آفتاب: مراسم هفتمين روز درگذشت حميد سمندريان با پيام بهرام بيضايي، اجراي دو قطعه موسيقي توسط سالار عقيلي و محمد معتمدي و چند سخنراني در تالار اصلي مجموعهي تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش ايسنا، در اين برنامه كه توسط خانهي تئاتر برگزار شد، افشين هاشمي پيام بهرام بيضايي را براي حاضران خواند.
در اين پيام آمده بود:
«پرده بسته شد
به احترام برخيزيم
به آن سمندر آتشين درود
كه از خاكسترش جوجگان صحنه برآيند
صحنه خاكستر
پهنه سوختگان
زنده از آتش خويش
بيرقش را به دوش ميبريم
چه لبخندي بود
نمايش داغدار اوست»
در اين برنامه، قطبالدين صادقي ـ كارگردان تئاتر و استاد دانشگاه ـ حميد سمندريان را معلمي كامل توصيف كرد كه هرگز كار مبتذل نكرد.
صادقي گفت: حميد سمندريان هرگز براي پول، پست يا خوشآمد ديگران كاري اجرا نكرد، بلكه هميشه كارهايي را به صحنه برد كه به آنها اعتقاد داشت.
وي بيان كرد: تفكر سمندريان يك تفكر اجتماعي دربارهي بحرانهاي روز بود و هر نمايشش يك اتفاق بود. پرسش مطرح ميكرد و دنبال پاسخ بود. او همواره در معلمي و در كارگرداني تأثيرگذار بود و هرگز كاري عوامانه اجرا نكرد.
اين استاد دانشگاه يادآوري كرد: تمام آثاري كه سمندريان اجرا كرد، آثار طراز اول دنيا بودند كه خيلي خوب آنها را با جامعهي ما پيوند ميزد. سمندريان مرد آزادهاي بود كه اندوه و ترس را نميشناخت. هرگز آدمي دم دستي نبود، بلكه بهشدت دوستداشتني و مردمي بود، ولي حد يك هنرمند را نگه ميداشت.
اين كارگردان تئاتر با اشاره به ديگر ويژگيهاي حميد سمندريان، ادامه داد: او هرگز كار مبتذل نكرد، گزيدهكار بود و از اين نظر براي بچههاي تئاتر الگو بود. در تمام آثارش، عشق به انسانيت و جامعه وجود دارد و هرگز عشق در آثار او به معناي فلج شدن احساسات نيست، بلكه رفتن به سوي ديگران است.
صادقي با انتقاد از برخي اظهار نظرها دربارهي حميد سمندريان، تأكيد كرد: برخي سمندريان را وامدار خود كردند؛ اما او وامدار هيچ كسي نيست، بلكه همه وامدار او هستند. كسي حق ندارد قهرمانبازي كند و از دستآوردهاي سمندريان براي خود دكان بسازد. سمندري مردي آزاده است انديشه، خلاقيت و آزادگي كه براي هنرش قائل شد، از او چهرهاي بينظير ساخت است.
صادقي با اشاره به جملهاي از محمد قاضي، يادآوري كرد: سربلندم بگويم حميد سمندريان نيز جزو افرادي است كه كار كرد، مفيد كار كرد، ديگران او را دوست داشتند و خوشبخت از دنيا رفت. اميدوارم همهي ما خوشبخت از دنيا برويم.
پس از سخنان صادقي، محمد معتمدي ـ خوانندهي موسيقي سنتي ـ با همراهي آرش كامور كه كمانچه مينواخت، قطعهاي موسيقي را اجرا كرد. اين قطعهي غمانگيز حاضران را متأثر كرد و بسياري از حاضران به آرامي اشك ميريختند. پس از آن، خسرو خورشيدي ـ طراح صحنه و لباس ـ كه تجربههاي متعددي در همكاري با حميد سمندريان داشت، دربارهي او سخن گفت.
خورشيدي بيان كرد: حميد سمندريان فقط يك نام نبود، بلكه به تاريخ هنر ما پيوسته است. او ادامهدهندهي راه افرادي مانند نوشين، سركيسيان، سارنگ، بهرامي و ... بود كه در شرايط دشواري، تئاتر كار كردند و او با قدرتي بينظير، اين ارثيه را در كنار ديگر همكاران خود به جوانان اين ديار بخشيدند.
او خاطرهاي را از دوران همكارياش با سمندريان بيان كرد و گفت: نمايشهاي او هميشه براي من پر از انرژي بود.
در ادامه، سالار عقيلي ـ خواننده ـ كه جزو شاگردان حميد سمندريان بوده است، در شرايطي كه بهخاطر شركت در اين مراسم، از شمال به تهران آمده بود، با تسليت گفتن درگذشت حميد سمندريان، اظهار كرد: افتخار داشتم 11 سال پيش در دانشكدهي هنر و معماري، در رشتهي تئاتر شاگرد استاد باشم و از اين جهت به خود ميبالم.
عقيلي يادآوري كرد: در آن دوره، بهخاطر سفرهايي كه براي اجراي كنسرتهايم داشتم، نميرسيدم سر كلاس حضور پيدا كنم؛ اما استاد سمندريان هميشه با روي گشاده من را ميپذيرفت و ميگفت، سالار تو آواز بخوان من نمرهات را ميدهم.
او ادامه داد: بزرگترين ميراث استاد سمندريان، بهجز مسائل علمي و تكنيكي، رفتار، اخلاق و منش او بود.
عقيلي با بيان اينكه قصد آواز خواندن ندارد، افزود: فقط به استادم اداي دين ميكنم كه به موسيقي و آواز علاقه داشت و مطمئنم به گوش او خواهد رسيد.
او سپس بدون ساز و موسيقي براي حميد سمندريان آواز خواند.
سپس اسماعيل شنگله ـ دوست سمندريان و هنرمند تئاتر ـ با بيان خاطراتي از آشنايي و دوستياش با حميد سمندريان، يادآوري كرد: سمندريان در دورهاي به ايران برگشت كه هيچ مطلبي دربارهي تئاتر نميدانستيم. فقط دو كتاب چاپ شده بود. او در دورهاي بازگشت كه دوران افول لالهزار و ورود رقاصهها به تئاتر بود. من جزو كساني بودم كه شانس داشتم و با او آشنا و دم خور شوم.
او با اشاره به اجراي اولين نمايش حميد سمندريان، بيان كرد: بعد از تماشاي اين نمايش، رفيع حالتي ـ اولين استاد من ـ گفت كه ستارهاي در تئاتر ايران درخشيد.
شنگله اظهار كرد: متأسفانه آنچه روح حساس حميد سمندريان را اذيت كرد، فقط اين نبود كه اجازه ندادند برخي نمايشنامههاي مورد علاقهاش را اجرا كند، بزرگترين آرزوي سمندريان اين بود كه سرپناهي داشته باشد. هرچند كوچك. هميشه ميگفت دوست دارم جايي داشته باشم كه هر شب بتوانم خودم چراغش را روشن كنم.
پس از اين سخنان، هنرمنداني مانند ايرج راد، اصغر همت و علي بيغم روي صحنه آمدند و شعر رهي معيري «با ما بودي، بي ما رفتي ...» را اجرا كردند.
در ادامه، هما روستا ـ همسر حميد سمندريان ـ به دعوت احترام برومند كه اجراي برنامه را برعهده داشت، روي صحنه رفت. در وسط صحنه، يك صندلي گذاشته شده بود كه كيف حميد سمندريان و كت او روي آن قرار داشت. هما روستا در برابر اين صندلي زانو زد، دستي بر آن كشيد و در جاي خالي سمندريان، شاخهي گلي گذاشت.
سپس ستاره اسكندري شعري از شاملو را با اجراي قطعهاي ويلنسل توسط آنكيدو دارش خواند و مراسم به پايان رسيد.
در حاشيه
اين مراسم با پخش اذان با صداي استاد موذنزاده اردبيلي آغاز شد.
در جايجاي اين برنامه، تصاوير حميد سمندريان با همراهي موسيقي مورد علاقهاش پخش شد. تصاويري كه سمندريان با حرارت از تئاتر صحبت ميكرد و ديدگاههايش را دربارهي اين هنر ميگفت.
احترام برومند، مجري اين برنامه و حميد پورآذري، كارگردان آن بود.
در اين برنامه هنرمنداني مانند پري صابري، مرضيه برومند، پرويز پورحسيني، حسن پورشيرازي، علي دهكردي، بهروز بقايي، داوود فتحعليبيگي، محمد حاتمي، محمد زريندست، بهرام شاهمحمدلو، حسن دادشكر، كوروش سليماني، هاله مشتاقينيا، الهام پاوهنژاد، محمد يعقوبي، حسين كياني، نگار عابدي، روحالله جعفري، افسانه ماهيان، ايرج محمدي و مديراني مانند قادر آشنا، محمدحسين ايماني خوشخو، و حسين پارسايي حضور داشتند.
انتهاي پيام