آفتابنیوز : آفتاب: ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است. این ماه در اعتقادات مسلمانان بسیار محترم و ارزشمند است و در آن هر انسان مسلمانی میتواند با بررسی اعمال فردی و اجتماعی گذشته خود، به عوارض و تبعات کاری خویش اندیشه کند و برای گناهان، طلب غفران و مغفرت نموده و گناهسوزی کند. همه ما میدانیم که بسیاری از گناهان از قبیل دزدی، خیانت، آدمکشی، رباخواری و غیره که حقالناس محسوب میشوند، حتی در ماه مبارک رمضان هم زمینه بخشش ندارد و چون حقالناس است، باید جبران عملی و رضایت مردم و طرف مقابل را در پی داشته باشد اما ماه رمضان فرصت مناسبی برای جبران حقالناس و ایفاء حقوق مردم و همنوعان است و اگر بخواهیم از آثار و عوارض بد دنیوی و اخروی گناهان و اجحاف در حقوق مردم نجات یابیم، بسیار خوب است فرصت توجه به خدا و آخرت را در ماه رمضان غنیمت شماریم و اقدام بایسته و مطلوبی در این رابطه بهعمل آوریم زیرا که هیچ تضمینی برای فردا وجود ندارد.
نکته بسیار بااهمیت و قابل توجه در این رابطه این است که یکی از گناهان نابخشودنی، بسیار مخرب و زیانبخش، کمفروشی و گرانفروش آن هم در ماه مبارک رمضان است. در هم آمیختن اجناس اصلی و قلابی و مخلوط نمودن موارد مرغوب و نامرغوب، قسم دروغ خوردن برای فروش اجناس آن هم بهصورت گران و با قیمت غیرواقعی، احتکار و دلالبازی بهویژه در مورد مایحتاج عمومی مردم ، بهطور قطع و یقین جنگ با خدا و مردم است. امری که متأسفانه بعضی از تجار و کسبه بازار مرتکب آن میشوند و از مجازات آن در دادگاه الهی و قیامت نیز یا ترسی ندارند و یا غافلاند. دیروز پیامکی برایم توسط فردی ارسال شده بود که جای دقت و نگرانی داشت. در آن پیامک، پیام القاءشده این بود: «به جهت تشدید گرانی و افزایش سرسامآور قیمت مواد خوراکی اعم از لبنی و پروتئینی، ضیافتخانه الهی تعطیل است و تا اطلاع ثانوی مؤمنین به آن رجوع نکنند؟!»
البته بنده بهقول معروف رندی پیشه کردم و به او پاسخ دادم: «المنة لله که در میکده باز است» و گفتم: «با شراب عشق افطار خواهیم کرد!»؛ هر چند که وضعیت پیشآمده و اوضاع نابسامان اقتصادی و گرانیها با توجه به کاهش شدید ارزش پول کشور و اینکه به موازات آن قدرت خرید طبقات ضعیف جامعه بسیار کاهش پیدا کرده، زنگ خطری است که نباید از کنار آن بیتفاوت گذشت. بهطور قطع کسانی که اندیشه دینی آنان عمقیافته نیست بهویژه جوانانی که در زیر بار بیکاری و نداری ستون فقراتشان در هم شکسته، ممکن است ایمان و امیدشان را از دست بدهند. آیا مسببین گرانی اعم از مدیران اقتصادی، بازار، کسبه و واسطهخواران بیرحم به عوارض و تبعات کاری خود واقفاند یا خیر؟ چرا باید مسئله گرانی و رفتار ظالمانه گرانفروشان و دلالان از نظارتهای قوی دولتی و غیردولتی پنهان بماند؟ بهراستی سازمان تعزیرات حکومتی، بازرسی وزارت بازرگانی و بخش نظارت مجامع امور صنفی چه کاره هستند؟ مهمتر از همه به مصداق آیه شریفه قرآن «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»؛ نظارت اعتقادی، درونی و ایمانی فردفرد مؤمنان کجاست و به تعبیر امام خمینی (ره): «این تذهبون؟»؛
حتم دارم همه میدانند که فردای قیامت نه دیر است و نه دور؛ گیریم که بعضیها در این دنیا برای فرار از نظارت و پاسخگویی راه فراری پیدا کرده باشند، آیا فرار از دادگاه عدل الهی هم برایشان میسور خواهد بود؟ آن هنگام که در روز قیامت نامه اعمالشان به دست چپ آنان داده شود و رهسپار جهنم و عذاب جاودانه و آشکار گردند، با این حال که گریز و فراری از آن نیست، چه وضعی خواهند داشت؟!
ولی انتظار این بود که با نظارت قوی دولت و مهار گرانی، بعضی از خائنان، در همین دنیا به سزای عمل خود نائل آیند و بیش از این سبب رنج روحی بهترین مردم دنیا و مؤمنان را فراهم نسازند. نقل است که در گذشته نه چندان دور، ماستفروشها راه خلاف پیش کرده بودند و در حق مردم تهران اجحاف پیشه میکردند، ماست در آن روزگار خورشت و غذای اغلب مردم بود. مختارالسلطنه از طرف حکومت مأمور شد به اوضاع نابسامان ماستی در پایتخت پایان دهد. او بازرسانی را مأمور کرد و خود همراه آنان برای بررسی موضوع و معضل پیشآمده وارد بازار شد.
مغازهدارها ماستهای واقعی را به جهت گرانفروشی مورد نظر، در پستوی مغازهها مخفی کرده و ماستهای دوغی و آبکی را که حسب ظاهر ارزان میفروختند، در جلوی مغازهها و در منظر عموم قرار میدادند. مختارالسلطنه بهصورت ناشناس برای خرید ماست وارد مغازهای شد و تقاضای ماست کرد، مغازهدار به طنز و مسخره گفت: «قربان چه نوع ماستی میخواهید، ماست مختارالسلطنه که ارزان است یا ماست واقعی که چند برابر آن قیمت دارد و در پستوی مغازه است؟»؛ مختارالسلطنه گفت: «ماست واقعی میخواهم» و پس از خرید ماست گران، دستور داد مأمورین حکومت مغازهدار را بالعکس بر سر در مغازه آویزان کنند و بند شلوار او را محکم بستند و ماستهای آبکی او را داخل پاچه شلوارش ریختند و از بالا پاچههای شلوار او را نیز محکم کردند و اعلام کرد تا تمامی آبشورههای ماست تقلبی از سر و روی او پایین نیامده و ماستها سفت نشده، او را رها نکنند و دستور داد تا جلوی چشم مردم، بهطور علنی این اقدام و دستور را در مورد همه ماستفروشهای دروغین و متقلب اجرا کنند. زمان کوتاهی نگذشت که همه مغازهدارها به اصطلاح ماستها را کیسه کردند و دست از تقلب برداشتند.
حال که مختارالسلطنه و افراد قاطعی در امر مدیریت بر بازار در تهران و دیگر شهرها وجود ندارند و خیل عظیم مؤمنان روزهدار از گرانیها به ستوه آمدهاند، باید منتظر باشیم و ببینیم که گرانفروشان چگونه ماستهای خود را در قیامت کیسه میکنند و در پیشگاه خدا و اولیای الهی شرمندهخاطر میشوند چرا که آیه شریفه قرآن در سوره یاسین میفرماید: «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی' أَفْوَ'هِمِمْ وَ تُكَلّـِمُنَآ أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ امروز که قیامت است بر دهان آنها مهر خاموشی میزنیم و اعضای وجودشان را به سخن درمیآوریم. دستهای آنها با ما سخن میگویند و پاهای آنها شهادت میدهند به اینکه در دنیا چه چیزی کسب کردهاند» و در این پیام صریح قرآن هیچ تردید و تخلفی وجود ندارد.
یقین داریم که آن روز، روز سختی برای گرانفروشان و کمفروشان خواهد بود. روزی که ندای قرآنی: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِفین؛ وای بر کمفروشان»، در همه جا طنینانداز شود و به گوش همه برسد و چاه ویل و عذاب دردناک جهنم، همهشان را دربرگیرد.