بود و میخواست سومین قاتل دختر بیگناهش نیز اعدام شود.پس از ساعتی که این پیرزن اعتراضاتش را ادامه میداد با پا در میانی مأموران پلیس آنجا را ترک کرد، به امید این که سومین قاتل لیلا نیز بزودی اعدام شود.