آفتابنیوز : آفتاب: سرویس سیاسی- فراموش نمیکنیم که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران آغاز شد و دولت آمریکا در زمان کارتر با مسدود کردن داراییهای ایران در آمریکا ممنوعیت فروش سلاح به ایران آن را آغاز کرد به این تحریمها در دوره ریگان و جورج بوش بزرگ هم افزوده شد.
بعدها روال کار چنین شد که تحریمهای آمریکا علیه ایران به تصویب مجلسین سنا و کنگره نیز میرسید بویژه در دوره کلینتون با فروپاشی شوروی و تلاش آمریکا برای مهار تحولات جهانی و تک قطبی کردن دنیا و جهان و تحریم ایران به صورت یک استراتژی برای آمریکا خودنمائی کرد و براساس قانون «داماتو» ممنوعیت سرمایهگذاری و وضع قانون تحریم سرمایهگذاری بیش از 20 میلیون دلار در طرحهای نفت و گاز ایران و تحریم تجاری جزء سیاستهای آمریکا شد. پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 جورج بوش پسر رئیسجمهور افراطی و جنگطلب آمریکا ایران را محور شرارت نامید و دو سال بعد که ایران برنامه هستهای صلحآمیز خودش را مطرح کرد او اعلام کرد موضوع هستهای ایران آخرین تیر در ترکش برای آمریکا است و تلاش کرد فشارهای جهانی را بر علیه ایران تشدید کند. حکام آمریکا از آن پس با اعمال زور در آژانس هستهای با کسب همکاری شورای امنیت سازمان ملل متحد اجماعسازی بر علیه ایران و گسترش تحریمها، آنهم از راه تحریم بر شرکتهای طرف همکاری با ایران باجخواهی و زورگوئی بر علیه ایران را استمرار بخشیدند.
در دوران ریاست جمهوری اوباما که تعلق به حزب دموکرات آمریکا دارد و جزء کبوتران در اصطلاح رایج سیاسی محسوب میشود و علیرغم خوشبینی اولیه بعضی مقامات ایران به ایشان و استمالت از او با نامهنگاری خاص، چهار نوع تحریم با محوریت آمریکا بر علیه ایران به انجام رسید:
1- تحریمهای همه جانبه و در عین حال یک جانبه خود آمریکا
2- تحریمهای سازمان ملل و صدور قطعنامههای متعدد علیه ایران
3- تحریمهای یک جانبه اروپا که در راستای تحریمهای شورای امنیت و آمریکا برای همپوشانی خواسته و اراده مقامات آمریکائی به انجام رسیده و تنگناهای قابل توجهی پدیدار ساخته است.
4- تحریمهایی که به شکل ویژه بنا به درخواست آمریکا و اروپا از سوی برخی کشورهای دیگر صورت میگیرد. واقعیت این است که نحوه مقابله با تحریمهای یاد شده در گذشته برای ایران افتخارآفرین بود و همه میدانیم، در دوران جنگ و پس از آن با برخورداری نظام از سرمایه اجتماعی مردم آنهم به شکل فراگیر و تدبیر مسئولان، هم پیروزی سیاسی در جنگ حاصل گردید و هم تنشزدایی در عرصههای بینالمللی و منطقهای به نفع ایران صورت گرفت. در این رابطه نقش رهبری و چهرههایی که از کارآمدی و پختگی سیاسی بالائی برخوردار بودند، بویژه آیت ا... هاشمی رفسنجانی بر کسی پوشیده نیست.
در وضع موجود که تدبیر و انسجام مدیریتی در داخل و در دستگاه دیپلماسی کشور بنا به دلایلی کاهش یافته و تحریمها نیز تشدید شده است کار مقابله با دشمن و ترفندهای او قدری دشوار است با این حال چون لبه تیز تحریمها روی اقتصاد متمرکز است تأکید به اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری را، مردم، نخبگان و قوای سهگانه کشور باید جدی بگیرند. البته روشن است که با وجود درآمدهای سرشار نفتی در سالهای اخیر که شش سال از درآمد نفتی دولت فعلی با یکصد سال قبل آن برابری میکند و همچنین با داشتن سند چشمانداز و سیاستهای ابلاغی از سوی رهبری و پیامهای سالانه معظمله اگر تدبیر و مدیریت اجرائی کارآمدی بر کشور حکمفرما بود عبور از ترفندها و ستیزهجوئی قدرتها نه تنها به آسانی امکانپذیر بود، بلکه قطع به یقین وضعیت به اینجا نمیرسید لکن:
متأسفانه کشور در سالهای اخیر با ضعف برنامهریزی و مدیریت مواجه بوده و به شکل جزیرهای اداره شده است. همافزایی بین طبقات مختلف جامعه و استفاده از سرمایههای اجتماعی و نیروی انسانی کارآمد و مجرب شکل کاهنده به خود گرفت و گوش شنوائی برای تحقیق رهنمودها و منویات رهبری در رابطه با اقتصاد و ایجاد رفاه برای مردم از راههای اقتصاد تولیدی کمتر وجود داشت و سفارش امام علی (ع) به والی و کارگزار خودش در مصر که یک منشور حکومتی است مورد توجه مجریان نبود. آن حضرت میگوید: «وَاْعَلْم اَنَّ الرِعیهَ طَبَقاتُ لایُصْلِح بَعْضَها اِلّا بِبَعْضٍٍٍ» ملت و رعیت دستهای مختلف و شغلهای متنوع دارند اصلاح نمیشود امور بعضیها مگر به بعضی دیگر از آنها.
معنی و مفهوم این فرمایش حضرت این است که مبادا صنفها و اقشار مختلف را به جان یکدیگر بیاندازی. کارمند، کشاورز، صنعتگر، کارگر، بانکدار، قاضی، مُبلّغ، بازاری و افراد تجارت پیشه همه و همه به یکدیگر وابستهاند و هیچکدام از آنها بینیاز از دیگری نیستند و شما به عنوان یک مدیر صالح و شایسته توانمندی و تدبیر خودت را باید در تنظیم روابط بین بخشی مردم و خواستگاههای صنفی این طبقات گوناگون اثبات کنی.
با نوآوری و تبدیل کردن توان بالقوه آنان به فعلیت، همه راه را درنوردی و موانع را از سر راهشان برداری، تسهیلگرا باشی نه تصدیگرا و مستبد؟ در هر حال کشور در شرایط فعلی در وضعیت ویژهای قرار دارد و تاحدود زیادی فرصتها از دست رفته و منابع حاصل از درآمدها نفتی با سوءمدیریتها هدر داده شده است و ناگزیر از اقتصاد مقاومتی شدهایم. آنچه که در مقطع فعلی ضروری است مورد توجه باشد و نگاه به آنده را آسان میکند این است که:
1- در ساماندهی به موضوع و اثربخشی مسئله در درجه اول لازم است تعریف درستی از اقتصاد مقاومتی منظور نظر قرار بگیرد، به نظر میرسد رهبری طی سالهای اخیر چون برخوردار از آیندهنگری و دشمنشناسی است و از جنگ اقتصادی و جنگ نرم و سیاسی دشمن آگاهی داشته، رهنمودهایش معطوف به اقتصاد مقاومتی بوده است. پیشنهاد عنوان جهاد اقتصادی بهعنوان شعار سالانه ایران و تأکید به حمایت از تولید کار و سرمایه ایرانی در همین راستا است. ما اگر جهاد را به معنای کوشش و تلاش سازنده توأم با نشاطِ هدفمند در مسیر یک هدف مقدس در نظر بگیریم مقاومت در مسیر اقتصادی که تولید، محور تعیینکننده آن باشد با رعایت الگوی مصرف همان اقتصاد مقاومتی خواهد بود.
2- مقایسه وضع فعلی با شرایط جنگی مربوط به هشت سال دفاع مقدس و تأکید به انباشت کالا که احتکار دولتی و خصوصی را در پی خواهد شد و به گرانیها خواهد افزود و تعریف ناقص و اشتباهی است که از اقتصاد مقاومتی میشود ممکن است ترحیمهای امروز دشمن مشابهت در تحریمهای دوران جنگ داشته باشد ولی پیشنهاد رویآوری مردم به اشکنه پیاز و بعضی از عناوین دیگر که در تربیونهای مقدسی مطرح گردید ضمن سطحی نگران بودن آنها با عنوان اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد.
3- لازمه اقتصاد مقاومتی اغتنام از فرصت از راه وحدت و همگرائی آنهم با تدبیر و مدیریت کارآمد است در این رابطه واقعبینی و از روی توهم، دشمن فرض نکردن دوستداران باتجربه نظام و استفاده از نظرها و دیدگاههای سازنده آنها یک ضرورت است. تجدید نظر در نوع رفتار مدیران کنونی در رابطه با رقیبان بویژه رقیبان اصولگرا و دلسوز، از لوازم توجه به اقتصاد مقاومتی است.
4- در اقتصاد مقاومتی سیاستهای تشویقی برای تولید، قطع واردات کالاهای مشابه تولید داخلی، نوآوری و اختراعهای جدید برای افزایش کیفیت کالای تولید شده در داخل، بهرهگیری درست از درآمدهای ارزی در توسعه زیرساختهای اقتصادی، حمایت از حقوق مصرفکننده و مقابله قاطع و جدّی با مفاسد اقتصادی و رانتهای دولتی حتماً باید منظور نظر قرار بگیرد. این عناوین بسیارشان عناوینی است که رهبری و دیگر دلسوزان نظام در مجمع تشخیص مصلحت و دیگر نهادهای حاکمیتی بدانها در گذشته و حال تأکید دارند.
5- اقتصاد مقاومتی باید بهگونهای منظور نظر قرار بگیرد که منافع نظام و مردم در حوزه اقتصاد به منافع فردی و جناحی رجحان پیدا کند. خدا منظور نظر باشد و برنامهریزی برای آخرت آنهم از طریق ایجاد رفاه برای مردم اصل دانسته شود، خودخواهیها و نفعطلبیهای شخصی سم مهلک اقتصاد مقاومتی است.
6- دست اندرکاران اقتصاد و مدیران اقتصادی باید کاری بکنند که با کمترین هزینه منافع ملت در همه بخشهای موردنیاز آنها تأمین گردد و هزینه اجراء از کیسه ملت کم باشد. گران و با هزنیه بالا اداره کردن کشور با اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد.
7- در وضع فعلی نهادسازی مقاومتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی یک ضرورت است. چنین اقدامی باعث خواهد شد کارها نسق بهتری پیدا کند و از افراط و تفریطها پرهیز شود. به عنوان نمونه بازنگری در سیستم بانکی و خصوصیسازی بانکها از آن جهت که در نظام بانکی با مدیریت دولتی از یک سو تحریم دشمن سیستم را تهدید میکند و به حالت فشل درآورده و از سوی دیگر رانتها و موارد فساد و اختلاس منابع را به تاراج میبرد، یک ضرورت انکارناپذیر است و همه میدانیم که نگاه ابزاری و دولتگرایانه به بانکها با اقتصاد مقاومتی همخوانی ندارد.
8- توجه و التزام جدی به چشمانداز و قوانین بالادستی از نوع سیاستهای ابلاغی برنامه پنجساله و قانون اصل 44 و بهرهگیری بیشتر از بخش خصوصی و اقتصاد تعاونی با استفاده از تعاونیهای فراگیر تولیدی نه مصرفی از پایههای اصلی و مهم تحقق اقتصاد مقاومتی است و نباید گذاشت مسئولان و مدیران اقتصادی از آن غافل باشند.
9- تجربه گذشته و دقت علمی و آماری نشان میدهد که در موضوع اقتصاد و عدالت بیشتر حرف زده شد و عملکردهای به جهاتی رضایتبخش نبوده است و چون نظارتها و حسابکشیها و محاسبهها از نوع حسابرسی رعایت بوده نه حسابرسی جامع، در نتیجه امور مربوط به اداره کشور بلحاظ اقتصادی باری به هر جهت پیشرفته و شرائط برای نظام و انقلاب حالت کاهندگی پیدا کرده است. در چنین وضعی شعاری برخورد کردن با عنوان اقتصاد مقاومتی راه علاج موضوع و مسئله نیست، توجه عملی به الزامات آن با رویکرد علمی و واقعبینی ضرورت دارد، در غیر این صورت نقض غرض خواهد بود و ره به جائی نخواهیم برد.