آفتابنیوز : آفتاب: اهالي ساختماني در ملارد كرج روز چهارم آذر سال 84 با پليس تماس گرفتند و گفتند از خانه يكي از همسايگانشان بوي شديد تعفن به مشام ميرسد. وقتي ماموران به محل حادثه رسيدند يكي از ساكنان گفت: «از صبح امروز بوي تعفن در ساختمان پيچيده بود. من دنبال منشأ بو ميگشتم تا اينكه بالاخره فهميدم بو از آپارتماني كه زن و شوهري جوان ساكن آن هستند متصاعد ميشود.»ماموران بعد از هماهنگي با مقام قضايي در خانه را شكستند و خود را در برابر پيكر بيجان زن 20ساله به نام هانيه ديدند. اين زن با پيچيده شدن روسري دور گردنش خفه شده بود و هيچ نشانهاي از مقاومت او در برابر قاتل يا قاتلان وجود نداشت.
علاوه بر اين همه شواهد نشان ميداد قتل توسط فردي آشنا كه به راحتي وارد خانه شده، به انجام رسيده است، ضمن اينكه سرقتي نيز از محل جنايت صورت نگرفته بود. اين سرنخها وقتي در كنار ناپديد شدن شوهر مقتول به نام محمود قرار گرفت كارآگاهان فرضيه قتل توسط مرد جوان را پيش روي خود ديدند و به اين نتيجه رسيدند كه به احتمال زياد اختلافات زناشويي زمينهساز جنايت شده است. يك روز بعد در حاليكه پليس تحقيقات خود را براي رديابي محمود آغاز كرده بود خبر رسيد جنازه مردي در كانال آبي در شهرك انديشه پيدا شده است. كارآگاهان جنايي بعد از حضور در محل حادثه و رويت جسد متوجه شدند اين فرد همان محمود است كه او نيز بر اثر فشار بر عناصر حياتي گردن خفه شده و جان باخته است. بررسيها ثابت كرد از مرگ اين مرد نيز مانند همسرش چند روزي ميگذرد.
ماموران كه معما را پيچيدهتر از قبل ميديدند بار ديگر به محل سكونت زوج جوان رفتند. يكي از همسايهها به آنها گفت: «روز اول آذر از خانه هانيه و شوهرش صداي داد و فرياد شنيده شد و بعد از دقايقي مردي به نام احمد كه از بستگان محمود است به همراه فردي ديگر از خانه آنها بيرون آمد. چون صدا قطع شده بود من فكر كردم درگيري به پايان رسيده است تا اينكه چند روز بعد اجساد پيدا شدند.»
افسران جنايي پس از به دست آوردن اين اطلاعات سراغ احمد رفتند و او را بازداشت كردند. اين مرد كه ابتدا نميخواست اتهام قتل را قبول كند در بازجوييهاي تخصصي جرمش را گردن گرفت و گفت: «محمود خواهرزاده من بود. او چند وقت قبل پيشنهاد داد در كاري سرمايهگذاري كنم من هم به همين منظور به وي پول دادم ولي بعد از گذشت مدتي نه تنها از سود خبري نشد بلكه محمود اصل پول را هم به من پس نميداد. روز حادثه همراه كارگرم كه مردي افغان به نام نسيم است به خانه محمود رفتيم و او را به بهانهاي با خودمان همراه كرديم و به كارگاهم در شهرقدس برديم. در آنجا من سعي كردم با تهديد كردن خواهرزادهام پولم را پس بگيرم اما محمود مقاومت كرد و كار به درگيري كشيده شد و من در يك لحظه دستانم را دور گلويش فشار دادم تا اينكه او فوت شد.»
متهم به قتل ادامه داد: «هانيه خبر داشت شوهرش همراه من بود و قطعا پليس را باخبر ميكرد و دستگير ميشدم براي همين چارهاي نداشتم جز اينكه او را هم به قتل برسانم. با كمك كارگرم جنازه محمود را در صندوق عقب خودرو پيكانم گذاشتم و بعد همراه نسيم به خانه هانيه رفتيم. وقتي وارد منزل شديم او در حال آشپزي بود. نسيم به طرفش حمله كرد و دست و پايش را گرفت و من هم با روسري خفهاش كردم و بعد هم فرار كرديم و جنازه خواهرزادهام را در كانال آب انداختيم.»
ماموران در گام بعدي تحقيقات مرد افغان را دستگير كردند و او نيز پذيرفت در دو قتل به صاحبكارش كمك كرده است. اين پرونده بعد از اتمام تحقيقات مقدماتي در اختيار قضات شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. احمد در جلسه دادگاه اعترافات اوليهاش را دروغ خواند و مدعي شد نسيم هر دو نفر را كشته است اما مرد افغان اين ادعا را تكذيب كرد. در نهايت هيات قضات وارد شور شدند و احمد را به دو بار قصاص و 15سال زندان محكوم كردند. اين راي بعد از ارجاع به شعبه 11 ديوانعالي كشور توسط قضات اين شعبه ابرام و براي اجرا به دايره اجراي احكام دادسراي جنايي تهران فرستاده شد.
به گزارش شرق،اوليايدم محمود در حالي كه همه چيز براي به دار آويختن متهم مهيا بود با مراجعه به دادسرا اعلام كردند از خونخواهي گذشت كردهاند به اين ترتيب يكي از احكام قصاص مرد جوان منتفي و پس از آن مقرر شد اوليايدم هانيه تفاضل ديه را بپردازند تا حكم اجرا شود. در اين شرايط متهم به قتل تصميم گرفت از گرفتن تفاضل ديه صرفنظر كند. او وقتي به دايره اجراي احكام منتقل شد گفت: «من هفت سال است در زندان به سر ميبرم و در اين مدت خيلي عذاب كشيدهام براي همين تفاضل ديه را ميبخشم تا اوليايدم هانيه با مشكل مالي مواجه نباشند و راحت و بدون هيچ مانعي درباره بخشيدن من يا اجراي حكم تصميمگيري كنند.»