آفتابنیوز : آفتاب: در ادامه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ بانکی در نوبت صبح چهاردهمین جلسه این دادگاه نوبت به اخذ دفاع آخر از «م ـ ش» رئیس صندوق بازنشستگی فولاد رسید.
وی افزود: قبل از هر چیز از دادگاه میخواهم که به مسائل غیرواقعی رسیدگی نکند برای مثال در این دادگاه به من اتهام داشتن همسر دوم نسبت داده شد در حالی که نه من زن دومی دارم و نه دادستان توانسته اسم آن را به زبان بیاورد.
وی گفت: اگر من گفتهام اقاریرم درست نبوده معنی آن وجود اجبار و زور نبوده و من هم قبول دارم در دادسرا شکنجه ای وجود ندارد اما همین که شما نگران از بین رفتن آبرویتان باشد میشود بزرگترین شکنجه و آزار.
وی گفت: نماینده دادستان مدعی است اوراق مشارکت 100 هزار یورویی و 50 هزار یورویی نفت و گاز را از خانه همسر دوم من کشف کرده است فارغ از اینکه نه همسر دومی وجود دارد و نه 150 هزار یورو صحت دارد. بلکه تنها 50 هزار یورو اوراق مشارکت بوده است.
وی گفت: در جای دیگری داشتن اوراق مشارکت 450 میلیون تومانی بانک ملی در پرونده به نام من قید شده در حالی که این موضوع هم صحت ندارد که اگر بود مشخص میشد.
متهم « م ـ ش» با اشاره به این مطلب که من خودم آمار و لیست شرکتهایی که در آن سهام به نام من است را به دادستانی ارائه کردم آن هم برای آنکه ثابت کنم آنقدر اموال و دارایی داشتهام که نیازی به گرفتن 1.2 میلیارد تومان پول نبوده است حال آنکه دادستانی بدون توجه به زمان ثبت شرکتهای من که همگی مربوط به سال 85 است این شرکتها را حاصل از پول نامشروع میداند.
وی گفت: من با گروه آریا هیچ ارتباطی نداشتم و اینکه شرکت خدماتی عمومی فولاد با گروه ملی داد و ستاد داشته امری طبیعی بوده است و من از صدور پیشفاکتورهای سوری ابراز بیاطلاعی کردم نه از خود انجام معامله.
وی گفت: آقای خسروی به کسی که نمیشناخته یک ریال هم پول نمیداده است و پول دادن وی منوط به یک بار شناخت بوده است حال آنکه در مواجه حضوری میان من و خسروی او مدعی شد که من را ندیده و هیچ ارتباطی هم با من نداشته است.
متهم بار دیگر به موضوع شکایت از گروه ملی در تاریخ 22 / 5 / 90 اشاره کرد و گفت: آن زمان که هنوز کسی نمیدانست امیر منصور اسم فرد است یا اسم شرکت من تقاضای شکایت از گروه ملی را دادم که نشان دهنده آن است که من خودم از خدمات عمومی فولاد متضرر شده بودم.
به گزارش فارس،متهم در بخش دیگری از دفاعیات خود به تناقضگوییهای «ط ـ ن» اشاره کرد و گفت: این آقا در سن 16 سالگی فرزندش برای او اقامت کشور انگلیس را میگیرد به چه قصدی صرفا به این قصد که بتواند در موقع حساس پولهای خود را از کشور خارج کند. حال آنکه من فرزندم در دانشگاه دولتی درس میخواند به نظر شما کدام یک از ما راستگو تریم و کدام یک از ما قصد ضربه زدن داشتهایم.