کد خبر: ۱۶۴۲۲۳
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۴

خاطره مهنازافشار از پس گردنی استاد سمندریان

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مرگ استاد حمید سمندریان موجب آن شد که بسیاری از هنرمندان مطرح تئا‌تر، سینما و تلویزیون ایران که افتخار شاگردی وی را داشتند، در رثایش سخن بگویند. مهناز افشار بازیگر مطرح سینمای ایران هم که مدتی در کلاسهای آزاد بازیگری سمندریان درس آموخته بود یادداشتی به این بهانه برای «اعتماد» نوشته و از پس گردنیهای به موقع استاد سخن گفته. متن کامل یادداشت افشار را در ادامه می‌خوانید:

استاد به پشت صحنه آمد و گفت بارک ا...

آن شب روی صحنه برای استاد بازی کردم؛‌‌ همان شبی که بعد از حاشیه‌سازی‌های بسیار ایجادشده برای من، اعتماد به نفس آن را به دست آوردم که روی صحنه تئا‌تر بروم و در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» حاضر شوم.‌‌ همان شبی که استاد بعد از اجرای نمایش پشت صحنه آمد و روی شانه من زد و گفت: «بارک‌الله»... گفت، آنچه باید یاد می‌گرفتی گرفتی و به عنوان استادم مرا تحسین کرد، هرچند در آن نمایش فرصت بسیار خاصی برای من نبود تا کار ویژه‌یی درباره بازیگری روی صحنه انجام دهم، اما همین بازی نظر استاد را جلب کرده بود و این من بودم که در پشت صحنه گریه می‌کردم؛ از هیجان اینکه در مقابل استاد قرار بود روی صحنه بروم و بازی کنم؛ خواستم هر آنچه از بازیگری در کلاس‌های او آموخته بودم با خود به همراه داشته باشم؛ نقش و صحنه و بازی من، همه آن شب برای استاد بود؛ اینکه استاد صدای مرا می‌شنود و بازی‌ام را می‌بیند...

«بارک‌الله»... گفت، آنچه باید یاد می‌گرفتی گرفتی و به عنوان استادم مرا تحسین کرد، هرچند در آن نمایش فرصت بسیار خاصی برای من نبود تا کار ویژه‌یی درباره بازیگری روی صحنه انجام دهم، اما همین بازی نظر استاد را جلب کرده بود و این من بودم که در پشت صحنه گریه می‌کردم؛ از هیجان اینکه در مقابل استاد قرار بود روی صحنه بروم و بازی کنم؛ خواستم هر آنچه از بازیگری در کلاس‌های او آموخته بودم با خود به همراه داشته باشم؛ نقش و صحنه و بازی من، همه آن شب برای استاد بود؛ اینکه استاد صدای مرا می‌شنود و بازی‌ام را می‌بیند...

ملاقات با مردی در ‌‌نهایت مهر و مهربانی

بیش از ۱۰ سال قبل، در سال ۱۳۷۸ از طرف آقای عبدالله اسکندری به کلاس‌های آقای سمندریان معرفی شدم. آن زمان چند فیلم سینمایی بازی کرده بودم و تجربه کار در سینما را داشتم و فکر می‌کردم حالا زمان آن است که آن اتفاقی که باید، بیفتد؛ روتوش لازم روی بازی‌ام صورت بگیرد و کارم از بیرون دیده شود و اصلاحات لازم روی آن صورت بگیرد. نخستین دیدار را هنوز در ذهن دارم؛ ملاقات با مردی در ‌‌نهایت مهر و مهربانی. محبت از نگاه و رفتار استاد دیده می‌شد، اما این مهر و عطوفت هیچ‌وقت مانع جدیت او در تدریس‌اش نمی‌شد. او برای آموختن بازیگری به شاگردانش هیچ‌وقت شوخی نداشت و این کار را بسیار دقیق و درست انجام می‌داد.

هرکس براساس توانایی خود در زمینه بازیگری می‌توانست از استاد بیاموزد و آن را در کارهای خود مورد استفاده قرار دهد. شاید از بیرون چنین به نظر می‌رسید که من که تجربه چند کار سینمایی دارم و جلوی دوربین رفته‌ام و فیلم‌هایم اکران شده، حس و حالی متفاوت از فردی که طالب آموختن بازیگری است داشته باشم که به واقع من چنین نبودم و استاد نیز این را دریافته بود و برای آموختن بازیگری به من توجهی خاص داشت.

پس گردنی‌ها معروف استاد

پس‌گردنی‌های استاد معروف بود و من هم از این توبیخ‌ها به دور نبودم و اما آنچه اهمیت داشت به موقع بودن همه تشویق‌ها و توبیخ‌ها بود. تشویق‌ها به موقع و توبیخ‌ها به موقع. امروز هر آنچه در بازیگری روی صحنه و سینما مورد استفاده‌ام قرار می‌گیرد، براساس آموخته‌هایم از استاد است؛ او که توجهی ویژه روی بازی بدنی و فن بیان داشت و آموخته‌هایم از او به من جسارت بازیگری داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین