آفتابنیوز : آفتاب: جواد شمقدري رئيس سازمان سينمايي به سرمقاله روزنامه کيهان به قلم حسين شريعتمداري با عنوان ‹‹خون در دل لعل! ›› پاسخ داد.
به گزارش سينماپرس به نقل از روابط عمومي سازمان سينمايي متن پاسخ رئيس سازمان سينمايي بشرح ذيل است:
جناب آقاي شريعتمداري
مدير مسئول محترم کيهان
سرمقاله دوم مرداد ماه شما حاوي نکات ومطالبي است که به نظر مي رسد قبل از آنکه مبناي علمي،منطقي و عقلايي داشته باشد بيشتر بر اساس اطلاعات ناقص و احساسات غير کنترل شده است و البته موضع حق به جانبي که هميشه به شما اجازه داده است ديگران را بي پروا متهم سازيد و براي آنان القاب و خصلت هايي را بتراشيد.
تا جايي که حتي حاضر مي شويد يک کارگردان شريف و دلسوز پاک سينماي ايران (جمال شورجه) را که ديگر نمي توانيد برايش از آن لقب ها ي آن چناني بتراشيد به عنوان ساده انديش از او ياد کنيد که واقعاً بايد به اين همه بصيرت و هوشمندي که سرمايه خودي را مي سوزاند تبريک گفت!!
اما هدف من از نگارش اين مطلب شما و تيم همراهتان نيست که دعا ميکنم هيچوقت مديريت فرهنگي کشور در دست شما و همفکرانتان نيفتد که ديگر براي اسلام عزيز دشمني لازم نيست و نگاه تند و خشن و بي رحمانه شما براي روي گرداندن آحاد مردم از اسلام کافي است. البته در دغدغه و ايمان و تعصب ديني و انقلابي شخص شما شکي ندارم و گاه همين تعصب و دغدغه کمک هايي به حرکت حزب ا... و نيروهاي انقلابي داشته است ولي چون از يک اعتدال و بصيرت کامل برخوردار نيست گاه ضربه هايي زده است که به آن منافعش نمي ارزد. حداقل چند مورد به خاطر دارم که شما مجبور شديد از نگارش مقاله خود عذرخواهي کنيد که اين هم قابل تقدير است و شايد اين بار هم چنين کنيد . اما در خصوص مطالب شما اين نکات هم قابل بررسي و مداقّه مي باشد.
1- انقلاب اسلامي و جامعه ايراني از ويژگي ها و ابعاد متکثري برخوردار است که هر کدام از ارزش و منزلت خاصي برخوردار است و نمي توان بخاطر يک ارزش بزرگتر ،ديگر ويژگي هاي مثبت را يا نديد يا منکر ارزش آن شد. هيچکس مقام يک مادر شهيد را با کسي که در يک مسابقه ورزشي بين المللي مقامي کسب کرده يکسان نمي بيند اما از طرفي هم بخاطر مقاومت وايثار آن مادر شهيد کسي اجر و تلاش و سخت کوشي و قهرماني يک بانوي گرامي ايراني که توانسته است به مدال جهاني دست يابد آن را بي قدر و بي ارزش قلمداد نمي کند و آن را از دايره افتخارات ملي خارج نمي کند. ماهمه اين تلاش ها ورنج ها و مقاومت ها را در يک جهت مي بينيم و البته شان هر کدام را هم در جايگاه خودش بايد ديد همان قدر که صبر و مقاومت يک همسر شهيد الگو است تلاش يک زن قهرمان در يکي از رشته هاي ورزشي نيز به نوبه خود مي تواند الگو باشد.
2- براي کارنامه و وضعيت يک فرد شناخته شده که اتفاقاً همه رفتارها و فعاليت هاي او آشکار است ،نمي توان در جايگاه قاضي نشست و براي وي حکم راند و در گستره يک رسانه او را متهم به خصائل رذيله کرد. در خصوص آقاي نيک نژاد اگر بخواهيم قضاوت درستي داشته باشيم بايد همه ابعاد حرفه اي و کاري وي را زير نظر بگيريم و از طرفي از ماهيت فيلمسازي و روش فيلم ساختن در هاليوود آشنا باشيم.
آقاي نيک نژاد قبل از سفر به هاليوود کارنامه کاري خوبي دارد فيلم مستند خاطرات صمد که با لهجه شيرين آذري اش از مقاومت رزمندگان و مردم خرمشهر در واپسين روزهاي قبل از اشغالش مي گويد يکي از کارهاي جذابي بود که مردم را به پاي تلويزيون مي نشاند. بايد گفت که من شاهد هستم چطور شهيد آويني مجذوب اين کار شد و چه بسا بعدها الهام بخش کارهاي وي در مجموعه روايت فتح شد.
فيلم سينمايي برنج خونين که به مظالم و و ابستگي رژيم شاه مي پردازد جزو اولين آثار سينمايي است که به مباحث قبل از انقلاب مي پردازد که متاسفانه سالها بعد کمتر اثري در سينماي ايران به اين مضامين ساخته شد.
و بالاخره سريال معروف پاييز صحراست که اتفاقاً از طرف تندروها و افراد متعصبي همچون شما به آن اشکال فراوان گرفتند و مثل الان که براي فيلم لاله جوسازي مي شود عليه اين سريال هم جوسازي شد تا جائي که مديريت وقت صدا و سيما نگران موقعيت خود شد و موضوع به حضرت امام (رض) کشيده شد و آن رهبر شجاع و بصير و مجتهد و فقيه آگاه فرمودند ‹‹من در اين فيلم اشکال شرعي نديدم و پخش آن بلامانع است››( نقل به مضمون).
آقاي نيک نژاد در سال 64 راهي آمريکا و سپس هاليوود مي شود قطعاً حضور در آمريکا آن هم در هاليوود اقتضائاتي را به همراه مي آورد که شايد من نپسندم و ترجيح دهم در ايران بمانم اما حتماً اين نسخه را براي همه توصيه نمي کنم. جامعه آمريکايي و سينماي هاليوود مشخصات خاص خود را دارد که با جامعه ايراني و سينماي ايران بسيار متفاوت است اگر در آمريکا يا هاليوود بودن جرم است اين امر ديگري است که قوانين بايد در خصوص آن حکم کنند البته من تصور نمي کنم نگاه نظام و انقلاب اينگونه باشد از طرفي افراد عادي در اين موقعيت ها نمي توانند به همه اصول و ارزشها و اعتقادات خود پايبند باشند و ما هم به خاطر بعضي لغزشها آن ها را از خود نمي رانيم.
آقاي نيک نژاد وکمپاني وي در ساخت بعضي پروژه ها که قطعاً مورد تأييد نيست مشارکت داشته است اما اين مشارکت همچون قطعه سازي است که قطعه اي از يک اتوموبيل را ساخته و تحويل کارخانه اصلي داده است از نظر حرفه اي ما موقعي مي توانيم يک فيلمساز را در هاليوود پورنو و سکسي ساز بناميم که وي در جايگاه کارگردان ، تهيه کننده ،بازيگر و يا فيلمنامه نويس چنين حضوري در کار داشته باشد و الا يکي از صدها عامل بجز سه رکن مهم يک پروژه سريال يا سينما را به عنوان سازنده آن اثر قلمداد نمي کنند.
آقاي نيک نژاد در مقام کارگردان ،تهيه کننده ، سرمايه گذار و فيلمنامه نويس هيچگاه چنين آثاري را نساخته است اما وي و کمپاني وي به بعضي از اين سريال ها و فيلم هاي سينمايي خدماتي آن هم در مرحله پس از فيلمبرداري ارائه داده است که به زعم بعضي ممکن است جرم تلقي شود.
اما به نظر ما اين حدمشارکت آن هم در هاليوودي که اکثر آثارش آلوده به مباحث اين چنيني هست نبايد مانع همکاري در پروژه هاي بعدي شود و باعث طرد يک نفر از جامعه ايراني و فضاي فيلمسازي کشور شود. همچانکه گفته مي شود خود شما از کساني که سوابق گروهکي يا همراهي با جريانات روزنامه هاي زنجيره اي دوره اصلاحات داشته اند الان استفاده مي کنيد. و از آنان مقاله و مطلب مي خواهيد و در کيهان چاپ مي کنيد.
ديگر سوابق آقاي نيک نژاد از وي شخصيت يک فرد معتقد به نظام و انقلاب اسلامي و عاشق وطن و اسلام را نشان مي دهد همين که وي عليرغم حضور بيست و پنچ ساله اش در هاليوود هيچگاه با جريانات ضد انقلاب خارج نشين همراهي نداشته و يا در ساخت فيلمي عليه ايران مشارکت نداشته قابل اعتنا نيست؟ شما بهتر مي دانيد کانال هاي فارسي زبان ضد انقلاب چقدر براي جذب ايرانيان متخصص و فيلمساز تلاش مي کنند اما وي همواره به آنها پاسخ منفي داده است.
ساخت مسجد و قبرستان اختصاصي و با امور شرعي اسلام براي ايرانيان در لوس آنجلس قابل تقدير نيست؟
وي در دوره فتنه 88 که خيلي ها آلوده شدند و حتي آقاي نوري زاد را که شما سالها به وي يک ستون ويژه در کيهان را سپرده بوديد در سيلاب خود غرق کرد،پاک و منزه باقي ماند و حتي با آنان برخورد کرد و در فيلم مستندي که عليه فتنه ساخته شد وي در دفاع از حقانيت ملت ايران و دموکراسي آن برخاست تا جائيکه ضد انقلاب خارج نشين وي را مورد توهين و فحش هاي خود قرار دادند و وي را مزدور جمهوري اسلامي ناميدند ،آيا اينها نبايد در ذهن شما تصوير متفاوتي ايجاد کند؟!
اگر حتي اين ويژگي ها در آقاي نيک نژاد نبود و صرفا ً ايشان مي خواست به نظام جمهوري اسلامي به سهم خود کمک کند آيا پاسخ ما فحش و ناسزا بود يا اينکه با آغوش باز از او استقبال مي کرديم.؟!
آقاي شريعتمداري به اطراف خود نگاه کنيد که با چه کساني در حمله به لاله و آقاي نيک نژاد همسنگر شده ايد آيا آنان را مي شناسيد آيا مي دانيد بعضي از اين افراد تا مدتها بعد از سخنراني رهبر معظم انقلاب اسلامي درنماز جمعه و خصوص انتخابات 88 همچنان در کنار فتنه گران سبز ايستاده بودند و شال سبز مي پوشيدند و ...
در خصوص ارزشهاي فيلمنامه لاله و تاثيرات آن در عرصه بين المللي و مخاطب جهاني ديگر سخن نمي گويم فقط به يک نکته اشاره مي کنم براي جذب مخاطب جهاني و تغيير نگاه او به ايران عزيز و انقلاب اسلامي نياز نيست همه حکمت ها و باورهاي اسلامي را که ممکن است با فهم و درک و هضم بعضي ها هم هماهنگ نباشد شروع کرد، بلکه گاه کافي است نشان دهيد زن ايراني جايگاه مهمتري از زن آمريکايي يا غرب در جامعه ايراني دارد و منزلت او در نزد مردم بالاتر از منزلت زن غربي در جامعه غربي است.
و همين يک مقايسه تَرَکي در باورها و شناخت جامعه غربي ايجاد مي کند که راه را براي ديدن حقايق بزرگ تر و والاتر مي گشايد . ما فقط مي خواهيم يک تَرَک در نگاه آنان ايجاد کنيم نه بيشتر. معتقديم دعوت به حقيقت و معنويت توفيقي است که خداوند به هر که بخواهد مي دهد.
والسلام
جواد شمقدري
2 مرداد 91
درآرایش الفاظ وکلمات تواناست که این مهم انتقال مطالب راآسان میکند