آفتابنیوز : آفتاب: وزیر کشور دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه «من از آقای عارف چیزی نشنیدهام که میخواهد در عرصه انتخابات بیاید یا نیاید»، گفت:«مجمع روحانیون مبارز تا این لحظه هیچ جلسهای راجع به انتخابات ریاستجمهوری نداشته و همه حرفمان این است که اگر شرایط مناسب باشد حضور پیدا میکنیم و نامزد خود را مطرح میکنیم.»
خبرگزاری فارس، گفتگویی تفصیلی را با حجت الاسلام سید عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز انجام داده است که پایگاه خبری سفیر، گزیدهای از آن را منتشر میکند:
• متأسفانه آن نقطه عطف یعنی تفسیر اصل 99 قانون اساسی توسط شورای نگهبان و در اختیار گرفتن کلیه امور انتخابات توسط شورای نگهبان و اعضای هیئت نظارت، نهایتاً نگاه سلبی به انتخابات مجلس را به شکل دیگری درآورد حالا من نمیخواهم این نگاه را خیلی عمده کنم ولی بالاخره نتیجه این شد که هم آنها سعی کردند که عدهای را رد صلاحیت کنند و هم کسانی که فکر میکردند میتوانند نقشی داشته باشند میگفتند که لزومی ندارد که ما در چنین فضایی وارد مجلس شویم؛ به همین دلیل معتقدیم که این روند، روند خسارتباری بوده و اگر به یک شکلی جبران شود و فضا به سمتی رود که عرصه برای تمام کسانی که قانون اساسی را قبول دارند فراهم شود و این اعتمادسازی به وجود آید، به نظر من در این صورت مجلس کارساز خواهد بود.
• ما در جریان 18 تیر با یک پدیدهای در ابتدای امر مواجه بودیم به نام حمله به کوی دانشگاه توسط نیروی انتظامی؛ بهانه این حمله هم تجمع و تظاهرات دانشجویان به خاطر تعطیلی یکی از روزنامهها بود که به قولی دانشجویان آن تعطیلی را بهانه کرده بودند برای یکسری اعتراضاتی که داشتند.
• به نظر من ورود نیروی انتظامی و برخوردهایی که صورت گرفت عامل شعلهورتر شدن اعتراضات بود که عدهای هم در روزهای بعد فرصتطلبی کردند.
• لب کلام من این است که دستگاه مدیریت سیاسی و امنیتی آن روز تمام تلاشش این بود که این غائله را جمع کند بدون اینکه نیروی انتظامی و دستگاههای متولی انتظامات الزام پیدا کنند که دست به اسلحه شوند و یا خدای نخواسته مواجهه نظامی صورت بگیرد.تحمل، بردباری و حوصله و تدبیر کردن مسئله در مقابل توطئهها باید هوشیارانه باشد تا مورد سوءاستفاده و بهرهچینیهای جریانات مختلف نشود.تلقی من این است با وجود اینکه شاید دستهای مرموزی هم در روزهای بعد وارد قضایا شده بود اما به خوبی خاتمه یافت و به گونهای به اتمام رسید که نظام آبرومند از کنار این مسئله بیرون بیاید و با بردباری و تحمل غائله را فرونشاند.
• من در شب حادثه در تهران نبودم و کرج رفته بودم و آنجا هم گوشی موبایل من آنتن نداشت که ساعت 11 الی 12 بود که به تهران آمدم و در اتاق خودم که تبدیل به محل جلسات دبیرخانه شورای امنیت شده بود حاضر شدم؛ آقای لاریجانی که الان رئیس مجلس است به همراه آقای عباد و بقیه به آنجا میآمدند و مسائل را تطبیق میکردیم و کارها نیز عمدتاً توسط حوزه امنیتی ـ سیاسی وزارت کشور و دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی انجام میشد.
• فرمانده نیروی انتظامی آن زمان آقای لطفیان بود که به او گفته شده بود آن کسی که در این ماجرا مسئول بوده را معرفی کنید که خودشان نام آقای نظری را مطرح کردند و خودشان نیز پیگیر بودند. این را هم بگویم که اولاً نقش آقای تاجزاده در این ماجرا بعد از معاونت امنیتی بود و دوم اینکه آقای خاتمی در این ماجرا به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی از دستگاه متولیش نیروی انتظامی خواست که مسئول این حادثه را مشخص کنند که خود نیروی انتظامی نام آقای نظری را مطرح کرد و دستگاه قضایی هم پیگیر قضیه بود؛ در این ماجرا دستگاه اجرایی زیاد به دنبال فرد نبود بلکه به دنبال حل مشکل بود.
• در دوران من مشکلی بود به نام لباس شخصیها که به اجتماعات حمله میکردند.شما اگر پدیده لباس شخصیها را دنبال کنید خیلی از مسائل برای شما روشن میشود آنها کسانی بودند که معتقد بودند که نباید بگذارند این دولت کار خود را انجام دهد؛ دستگاه قضایی هم خیلیهایشان را شناسایی کرد.شما باید از دستگاه قضایی بپرسید یک عدهای که گفته میشد لباس شخصیاند و امکاناتی نیز در اختیار داشتند هرجا جلسهای برگزار میشد به هم میزدند، اجتماعات را به هم میریختند، به افراد حمله میکردند و حتی در نماز جمعهها به وزرای کابینه آقای خاتمی نیز حمله میکردند و در سطح کشور هم بودند و تشکیلاتی نیز برای خود راه انداخته بودند، چه کسانی بودند؟ واضح بود که لباسشخصیها با یک اطمینان خاطری کار خود را انجام میدادند. شناسایی دستگاهی که این جریان را سازماندهی میکرد به عهده دستگاه قضایی بود که متأسفانه دستگاه قضایی این قضیه را ریشهکن نکرد.
• بنده در هیچ زمانی متهم به زمینخواری نشدم و آقای وزیر کشاورزی گفتند که موسویلاری برای یک دانشگاه و مؤسسه سال 74 یک زمین گرفته اما نه برای شخص خودش و بعد هم عذرخواهی کردند و روزنامه ایران هم این مطلب را درج کرد؛ این موضوع را آقایان مطرح کردند تا بهرهبرداری انتخاباتی کنند که بعد آمدند عذرخواهی کردند.دانشگاه هم بنده نه عضو مؤسساش بودم و چون حامی این دانشگاه بودم؛ این زمین را برای دانشگاه رسمی و قانونی گرفتم و همه مراحل قانونیاش حل شده و الان دانشگاه آنجا دایر است و دانشجو دارد.
• آقای خاتمی زمانی دولت را تحویل گرفت که همان سال یعنی پایان سال 76 قیمت نفت بین 9 تا 11 دلار در هر بشکه بود. یعنی با نفت بشکه میانگین 10 تا 11 دلار و با مشکلات عدیدهای که آن روزها دستگاههای تولیدی ما داشتند و اگر خاطرتان باشد ما هر روزه جلوی کارخانه چیتسازی و کارگران قطعات فولادی به دلیل عدم دریافت حقوق شاهد تظاهرات آنان بودیم کارخانههای مختلف فرش و نساجی ما تقریباً ورشکسته شده بودند و در حوزه سیاستخارجی نیز که برخی کشورهای اروپایی به خاطر بعضی از مسائل سفرای خود را فراخوانده بودند و یک تنشی بین ایران و بعضی از کشورها شروع شده بود و ما یک فضای تلخ و ترشی را بین همسایگان و اروپاییها سپری کردیم.آقای خاتمی با جهتی که اول اعلام کرد یعنی با شعار "توسعه سیاسی پشتوانه توسعه همه جانبه" کار خود را شروع کرد و معتقد بود اگر ما مردم را در مسائل کشور مشارکت دهیم قاعدتاً آنها خود قادر خواهند بود که مشکل را حل کنند بنابراین ما میبایست به مردم اطمینان میدادیم که دولت حامی آنهاست و برای آنها و رأی و مشارکتشان احترام قائل است....تعداد زیادی پروژههای سدسازی مثل سد کرخه که در دوران آقای هاشمی رفسنجانی تازه شروع شده بود در دوران آقای خاتمی به بهرهبرداری رسید و سدهای زیاد دیگری و البته خطوط راهآهن مثل راهآهن بافت و سرخس مشهد و حتی مترو تهران نیز در دوران وی به نتیجه رسید.از نظر خود من در دوره آقای خاتمی در حوزههای مختلف کارهای بزرگ صورت گرفت که اگر تداوم پیدا میکرد قطعاً وضع کشور بهتر از این بود که امروز شاهدش هستیم.
• در حوزه اقتصاد ما با نفت 10دلاری تمدن عسلویه و راه آهن و خیلی کارهای دیگر را توانستیم انجام دهیم، در حوزه همدلی بین مردم گامهای مؤثری برداشتیم برگزاری انتخابات «شوراها» را به عنوان یکی از نهادهای حضور مردم و تجلی حضور مردم در نظر بگیرید که در انتخابات شوراها برای اولین بار بیش از 170 هزار نفر در سطح کشور وارد عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری شدند علیرغم همه انتقادات و برداشتهایی که از این انتخابات شد باید سرجمع بگیریم که به این انتخابات نگاه میکنیم. کار بسیار بزرگی بود برای مشارکت دادن مردم در سرنوشت خودشان انجام شد و این اقدامات، کارهایی بود که از نظر من مثبت بود و قطعا اگر بخواهم نمره بدهم و سرجمعگیری کنم من سرجمع آنچه در حوزه سیاست داخلی، مناسبات بینالمللی که با شعار تنشزدایی دنبال شد و در مسائل اقتصادی که ما وضعیت روزهای اول را در روزهای آخر نداشتیم و کشور بر روی ریل مناسبی افتاده بود من فکر میکنم اگر بخواهیم نمره بدهیم علیرغم اینکه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی کاستیها و کمبودهایی هم بود سرجمع من نمره خوبی را به دولت خاتمی میدهم.
• در حوزه فرهنگی بگذریم از بحثهایی که الان مطرح میشود و در آن زمان هم بود طبیعی است که شما وقتی فضای بازی دارید در کنار کارهای مثبت ممکن است بهرهبرداری غلطی هم بشود و یک عدهای نیز از این فضای باز سوءاستفاده بکنند اما جریان سازیهای منطقیای که آن زمان در عرصه کتاب، روزنامه، مجلات فکری و سینما صورت گرفت جهتشان جهت درستی بود و معنایش هم این نیست که کتاب نابابی چاپ نشد یا روزنامهای حرف بیربطی نمیزد و یا نویسندهای حرف نادرستی نمیزد معنای حرف من این نیست؛ معنای حرف من این است که کلیت جهتگیری، کلیت مثبتی بود و قطعاً ضایعاتی هم داشت و باید جلوی آن ضایعات گرفته میشد حتی ممکن بود بعضیجاها دستگاههای مسئول هم آنگونه که باید وارد میشدند؛ توانایی و انگیزه خود را به نمایش نگذاشتند. اما با این وجود همانطور که گفتم من جهت را جهتی درست میدانم به خصوص اینکه ما برای اولین بار در دوران آقای خاتمی برنامه سوم و چهارم توسعه و سیاستهای کلی که مقام معظم رهبری متولی و متصدی آن هستند را در برنامه ریزیها گنجاندیم همچنین برای اولین بار بود که سند توسعه چشمانداز ملی کشور با تأیید رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام عرضه شد و این یعنی چارچوبهای کلی جهتگیری در قالب سیاستهای کلی و در قالب برنامههای توسعه و سند چشم انداز دیده شد علیرغم اینکه در جاهایی افرادی نیز اشتباه و غرضورزی کرده باشند که به جهتگیری کلی لطمه نمیزد.
• در یک نشریه دانشجویی که کمتر از 170 تیراژ داشت مطلبی راجع به امام زمان (عج) نوشته شد که غلط و توهین بود و یا در یک مجلهای به یکی از علما توهین میشد، یک عده که میخواستند غوغاسالاری کنند این را میگرفتند و بزرگنمایی میکردند در حقیقت یک نشریه که تیراژ 170 تایی داشت توسط همین افراد میلیونی میشد یعنی متأسفانه آن چیزی که پشت این قضیه بود نه اصل آن بود، آن توهین غلط بود و مسئولان نیز برخورد میکردند اما یک عده چون میخواستند دولت را بکوبند همین مسئله جزئی را بزرگ میکردند و در سطح ملی پخش میکردند غافل از اینکه عمل خودشان به مراتب از عمل آن دانشجویان هتاک بدتر بود.راهپیمایی راه میانداختند و کفن پوش میشدند و از قم تا جمکران پیادهروی میکردند به این دلیل یک اتفاقی افتاده در حالی که همین کفن پوشی و راهپیمایی بیشتر مسئله را توسعه میداد.امروز نیز در عرصه سینما، کتاب، روزنامه و حتی آموزش و پرورش تهران ـ سؤالاتی که در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد مطرح شد ـ اما ما دیدیم که کسی در برخورد با اینگونه اقدامات کفن پوش نشد و به این مسائل دامن نزد و خیلی زود جمع شد.من معتقدم که توهینها این دوره توسط دستگاههای مسئول بیشتر از دوره آقای خاتمی بود.
• آن چیزی که در دوره آقای خاتمی به آن دامن زده شد این بود که به عنوان مثال شخصی مقالهای مینوشت و 10 نفر دیگر در پاسخ به آن مقاله از خود واکنش نشان میدادند اما عدهای صرفنظر از پاسخهایی که به آن مقاله داده میشد جار و جنجال راه میانداختند که این شخص در مقالهای حرفی زده و چون در دوره اصلاحات زده پس مسئولیتش با دولت اصلاحات است و شروع به کفن پوشی و شعار دادن میکردند.
• تلقی من این است که بهرهبرداری سوء از احساسات پاک مذهبی مردم بیشتر از آن مقاله توهینآمیز به جامعه ما لطمه زده و لطمه میزند. باید به آن مقاله توهینآمیز به شکل مناسب خود پاسخ داده شود اما این استفادههای سیاسی از یک سلسله مسائل معنوی بیشترین ضربه را به ما زده و این روش در دولت احمدینژاد که از خود میدانند، عمل نشده و ما شاهد دهها اتفاق در عرصه سینما و صداوسیما هستیم بخصوص در سریالهای صداوسیما از ریخت و قیافه و خانهای که در آن فیلمبرداری صورت گرفته تا افرادی که به عنوان بازیگر بازی میکنند.اگر کسانی بخواهند چنین مسائلی را به کلیت نظام نسبت دهند و کفنپوشی کنند به صورت مسئله در میآید ولی اگر بخواهند با ابزار فرهنگی با اینها مقابله کنند به نقد و برخورد رجوع میکنند همانگونه که الان دارد صورت میگیرد و به صورت آرام پاسخ هتاک و غیره را میدهند و دیگر علم شنگه و کفن پوش و نیروهای سازماندهی شده تحت عنوان دفاع از ولایت و امامت و خدا و پیغمبر راه نمیافتد که یک کار کوچک غلط و اشتباه رخ داده را توسعه دهند.
• من معتقدم روشی که امروز برای مقابله دنبال میشود و باعث شده افراد کفن پوش ساکت شوند، خوب است اگر چه هنوز هم ما شاهد بعضی کارهایی هستیم که خیلی قابل قبول نیست اما معتقدم که مسائل فرهنگی اگر از بهرهبرداریهای جناحی و سیاسی جدا شود و مقولات ارزشی، دینی و اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی با ابزار خود سنجیده شود و هم احیاناً با نارساییهایش برخورد شود حتماً ما موفقتر خواهیم بود تا زمانی که ارزشهای دینی یا اعتقادی یا هنجارهای اجتماعی ابزاری برای زنده باد و مرده بادهای سیاسی باشد که در دوره آقای خاتمی همان جریانی که میخواست این جمله ناکام بماند این مسائل را به این شکل علم میکرد و برجسته میکرد و سپس میگفت به مقدسات توهین شده است. شما اگر به تهیه لیستی بپردازید و بررسی کنید که در روزنامهها، مجلات و نشریهها زمان آقای خاتمی چه چیزهایی گفته شد و همانها الان در روزنامهها و به ویژه صداوسیما به چه میزان وجود دارد.
• من همواره به روش شورای نگهبان معترض بوده و هستم؛ حتی در زمانی که خودم مسئول بودم و در مراحل مختلف با شورای نگهبان و هیئت نظارت کار میکردم مشکل داشتم و حتی راجع به صلاحیتها نیز همواره معتقد بودم که ما باید آدمها را صالح بدانیم مگر برای ما ثابت شود که اینها ناصالح هستند و داوریت مردم و شناخت مردم به شرط اینکه قدرت انتخاب داشته باشند از هر شخص دیگری و ارگانی معتبر و صحیحتر است و فیلترهایی که شورای نگهبان میگذارد ممکن است آنگونه که باید به آن عمل نشود به عنوان مثال در آن زمان حساسیت شورای نگهبان بر روی مسائل سیاسی بود یعنی اگر شخصی مصاحبه میکرد، حرف میزد و مقاله مینوشت را قبول نداشتند و رد میکردند و بالاخره یک مجلس، مثل مجلس ششم وقتی که به پایان رسید 86 نفر از نمایندگان همان مجلس را شورای نگهبان رد صلاحیت کرد و این برای من و خیلیهای دیگر نیز قابل قبول نبود.همین الان در همین مجلس اخیر راجع به یکی از نمایندگان مجلسیها به بحث پرداختند که متهم به مسائلی مانند قتل و چک و غیره است و این نشان میدهد که ما فضا را باید طوری فراهم کنیم که مردم قدرت انتخابشان بالا برود.
• قاعدتاً مردم یک محله راحتتر میتوانند آدمها را بشناسند و وقتی که شورای نگهبان فضا را تنگ میکند و میگوید بین این دو نفر یکی را انتخاب کنید مسلماً چنین اتفاقاتی نیز پیش میآید. بنابراین من روند انتخابات را با نگرشی که هیئتهای نظارت دارند روند مناسبی نمیبینم و معتقدم که مبنا را این بگذاریم که همه کسانی که در این نظام هستند میتوانند بیایند مگر آنهایی که مشکلشان ثابت و محرز شود، مشکل هم نه مشکلات سلیقهای. من با آقای جنتی نیز بارها بحث کردم که شما اساس را بگذارید بر روی صلاحیت افراد و احراز عدم صلاحیت کنید و تحقیق کنید تا معلوم شود این شخص صلاحیت ندارد، البته قانون صلاحیتها را مشخص کرده و بر اساس قانون صلاحیت یا عدم صلاحیتها را مشخص کنید به همین دلیل من روند برگزاری انتخابات را با این شیوهای که شورای نگهبان و تشکیلات اجرایی دنبال میکنند قبول ندارم و باید حتما عوض شود و نگاهها معطوف شود به جذب حداکثری همانطور که مقام معظم رهبری روی آن تأکید دارند و واگذاری افراد به خود مردم؛ مردم بالاخره به شخصی رأی میدهند و به شخص نیز رأی نمیدهند همانطور که 90 درصد انتخاب مردم بهتر از کسانی است که امروز فکر میکنند بهتر از مردم تصمیم میگیرند.
• آنان اساس را بر این میگذارند که ما باید اطمینان پیدا کنیم که این فرد که نامزد شده انسان خوبی است اما به نظر من وظیفه آنها این است که شورای نگهبان اطمینان پیدا کند که افراد نامزدشده آدم بدی است چراکه آدم خوب چگونه میتواند خودش را به شورای نگهبان اثبات کند که آدم خوبی است، اثبات حقانیت توسط فرد کار دشواری است اما اثبات عدم صلاحیت مشخصتر است. یک شخص که دزد، هیز، مشکل اقتصادی یا اخلاقی دارد میتوان به راحتی پرونده وی را نگاه کرد و مرجع استعلام نیز وجود دارد که میتواند آن را رد صلاحیت کند.روندی که الان است یعنی روند حذف افراد و رد صلاحیتها از نظر من روند معقولی نیست.
• شورای نگهبان حتی دلیل رد صلاحیت شدن را نیز نمیگوید اتفاقا بارها نامزدها به شورای نگهبان گفتهاند دلایل رد صلاحیت ما را بگوئید و بدهید به روزنامهها اما آنها مدعی میشوند که ما برای حفظ حیثیت شما نمیگوییم در حالی که نامزدها مدام اصرار دارند که شورای نگهبان دلیل رد صلاحیتشان را بگوید و حتی میگویند شورای نگهبان مستنداتی که در اختیار دارند را به روزنامهها و رادیو و تلویزیون بدهد.حرف من این است که اگر مستندی بود میتوانست علنی کند و چون مستندی نیست نمیتواند علنی کند.
فارس: شما خود به عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات متولی برگزاری انتخابات در سطح کشور بودید آیا امکان تقلب در انتخاباتهای صورت گرفته در کشورمان با توجه به مکانیزمی که دارد امکان پذیر است؟
• مطرح کردن بحث تقلب در شرایط فعلی که در آستانه انتخابات هستیم نمیدانم درست است یا خیر ولی قطعاً اگر هیئتهای اجرایی و نظارتی به وظایفشان عمل کنند، نه. البته به نظر من وقتی که مثلًا مکانیزمهای نظارتی کار خودشان را انجام نمیدهند و یا یک طرفه هستند احتمال همه چیز هست؛ در قانون انتخابات گفته شده که ناظرین باید کاملا بیطرف باشند و این نامزد و آن نامزد نباید برایشان فرقی داشته باشند ولی وقتی نامزدها اظهار دارند که فرد گماشته شده به عنوان ناظر از جریان مقابل ما است طبیعی است که آن نامزد بدگمان خواهد شد.در قانون صراحتاً ذکر شده که نیروهای نظامی نباید در دستگاه اجرا و نظارت حضور داشته باشند اما وقتی حضور داشته باشند نگاهها را عوض میکند؛ بنابراین اگر مکانیزمهای قانونی رعایت شود احتمال تقلب وجود ندارد ولی اگر رعایت نشود طبیعی است که همه احتمالات وجود خواهد داشت.
• من همه حرفم این است که این قانون انتخابات باوجود همه نقصهایی که دارد اگر اجرا شود ما اشکالاتمان به حداقل میرسد، خب اولین شرط آن نیز بیطرفی ناظرین است وقتی شما همه اعضای نظارت را یکدست و از یک جریان میگذارید معلوم است چه اتفاقی میافتد. وقتی دستگاههای اجرایی و نظارتی یک تفکر دارند، مشکل ایجاد خواهد شد.
• این وظیفه شورای نگهبان و مسئولان اجرایی است که حتی اگر نامزدها نمیتوانند نماینده خود را به شعب اخذ رای بفرستند کمکشان کند تا نامزدها نمایندههای خود را بفرستند تا برگزار کنندگان انتخابات از اتهامات خارج شوند.
• من از آقای عارف چیزی نشنیدهام که میخواهد در عرصه انتخابات بیاید یا نیاید.آقای عارف هم مثل همه علاقمند است که انتخابات پرشوری برگزار شود و همه بتوانند شرکت کنند و طرح آمدن آقای عارف گمانه زنی بیش نیست.
• مجمع روحانیون مبارز تا این لحظه هیچ جلسهای راجع به انتخابات ریاستجمهوری نداشته و همه حرفمان این است که اگر شرایط مناسب باشد حضور پیدا میکنیم و نامزد خود را مطرح میکنیم.
• مجمع روحانیون مبارز که مورد حمایت امام و مقام معظم رهبری است دارای یک سایتی بود که در طول هفته کمتر از 300 نفر بازدید کننده داشت اما در حال حاضر فیلتر است.وقتی یک سایتی مثل مجمع که بازدید کننده زیادی ندارد را فیلتر میکنند و این تشکل روزنامه هم ندارد و احزاب و تشکیلهایی که با آن همراه بودند الان نیستند، چگونه میتواند وارد انتخابات شود؟ مهمترین مسئله انتخابات رقابت است و رقابت یعنی اینکه شرایط برابر باید به وجود بیاید و اگر برابر هم نباشد لااقل ما از نظر امکانات 40 درصد باشیم و آنها نیز 60 درصد، نه اینکه ما حتی یک بولتن هم و یک سایت هم نداشته باشیم، اصلا ما برای زدن حرفهایمان به سراغ کدام نشریه یا سایت برویم؟ به همین دلیل است که مجمع میگوید اگر فضا، فضای رقابتی باشد یعنی امکانات رسانهای داشته باشیم حتماً خواهیم آمد و حضور مردم را تقویت میکنیم ولی اگر شرایط اینگونه نباشد دست و پای ما بسته است و نمیتوانیم بیاییم.
* معتقدم باتوجه به شرایط فعلی کشور در جریان معتدل اصولگرایی افرادی هستند که حذفها و طردها را زیاد قبول ندارند در جریان اصلاحات نیز افرادی هستند که میگویند باید توجه کرد به نیازهای امروز جامعه و اینها از نظر توجه به مسائل کشور به این نقطه واهی رسیدند و دلشان میخواهد که کشور از این شرایطی که دارد نجات پیدا کند به همین دلیل هم ممکن است یک گفتمان اعتدالی جریان اصولگرا پیدا کند که در آن گفتمان نوعی همدلی و همراهی با جریان اصلاحات و میدان دادن به این جریان دیده شود و این حداقل در ریشهدارها جریان اصولگرایی وجود دارد: من معتقدم در جریان اصولگرایی عناصر با سابقهای هستند که با جریان تازه به دوران رسیده فرق دارند و یک جریان افراطی نیز هست که میگوید جز ما هیچکس حق نیست و فقط ما حق هستیم اما جریان معتدل که متشکل از چهرههای با سابقه جریان اصولگرایی هستند میگویند که ما راه خود را درست میدانیم و این را به معنای نقض و طرد جریان مقابل نمیدانند که به نظر من این جریان معتدل بعد از ناکامیهایی که در حوزههای مختلف دولت احمدینژاد رشد کرد؛سعی بر این دارد که خود را از جریان فعلی ـ احمدینژاد ـ جدا کنند که اگر برداشت من صحیح باشد قاعدتاً ما باید منتظر نوعی تعامل نانوشته بین مجموعه جریانات سیاسی به خصوص اصلاحطلبان و اصولگرایان باشیم.
خاتمی عزیز همیشه در قلب مردم ایران جای خواهد داشت و هرگز خدمات ارزنده اش فراموش نخواهد شد و اگر دولت ایشان و روش و تفکر ایشان ادامه می یافت ما خیلی زود به کشوری توسعه یافته تبدیل می شدیم.
اما افسوس و صد افسوس که....
شعار "توسعه سیاسی پشتوانه توسعه همه جانبه" شعاری بسیار زیبا که خاتمی عزیز به آن عمل نمود و وافعا هم موفق بود.
خاتمی جان سپاسگزاریم و همیشه دعای خیر ما پشت سرت خواهد بود.
چقدر بهش توهین شد
یکی از کارایی که تو این 8 سال اخیر انجام شد و اگه خاتمی انجام میداد دارش میزدن
مبارک است...