آفتابنیوز : آفتاب: کسب و کار: چند روزی پس از اجرای سه ماهه یکی از جنجالی ترین، پرهزینه ترین و پرفروش ترین تئاترهای سال در تماشاخانه ایرانشهر با کارگردان و تهیه کننده آن به گفت و گو نشستیم.
نمایشی که با 95 اجرا، 30 هزار تماشاگر و بلیت 20 هزار تومانی رکورد فروش تاریخ تئاتر کشور را نیز از آن خود کرد. شاید کمتر کسی از اهالی هنر است که این روزها نام آخرین ساخته رضا حداد را نشنیده باشد و از حواشی های پیرامونش خبری به گوشش نرسیده باشد. نمایشی که بحث های زیادی به راه انداخت. بحث هایی که گاهی بالا گرفت.
خیلی ها به شکوه آن غبطه خوردند، خیلی ها آینده تئاتر را در خطر دیدند و بعضی ها هم گفتند فضای تئاتری کشور این روزها مدیون چنین اجرایی است. رضا حداد اما برخلاف آنچه هاز دور به نظر می رسید انسان خونگرمی است، خیلی زود وقتی برای گفت و گو در دفتر کارش ترتیب می دهد. از همان ابتدا می فهمی که از تمامی آنچه کرده و گفته راضی است و طوری حرف می زند انگار خیلی از سوالات را بارها جواب داده است.
از سختی هایی که کشیده می گوید از اینکه برخلاف تصور خیلی ها او هم طعم تمام ناملایمتی ها را کشیده تا امروز بتواند 50 درصد از رویهای همیشگی اش را برآورده سازد. می گوید بعد از «آمدیم نبودید رفتیم» بود که تصمیم گرفت دیگر سکوت نکند و شاید همین است که امروز خیلی از سوال هایم را گاه حتی بی آنکه بپرسم با حوصله پاسخ می دهد.
فکر می کنید اصولا تئاتر تجربی در کشور ما آیا می تواند تئاتری درآمدزا باشد یا اینکه تنها اهالی تئاتر یا به اصطلاح رایج این روزها قشر فرهیخته بیشتر از این نوع تئاتر استقبال می کنند؟
- هیچ تعریف مشخصی در این زمینه از نظر من وجود ندارد، فقط می توانم بگویم ذائقه مردم به تئاتر کمدی یا موزیکال نزدیک تر است اما نه به تئاتر کلاسیک. در مورد مخاطب تئاتر به طور کلی تماشاگر را می توانیم به 3 دسته تقسیم کنیم؛ دسته اول تماشاگر حرفه ای که غالبا اهالی تئاتر هستند و تئاتر و ژانرهای مختلفش را می شناسند که البته لزوما هم اهل اندیشه یا به قول شما فرهیخته نیستند.
برخورد این دسته با نمایش برخورد یک تماشاگر نیست، بیشتر برخوردشان با صحنه برخورد یک سلیقه است، در نتیجه خیلی دنبال جذب این نوع مخاطب نیستم. دسته دوم مخاطبان خاص هستند که لزوما تئاتر هم کار نکرده اند، هر کسی که برخورد اندیشمندانه با صحنه تئاتر دارد و صاحب فکر است از نظر من جزو این دسته است که من خودم دنبال این نوع از تماشاگر هستم.
دسته سوم هم مخاطب عام هستند یعنی همه مردم که خیلی هم قابل احترام هستند اما نمایش های من مناسب این دسته هم نیست. من در نمایش هایم نه به دنبال جذب تماشاگر حرفه ای هستم و نه تماشاگر عام. من در نمایش هایی که کار می کنم امیدوارم آن دسته دوم را جذب کنم.
اما شما در عین حال در این 10 سال اخیر تئاتر را به صورت تجربی و خاص خود کار کرده اید، در این نمایش اخیر «آمدیم نبودید رفتیم» چگونه بود که مخاطب عام را نیز جذب کردید؟
- ما با اینکه تئاتر تجاری کار نمی کنیم مجبوریم تماشاگر عام را هم داشته باشیم به این علت که ما هنوز سالن های تئاتری نداریم که شناسنامه داشته باشند ما مجبوریم گروهی شناسنامه دار تشکیل دهیم و برای عام مردم اطلاع رسانی کنیم تا رفته رفته تماشاگر مورد نظر ما از بین عموم مردم غربال شوند. یعنی هر بار که ما تئاتری را به اجرا می گذاریم مخاطبان ما بیشتر به آن نوع مخاطب خاص نزدیک می شوند.
یعنی شما به تدریج مخاطب خودتان را انتخاب می کنید؟
- خب، مثلا در مورد این نمایش چیزی که جالب بود اینکه حتی افرادی که از این تئاتر خوششان نیامد دیگران را ترغیب به دیدن این کار کردند و این چیزی هست که ما دنبالش بودیم یعنی هر تجربه و برخورد تازه و گونه دیگری از ارتباط با تماشاگر.
خیلی ها بر این باورند که شما نسبتا خیلی آزادانه کار می کنید، مخصوصا این اجرای آخر یعنی اینکه هر ایده ای را که داشتید به نوعی موفق به اجرا شدید در حالی که افراد زیادی هستند که ایده های زیادی دارند و به دلایل مختلف موفق به پیاده کردن آنها نشده اند.
- من هم در ابتدا امکان این کار را نداشتم. در زمان دانشجویی متنی از چرمشیر کار کردم با فروش انگشتر طلای دخترک جوانی که در گروه ما فعالیت می کرد. من هم هزار آرزو در دوران دانشجویی داشتم که موفق به اجرای آنها نشدم. هر کسی ماحصل تلاش خود را می گیرد.
من هم از 25 سال پیش که تئاتر کار می کنم رنج های زیادی کشیدم تا به اینجا رسیدم و هنوز هم کاملا موفق نشدم تمام خواسته هایم را عملی کنم. نمایش «آمدیم نبودید رفتیم» تنها پنجاه درصد خیال های من بود.
من دوست داشتم کامیون و جرثقیل روی صحنه بیاورم اما نبود، دوست داشتم پلیس با بنز روی صحنه بیاید اما امکان این هم نبود ... من دوست داشتم بین تماشاگرها فضاهای سه بعدی از شیطان داشته باشم که روی صحنه پرواز می کند اما امکان این کارها را نداشتم اما خب با این موافقم که گروه های کم یامکان تحقق ایده های شان را دارند اما بد نیست بدانید ما 70 درصد از بودجه این نمایش را از پیش فروش به دست آوردیم و بعد از آن دیگر احتیاج به سرمایه گذاری و اسپانسر نداشتیم.
یعنی از همان ابتدا روش و برنامه ریزی خاصی برای تبلیغات و فروش داشتید؟
- هر آدمی برای موفق شدن احتیاج به برنامه ریزی و روش دارد. البته این را هم بگویم که یک هشتم تبلیغاتی که برای این نمایش اتفاق افتاد کافی بود. ما تنها به 25 هزار تماشاگر نیاز داشتیم و نمایش و گروه ما نیازی به تبلیغاتی خیلی وسیع برای جذب این تعداد نداشت.
هر گروه نمایشی که انرژی بگذارد و فقط تراکت های تبلیغاتی اش را به دست مردم برساند به این 25 هزار تماشاگر می رسد. ما باید تلاش کنیم و برنامه ریزی مارکتینگ داشته باشیم. این صحیح نیست که بگوییم چون این یک اثر هنری است نباید برنامه ریزی برای فروش داشته باشیم.
خب گروه ما هم در این زمینه با سرپرستی کیومرث مرادی برنامه ریزی دقیقی داشت تا چگونه به این مخاطب و فروش دست پیدا کنیم. به طور کلی دو عامل در این زمینه مهم است؛ اول اطلاع رسانی درست و برنامه ریزی مارکتینگ برای جذب مخاطب و دوم هم خود اثر.
ناگفته نماند که البته یک آرتیست دوست دارد آنچه را دلش می خواهد روی صحنه ببرد حتی اگر مخاطب آن را دوست نداشته باشد. اصلا کارگردان نباید در اینگونه نمایش به سلیقه مخاطب فکر کند اما افرادی که کارهای اجرایی این نمایش را به عهده داشتند فرم هایی تهیه کردند و نظرسنجی نشان داد که 80 درصد از مخاطبان دیدن این نمایش را به بقیه توصیه می کردند حتی آن دسته از افرادی که نمایش را دوست نداشتند و حتی بعضی از مخاطبان بودند که 2 تا 3 بار برای دیدن این کار آمدند. پس خود نمایش تاثیر کاملا مستقیمی در جذب مخاطب دارد.
خیلی ها این نمایش را از جهات خاصی نقد کردند مثل استفاده از گروه دارکوب و یا بازی مهناز افشار که تجربه ای قبلا روی صحنه تئاتر نداشته است. آیا تمام این ها روشی برای جذب مخاطب عام بود؟ که اگر هم باشد از نظر من در نهایت کار مثبتی بوده.
- نه، هدف من این نبوده و 20 بار هم می گویم 20 هزار تماشاگر برای من نیازی به این روش ها نداشته است و کلا جنس تئاتر من تئاتر تجاری نیست و این نمایش واقعا احتیاجی به گروه موسیقی معروف و یا ... نداشته است.
اما قبول می کنید که بی تاثیر هم نبوده است؟
- بله، حتما تاثیر داشته. اصلا حضور چند استار در یک نمایش تاثیر مثبتی در جهت جذب مخاطب دارد. من هم موافقم با شما و هیچ اشکالی هم از نظر من ندارد. همه این گفت و گوها و ایراد گرفتن ها بین همان دسته تماشاگران حرفه ای اتفاق می افتد که همانطور که گفتم من هیچ وقت به دنبال جذب آن دسته تماشاگر نبودم.
به عنوان مثال اکثر اهالی تئاتر مخالف حضور بازیگران سینما در تئاتر هستند. این برای من قابل احترام هست اما خب نظر من این نیست. همانطورر که من شاید جایی هم پیش بیاید که نیازمند کسانی برای اجرا باشم که اصلا هیچگاه برخوردی با تئاتر نداشته باشند اما استفاده از آنها در جهت ایده من باشد. خب اینها چه اشکالی دارد. عده ای حتی بدون دیدن نمایش و تحقیق، راجع به آدم ها حرف هایی می زنند.
مثلا کسی نمی داند من کارشناسی ارشد تئاتر خواندم و چه مسیر سختی را هم گذراندم تا به تئاتر امروزم برسم و حرف هایی می زنند انگار فقط امروز را می بینند، چرا ما اینقدر سختگیرانه به مسائل نگاه می کنیم؟ از آن گذشته تمام بازیگرانی که من انتخاب کردم به اندازه نقششان روی صحنه آمدند و به اندازه نقششان دیده شدند.
آیا از نظر شما این قابل قبول است افرادی که تئاتر تجربی کار می کنند چه در نوع اجرا و چه در انتخاب عوامل روش هایی برای جذب بیشتر مخاطب به کار بگیرند؟
- به نظر من به هیچ عنوان نمی شود تئاتر تجربی کار کرد و سلیقه مخاطب را هم در نظر گرفت بلکه باید نمایش را به آزمایش گذاشت که آیا مخاطب دارد یا خیر. من خودم البته دو دوره تئاتر کار کردم پس از دوستی با آتیلا پسیانی دید من به تئاتر و صحنه تغییر پیدا کرد. در دوره دوم یعنی 10 سال گذشته سعی می کنم به تماشاگر فکر نکنم و گاهی هم البته فکر کردم مثل نمایش اخیرم که گاهی به تماشاگر فکر کردم و این اشکال است.
پس مشکل جذب مخاطب را چگونه باید حل کرد؟
به علت بکر بودن فضای تئاتری کشور ما فعلا مشکل تماشاگر نداریم. اگر تماشاگر به سالن تئاتر بیاید و خوراک خوب بگیرد حتی اگر کار را خیلی دوست نداشته باشد باز هم با تو همکاری می کند.
تاریخ تئاتر تجربی در ایران نشان داده است که تمام تئاترهای تجربی مخاطب بیشتری از تئاترهای کلاسیک داشته اند، مثلا خود من نمایشی در زندگی ام کار نکردم که حتی یک شب یک صندلی خالی بماند.
با این وجود تعداد تئاترهای تجربی کمی سالانه اجرا می شوند و خیلی ها الان حتی امکان اجرا ندارند با اینکه کارهای قابل قبولی هم ارائه می کنند.
- چون از 20 تا 30 سالنی که در کشور وجود دارد هیچ سالنی به تئاتر تجربی اختصاص داده نشده است حتی اگر دوتا از این سالن ها را به تئاتر تجربی اختصاص دهند تا مرکزی برای تئاتر تجربی وجود داشته باشد خیلی از مشکلات حل خواهد شد اما متاسفانه خیلی از اهالی تئاتر اصلا این جنس تئاترها را که ما کار می کنیم تئاتر نمی دانند.
بله خود من هم مثل آن خیلی ها که می گویید 2 سال بود که امکان اجرا نداشتم و کلا این فاجعه است. ما حداقل در تهران باید 80 تا 90 سالن تئاتر داشته باشیم و اگر چنین شود من به شما قول می دهم تمام این سالن ها هر شب تا 500 نفر تماشاگر خواهد داشت.
من هر شب بعد از اجراها بیرون در سالن می ایستادم و این نگاه مشتاق مردم را لمس می کردم و می دیدم مردم واقعا تشنه اند. من شک ندارم اگر شرایط درست شود مردم بیش از سینما و موسیقی از تئاتر استقبال خواهند کرد.