آفتابنیوز : آفتاب: مصاحبه با آيت الله هاشمي رفسنجاني پیرامون ابعاد شخصیتی عالم خدوم مرحوم آيت الله آقاي حاج سيد مهدي يثربي قدس سره
حضرت عالی یکی از افراد پرسابقه و باتجربه هستید هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب. طبیعتاً اشخاص خیلی زیادی را دیدید و برخورد داشتید؛ کسانی که از نظر سیاسی يا اجتماعی فوق العاده بودند. از این زاویه شخصیت مرحوم آيت الله یثربی را چگونه می بینید؟
بسم الله الرحمن الرحیم، من اصولاً با بیت شریف یثربی ها از همان ماههای اول ورودم به قم آشنا شدم. علتش این بود که آیت الله بزرگ (آقا مير سيد علي) یثربی بستگی با خانواده اخوان مرعشی داشتند. آنان خاله زاده بودند از طریق مرحوم آقا شیخ حسین یزدی . چون مادر اخوان، نوه آیت الله شیرازی بود .من آیت الله (آقا مير سيد علي ) یثربی را در قم در منزل اخوان مرعشی ملاقات نمودم. آن گاه طلبه جوانی بودم و تازه وارد قم شدم.
آشنایی من با ایشان در همین حد بود. او عالم عظیم الشأنی بود و من طلبه کوچکی. بعداً در سالهای بعد با آیت الله سيد مهدي یثربی در قم زود آشنا شدیم. آشنایی طلبگی، چون کار مشترکی نداشیم. گاهی به هم می رسیدیم یا در جلسه ای در مدرسه فیضیه بودیم. آشنایی من با ایشان قبل از مبارزه در همین سطوح بود. از نظر شخصی ایشان سیّد جلیل القدری بودند که برای ما بزرگ بودند. وقتی مبارزات شروع شد خیلی زود متوجه شدم امام ،بر روی یثربی ها در کاشان حسا ب ویژه ای باز می کنند. چند جا بود که امام حساب می کردند؛ در یزد بر روی آقای صدوقی حساب ویژه ای بازکردند. یکی در خرم آباد مرحوم کمالوند حساب می کردند و روی خاندان یثربی آیت الله یثربی که آن زمان روحانی فاضلی بودند در کاشان حساب ویژه ای باز می کردند .در جریان مبارزه همیشه متوجه می شدم که کمکهای فراوانی از شهر کاشان طبعاً از طرف خاندان یثربی می آمد وقتی ایشان می خواستند برای بسیج عمومی استمداد کنند به کاشان پیغام می دادند. وقتی که فصل بیانیه ها شد ما مطالب زیادی از آیت الله یثربی می دیدیم و متوجه می شدیم ایشان جلو هستند و خوب ایستاده اند.
این دوره مبارزات است ؛یعنی از وقتی که من تبعید شدم می دیدم که یکی از مراکز امن ، کاشان بود . در کاشان آیت الله یثربی سیاست خوبی داشتند. هم چتر مصونیتی برای طلبه ها و نیروهای مبارز درست می کردند و هم خودشان آن جایی که لازم بود اقدام می کردند.
رفسنجان جزو جاهای امن برای طلبه ها و نیروهای مبارز بود. وقتی آنجا می آمدند سعی می شد بتوانند حرفشان را بزنند؛ آن موقع فقط چند شهر بود . کاشان ، یزد ، رفسنجان و نجف آباد محلهای امنی برای مبارزات بود. بعد از پیروزی انقلاب سر و کارمان با آیت الله یثربی خیلی زیاد شد. ایشان واقعا حامی نیرومندی در کاشان برای انقلاب بودند. خودشان خیلی از کارها را حل و فصل می کردند و امنیت خوبی را در شهر به وجود آوردند. آرامش شهر کاشان بعد از انقلاب مثال زدنی بود. سپس ارتباط بیشتری با ایشان به وسیله آقای محلوجی در کاشان پیدا شد . اطرافيان آیت الله یثربی چه قوم و خویش و چه همکارانشان، همکاران خوبی برای ما بودند. در خبرگان ، آیت الله یثربی شخصیت سرزنده خبرگان بود. فضای آن دوره علمایی بود و همان فضا محفوظ ماند. ما از ایشان به عنوان شخصیت عالم و روحانی بهره های فراوانی می بردیم.
یکی از افرادی که ما برای ثبت خاطرات خدمتشان رسیدیم جناب حا ج آقای دعایی بودند. ایشان می گفتند حضرت عالی برای تبلیغ رفتن، ایشان را برای کاشان معرفی کردید. اين مسئله را به خاطر داريد ؟
الان شخص حاج آقای دعایی یادم نیست ؛ولی وقتی ایام محرم و ماه مبارک رمضان می آمد به ویژه بعد از انقلاب دوران سختی داشتیم. از طرفی نمی توانستیم نرویم چون احساس وظیفه می کردیم ،از سوی دیگر طلبه ها برای امرار معاش بستگی به تبلیغ داشتند. حتما درجه دوم بود .جاهایی که برای تبلیغ می رفتیم بعضی از مکان ها امن و بعضی دیگر خطرخیز بود. امثال آقای دعایی که خطر تهدیدشان می کرد و ساواک آنان را می شناختند تا آنجایی که امکان داشت جاهای امنی را به آنها پیشنهاد می کردیم. یکی از جاهایی که امن بود کاشان بود. ایشان درست می گویند. طبعا افراد بیشتری نیز به کاشان می فرستادیم هم به خاطر این که ارتباطی با بیت مرحوم آيت الله یثربی داشتیم و هم فضای کاشان.
اشاره فرمودید که در آن زمان در کاشان علمای زیادی بودند. شما چه ویژگی در آيت الله می دیدند که روحانیون را به ایشان معرفی می کردید؟
عرض کردم آشنایی ما با ایشان از نظر خانوادگی شروع شد. با دیگر علما ارتباط چندانی نداشتیم و یا نهایتا از دور همدیگر را می شناختیم ؛اما آيت الله یثربی انسانی ساده و قابل اعتماد بودند و ما راحت تر می توانستیم روحانیون را به ایشان معرفی کنیم. علاوه بر اینکه اگر به دیگر علما معرفی می کردیم دلیلی نداشت که از ما قبول کنند؛ زیرا در آن موقع موقعیتی نداشتیم و کسی ما را آن گونه نمی شناخت. به هر حال می توانستيم به ایشان تکیه كنيم.
آقایان اخوان مرعشی مدتی نزد آيت الله العظمي آقا مير سید علی یثربی تحصیل می کردند.
در این فاصله که ایشان کاشان بودند شما به شهر کاشان تشریف آوردید؟
در آن زمان اصلا کاشان نیامده بودم تا بمانم؛ عبوری می رفتم. من معمولا وقتی می خواستم رفسنجان بروم یا از طریق اصفهان می رفتم یا از طرف کاشان. گاهی که از شهر کاشان عبور می کردم توقفهای کوتاه داشتم .
زیاد شنیده می شود که شما به سازمان در روحانیت اعتقاد داريد. مرحوم آيت الله یثربی هم قبل از انقلاب؛ یعنی از اوایلی که به کاشان تشریف می برند، سازمانی را برای تبلیغ تشکیل می دهند که آقای دعایی از آن کسانی هستند که از این سازمان به تبلیغ معارف علمی می رفتند. نقش آيت الله يثربي را در تشکیل سازمان های تبلیغی شیعی چطور ارزیابی می کنید؟
اصولا یکی از حرفهای ما قبل از ا نقلاب این بود که نه در مرکز و نه در بلاد ، در برنامه های حوزه ی علمیه سازماندهی نشده بود. معمولا آن موقع ها واتیکان را به رخ آن ها می کشیدیم و می گفتیم آن ها این گونه هستند، شیوه ی انتخاب پاپ و انتخاب اسقف و نحوه ی سازماندهی جهانی اش را خوانده بودیم و می گفتیم .هر جا می د یدیم که روحانیت سازماندهي شده ي منظمی پیدا می شد برای ما خیلی جاذبه داشت و ذاتی تفکرات ما بود که در قم مدرسه حقانی به مدیریت آیت الله بهشتی و قدوسی در آن زمان برای ما نمونه ی خوبی بود. در شهرستان ها از این دسته مدارس کم بودند. کار آیت الله یثربی از این جهت جاذبه داشت. گاهی او را به عنوان نمونه معرفی می کردیم و می گفتیم حداقل در شهرستان ها این سازماندهی ها باشد.
شهرستان های دیگری به خاطر دارید که چنین کاری کرده باشند ؟
چنین چیزی در ذهن من نبود. قاعدتا بوده. دوران پیش از مبارزه یک نهضت سازماندهی در امور تحصیل پایه گذاری شده بود. کم کم داشت به اوج می رسید و قاعدتا در جاهای دیگر هم بود که یادم نمی آید؛ اما در این برجستگی را لااقل از آيت الله یثربی دیدیم که محسوس بود.
حضرت عالی از کسانی هستید که در کانون انقلاب حضور داشتید. کنار امام در شهر قم و تهران بودید . آیا می شود مقدار بیشتری در مورد رابطه امام با ایشان را بفرمایید؟ نکاتی که به صورت خاص در ذهن حضرت عالی مانده باشد؟
آن ویژگی که در کانون انقلاب در شهر قم وجود داشت این بود که وابستگی جدی به شهرستان ها و علما و مردم داشت؛ هم از نظر مالی که باید حوزه قم تامین می شد و هم از نظر کار. تا مبارزه نبود کارهای تبلیغی بود؛ همین اعزام مبلّغ و امثال این ها. همین کارهای سنتی که هنوز هست و سازماندهی شد که سازمان تبلیغات می فرستند. آن موقع این گونه نبود. اما مبارزه که شروع شد بحث دیگری بود که نقاطی باشند که بتوانند مبارزه را پشتیبانی کنند و پول به مبارزه بدهند. بودجه عمومی بالاخره می رسید، آن موقع شهریه نمی د ادند و خیلی مساله نبود. وقتی مبارزه شروع شد، مبارزه هزینه داشت .یکی از جاهایی که درآمدزا بود شهر کاشان بود. آن جا به بیت یثربی ها مربوط می شد.
از این طرف هم وقتی می خواست دستوری برود و برنامه مبارزه ای برود ، فرض کنید اعلامیه امضا یا توزیع شود یک جای مطمئنی لازم داشت . من می دانستم که امام در کاشان روی آقای یثربی حساب می کنند. من الان به خاطر ندارم روی علمای دیگر ایشان حساب کرده باشند اما آقای یثربی را می دانم. هم با من آشنا بودند و امام هم گاهی از آیت الله یثربی بزرگ با تجلیل یاد می کردند . من احتمال می دهم زمینه اش از همان موقع بود. جهت رفت و برگشت را در کاشان خوب می دیدند. بقیه جاها را نمی دانم، ولی آقای صدوقی در یزد می دانم. ولی جاهای دیگر را نمی دانم. همین افراد معین.
دو جور شیوه مبارزه قبل از انقلاب است. یکی شیوه ای که معتقد به حتی فعالیت مسلحانه بود و در این مسیر گرفتار می شدند. و یک شیوه دیگر اینکه با حزم و احتیاط بیشتری؛ روش اعتدال از این منظر آیت الله یثربی در گروه دوم محسوب می شوند. تقابلی با شيوه اول داشتند؟
فکر نکنم این جوری باشد؛ اولا خود امام هیچ وقت حاضر نشدند روی مبارزات مسلحانه تایید کنند؛ البته مخالفت هم نمی کردند؛ لذا دوستان امام درگیر نبودند ذاتاً به خاطر مبارزه . بعد از اینکه امام را تبعید کردند و خفقان شدیدی که در کشور به وجود آمد این نظریه در بعضی ها پیدا شد که نمی شود که هميشه کتک بخوریم و زندان برویم و شکنجه بشویم. رژیم هم هیچ هزینه ای نمی کند همان گونه که ساواک این کار را انجام می دادند رفتند توی فکر مبارزه مسلحانه؛ البته بیشتر توی چپی ها بودند ؛چون آن ها تجربه ای هم داشتند. بعد از 15 خرداد کم کم همین مؤتلفه حزب ملل اسلامی تشكيل شد این ها از پیش تاز ها بودند برای این میدان. ما از همان اول مبارزه مسلحانه را با تعبیر تبلیغ مسلحانه قبول داشتیم. چون عنوان فرق می کند؛ یک وقت ما فکر می کنیم که با انفجار و ترور و اسلحه کوچک می شود رژیم را به هم زد می دانستیم نمی شود؛ ولی می دانستیم وقتی صدای انفجار بلند می شود و یکی را می اندازند همه ایران می فهمند و آنقدر تحلیل می کنند؛ بحث می کنند؛ نیرو جمع می کنند در همین حد ما هم قبول داشتیم .
در سالهای اول ما با این جریان درگیر نشدیم. آن ها مخفی بودند؛ ولی وقتی که منافقین بروز کردند کمک شان کردیم. بعضی ها کمک نمی کردند، ما هم به آن ها اعتراضی نداشتیم که کمک نمی کنند. کمک ما هم سرّی بود. این جور نبود که علنی بگوییم که چرا به ما نمی پیوندید. بله، یک زمانی که کمک مالی نیاز داشتیم و باید از یک جایی بگیریم، یا اینکه کسی را می خواستیم پناه دهیم، در یک شرایطی از شخصیت های این جوری هم استفاده می کردیم. اصلاً جریان به گونه ای نبود که تقابل بین ماها پیش بیاید. ما در خود تهران و کانون مان هم همین جور بودیم. بعضی ها قبول نداشتند.
بعضی ها هم قبول داشتند. آن هایی که قبول داشتند، کم بودند آدم هایی که بروند عضو شوند و شریک شوند. به هر حال مثل ما حمایت می کردیم و می گفتیم تبلیغ مسلحانه را بگذارید باشد. لذا من اصلاً یادم نیست که حتی مباحثه ای با آیت الله یثربی کرده باشم. کما اینکه ما با خیلی از دوستان این مباحثه را نکردیم.
در مورد حزب جمهوری، آقای دکتر بهشتی، کاشان زیاد می آمد ارتباط صمیمانه ای بین ایشان و مرحوم آيت الله یثربی بود. با توجه به اینکه جنابعالی هم جزو سران ارشد حزب جمهوری محسوب می شدید، حزب چقدر با ایشان ارتباط داشت. می شود مرحوم آيت الله یثربی را از اعضاي حزب جمهوری حساب کرد یا فقط ارتباط و همفكري وجود داشت ؟
در این مقطع همان طور که در ذهنم هست، آيت الله یثربی جنبه ی روحانی را می خواست بر جنبه ی سیاسی اش بچرباند. فکر این جوری بود. حزب هم یک کار سیاسی تمام معنایی است؛ لذا ما توقع نداشتیم شخصیت هایي از این دست که محوریت حوزه ها را داشتند و کارهای روحانی می کردند خیلی خودشان را با آرم حزب نشان دهند. در عین حال موج اول حزب جمهوری خیلی از شخصیت های درجه ی اول را هم جذب کرد. چون در نقطه ی مقابل بنی صدر بودیم و لیبرال ها و منافقین و هم وحدت را این جوری می دیدند. مثلاً آيت الله منتظری هم بابت حزب شهریه می داد و کمک می کرد. دیگران هم مثل آقای طبسی در مشهد و هر جا که الآن فکر می کنم، شخصیت های روحانی که مؤثر بودند به نحوی یا عضو می شدند یا حمایت می کردند. من الآن یادم نیست که آيت الله یثربی عضو شده بودند یا نشده بودند، ولی می دانم که یکی از جاهایی که گاهی بحث می شد که کمک بگیریم، ایشان بودند.
پس وجود طرف مقابل را بیشتر دخیل می دانید در نزدیکی ایشان به حزب؟
بالاخره تحزّب مسئله اي بود که قبل از انقلاب ، نیروهای مبارز از نبوداش همه رنج می بردند. این یک اشکال واقعی بود ولی چاره ای نبود. رژیم، احزاب را منهدم می کرد و حزب مخالفی را تحمل نمی کرد. به علاوه افراد شناخته می شدند، اگر به حزب می آمدند. ما قبلاً احساس خلأ می کردیم. بعد از انقلاب بلافاصله، اقدام به تشکیل حزب کردیم. دلیل اش این بود که همه ی جریان ها ، احزاب متعددی را خلق کردند. جریان اصلی انقلاب تشکیلات نداشت. روحانیت دارای تشکیلات طبیعی بود؛ اما نه به عنوان سیاسی . لذا وقتی ما حزب جمهوری را اعلام کردیم ، یادم نیست که کسی با ما مخالفت کرده باشد جز اینکه با ما رقابت کردند. فرض کنید آیت الله شریعتمداری ، آن موقع حزب خلق مسلمان را تاسیس کرد. برای اینکه در مقابل حزب جمهوری اسلامی باشد .
تحزّب در سال های اول به عنوان یک اقدام ضروری و مثبت شناخته شده بود. بعداً که دوره ی سخت را گذراندیم و مجلس با کاندیدای حزب تشکیل شد و مجلس با کاندیدای حزب تاسیس شد و آن دوری سخت گذشت و کم کم در انتخابات بعدی که حزب، کاندید معرفی می کرد، خیلی ها معرفی نمی شدند، لابد عصبانی می شدند، اختلاف به وجود می آمد، کم کم تفرقه درست شد. این طبیعت کار بود، شخصیت های ممتاز مصلحت شان نبود که در حزب بمانند و به این ها می گفتند که در حزب نباشند. مثلاً بسیج وائمه ی جمعه را توصیه کردند که در حزب نباشید. ماها را چون می دیدند حزب می پاشید نمی گفتند. به من و آیت الله خامنه ای نمی گفتند ولی این طوری به دیگران می گفتند.
گذشته از مسئله ی حزب جمهوری ، یکی از جاهای دیگری که نزدیکی بین حضرتعالی و ایشان دیده می شود و می شود از این زاویه نگاه کرد، دوره ی طولانی ای است که حضرتعالی ریاست مجلس را به عهده داشتید و آقای مهندس محلوجی که از افراد نزدیک بودند و ایشان در مجلس بودند. بعد هم آقای مهندس جمالی که در زمان ریاست جمهوری جنابعالی بودند و آقای محلوجی هم وزیر شدند. در این مدت ارتباط شما با ایشان چطور بود؟ با توجه به اینکه کاشان هم تشریف آوردید.
بسیار صمیمی بود. ا ولاً همان طور که گفتید مهندس جمالی و مهندس محلوجی و سایر رفقایشان، از همکاران نزدیک ما بودند، چه در مجلس و چه در دولت یا جاهای دیگر. آیت الله یثربی حقیقتاً پشتیبان بودند. ما خیال مان از کاشان به خاطر وجود ایشان همیشه راحت بود. البته آن موقع ما بایست کمک می کردیم و به کار روحانی آنجا مسئله ی حوزه و ساختن مدرسه در قمصر و جاهای دیگر وظایف دیگری داشتیم . رسیدگی کردن به وضع کاشان ، آب کاشان ، فرودگاه کاشان، دانشگاه کاشان و آن حالت، حالت وظایف اجرایی ما بود و نیازهای واقعی مردم کاشان که این طور ارتباط بین ما بیشتر بود.
آقای محلوجی در مصاحبه ی شان گفتند که حضرتعالی وقتی کاشان تشريف بردید از ایشان سؤال کردید که آیا شما کمک هم می کنید به آقای یثربی؟ ایشان گفته بودند که همین طوری هم کلی اتهام به ما وارد می شود به خاطر نسبتی که هست. بعد شما جواب داديد که به آيت الله يثربي بی محابا کمک کنید. چرا؟
ایشان درست گفتند برای اینکه اولاً کاشان حق زیادی بر گردن انقلاب داشت. هم دوران مبارزه و هم بعد از مبارزه . ذاتاً کاشان یکی از مراکز مهم شیعه در طول تاریخ تشیع است و یکی از جاهایی است که تمدن ها خودشان را در همه ی اعصار نشان داده است. آینده هم کشور احتیاج به کاشان دارد. به علاوه کاشان در کنار کویر بود که کویر پیشروی می کرد و نیاز به حمایت داشت.کم آبی و چیزهای دیگر. به علاوه من فکر می کردم و هنوز هم فکر می کنم که حوزه ی کاشان یک پشتوانه ي خوبی است برای روحانیت و تشیع و کشور. شخص آيت الله یثربی برای من یک دوست بود. روحانی که اعتماد به ایشان داشتم؛ ولی کاشان و حوزه ی کاشان فکر می کنم از وظایف ما بود که تقویت کنیم. لذا هر کس که آنجا مسئول بود مثل استاندار اصفهان به آنها من می گفتم. وقتی می خواستیم لوله ی آب را به طرف کاشان ببریم خیلی سخت بود؛ هم فاصله زیاد بود و هم امکانات آن زمان کم بود. در بودجه هم نبود. ما گفتیم از فروش آهن از کارخانه ها، یکی مبلغی را برای این کار بگذارند تا این کار شروع شود. دلیل زیادی داشت که این را گفتم.
حضرت عالی خاطره ی شخصی با ایشان دارید، برخوردی در جلساتی که بوده، نوع برخورد ایشان، چیزی که به عنوان خاطره ی شخص در ذهنتان مانده باشد؟
الآن که خاطره ی برجسته ای در خاطرم نیست؛ ولی چون ارتباط و همکاری ما جریان ممتد بوده، چیزی که بر جسته تر باشد الآن به ذهنم نمی آید؛ مگر همین چیزهایی که حرفش را زدیم که بخشی از آن خاطرات بود. در جبهه یک مقداری خاطره از ایشان دارم. در دورانی که من مسئول جنگ بودم، آيت الله یثربی خیلی جبهه می رفتند. ما آن موقع آنجا نبودیم. فقط می شنیدیم که جبهه می رفتند. از خاطراتم در جبهه این است که وقتی که خبردار می شدند کاروان کاشانی ها و آقای یثربی دارند می آیند، فرماندهان خوشحال می شدند. می گفتند: این ها و آقای یثربی دست پر می آیند. ایشان ریسک مي كردند و خیلی جلو می رفتند . در این حالت، چیزهای فراوانی داریم. به نظر من واقعاً یکی از علمای بسیار جدی در حمایت از رزمندگان و جبهه و دفاع ، آیت الله یثربی و کاشانی ها بودند.
جای خوبی را اشاره نمودید. سؤال بعدی همین است. غیر از این ویژگی ای که فرمودید نسبت به دیگر علما، ویژگی خاصی در ایشان می دید بفرمایید؟
همین چیزهایی که گفتم همه ویژگی است. ایشان از اول مبارزه وارد میدان شد. با حکمت هم عمل کرد و بعداً هم استوانه ای بود در حفظ موقعیت انقلاب در کشور و همه جا هم حضور داشت و کارهایی که بیرون کاشان می کرد، مثل در مشهد و تهران، برای دانشجوها و کارهای از این قبیل. همین روشندلی که ایشان داشت. دیگر علما اهمیت نمی دهند که میراث فرهنگی کاشان را احیا کنند، این روحیه در بین علما زیاد نیست. ولی ایشان این کار را هم جزو فریضه می دانست.
آيت الله یثربی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، تفاوتی کرده بود؟
قبل از انقلاب ایشان یک مبارز حکیمی بود، با احتیاط و مواظبت عملي می کرد. بعد از انقلاب هم کمر بسته بود که کار کند، هر کاری از دستش برمی آمد. هر دو در امتداد هم است وهمین جوری باید باشد. بعد از انقلاب شرائط جدیدی پیش می آید.
منظورم بیشتر موقعیت اجتماعی بود، رفتار ایشان با مردم، طبیعی است که بعضی افراد وقتی منصبی پیدا می کنند، تفاوت هایی در رفتارشان دیده می شود؟
نه، ایشان ارتباط شان را با مردم خیلی محکم کرده بود. در اصفهان وقتی انتخابات خبرگان را داشتیم، ایشان یک بار اول شده بود. وقتی ایشان در استان اول می شود، یک دلیل مهمی برای این کار می خواهد. یکی از کارهای خوب ایشان، مردم داری بود. ماها این قدر حوصله نداریم، ولی ایشان در این میدان مواظب بود و بین شؤون روحانی و سیاسی جمع کرد.
به عنوان آخرین سؤال، به طلبه هايي كه تازه وارد هستند ، چه توصیه می فرمایید؟ بالاخره یک سری افراد باید به عنوان الگوی موفق که در مکتب اهل بیت علیهم السلام تعلیم دیدند و این تعلیم را بروز دادند و عملاً پیاده کردند، در مورد ایشان چه توصیه ای به طلبه ها می کنید؟
اوّلاً مشی آيت الله یثربی خودش یک الگویی است. به عنوان روحانی با این ویژگی هایی که با شما صحبت کردیم. من چنین روحانی را می پسندم.
اگر طلبه ای بخواهد الگویی بگیرد، به ویژه طلبه های کاشانی که ایشان را خوب می شناسند، آيت الله یثربی الگوی خوبی برای آن هاست. من تا سالهای آخر نمی دانستم ایشان در جنگ، آسیب شیمیایی دیده است. ما ظاهراً در بیمارستان فهمیدیم؛ قاعده اش این بود که من در این مدت می فهمیدم، اما نفهمیدم. انسانی که مسائل خودش را اصلاً مطرح نمی کرد.
انسانی که مسائل جامعه را مطرح می کند خیلی با ارزش است. توجهی که ایشان در کاشان به تقویت حوزه ها نشان دادند، خیلی ارزشمند و جاویدان است . ان شاءالله همه به حوزه ی کاشان، کمک کنید تا این حوزه تقویت شود و یک وقت این حوزه ضعیف نشود. این از یادگارهای این بیت و شخص ایشان است.
بیت یثربی هم چون متّکای خوبی است و من فکر می کنم نسل جدید مردم کاشان فراموش نمی کنند که این بیت ثروت و سرمایه ای است. سرمایه ای اجتماعی، سیاسی، دینی و اعتباری برای کاشان است. طلبه ها اگر این ها را مراعات کنند برای آینده خیلی خوب است.
از حضرت عالی سپاسگذاری می کنیم؛ خیلی محبت فرمودید.
گفتگو از موسسه فرهنگي آواي مهر – مصطفی عباسی وادقانی {$old_album_165043}