آفتابنیوز : آفتاب: رضا عطاران از معدود کارگردانهایی است که علاوه بر بازی در فیلمهای خودش، میتواند تیم بازیگری و عوامل پشت صحنه را هم هدایت کند.
البته کمتر کسی تصور میکند این کارگردان و بازیگر چنین قابلیتی را داشته باشد، اما کارنامه عطاران در تلویزیون در چند سال اخیر نشان میدهد، شناخت دقیقی از مخاطب و راههای سرگرم کردن او بلد است.
مهمترین ویژگی عطاران به تایید بازیگرانی که با او همکاری کردهاند و مهمتر از همه به عقیده مردم، صداقت اوست. این صداقت در اولین فیلم سینمایی بلند به کارگردانی این بازیگر خوشفکر دیده میشود و به اندازهای پررنگ است که مریلا زارعی بازیگر مقابل او در «خوابم میآد» بارها از این ویژگی عطاران حرف زده است.
«خوابم میآد» علاوه بر اینکه فیلم آبرومندی است، تا به حال فرشته نجات اقتصاد سینمای ایران هم بوده است. این فیلم جزییات و ریزهکاریهایی دارد که فقط خود کارگردان دربارهاش میتواند توضیح بدهد، فیلمی که اگر در شرایط بهتر اکران میشد، قطعا بیشتر از اینها به سینمای ایران کمک میکرد.
مریلا زارعی بازیگر نقش شیرین و رضا عطاران بازیگر نقش رضا در فیلم «خوابم میآد» با حضور در کافه خبر از چگونگی ساخت این فیلم و اتفاقاتی که بعد از ساخت برای آن افتاد، گفتند. علی علایی منتقد فیلم نیز در این نشست حضور داشت.
ماجرای اکران نشدن فیلم «خوابم میآد» در سینماهای حوزه هنری چه بود؟
رضا عطاران، کارگردان و بازیگر: راستش ما خودمان هم درست نفهمیدیم. حوزه هنری دنبال دلیل است که چرا فیلم «خوابم میآد» فیلم مستهجنی است، اما ظاهرا هنوز دلیلش را پیدا نکردهاند. فیلم در جشنواره فجر با مشکلاتی مواجه شد. به خاطر همین در زمان اکران ممیزیهایی به آن وارد شد. آن ممیزیها اعمال شد و فیلم الان روی پرده است. با اصلاحاتی که به فیلم وارد شده من الان پاکترین مرد سینمای ایران هستم.
شما در وضعیت کنونی سینمای ایران نگران اکران کردن فیلم نبودید؟
عطاران: چرا. ارشاد به ما گفت یک عدهای هستند که ممکن است به فیلم گیر بدهند. به خاطر همین اصلاحات دادند.آقای تختکشیان هم گفت این اصلاحات را اعمال کنیم.
علی علایی، منتقد فیلم: قبل از ساخت فیلم «خوابم میآد» ما با پدیدهای به نام رضا عطاران مواجه بودیم که او را به عنوان کارگردان تلویزیون میشناختیم. از او سریال دیدیم و راحتترین پیشبینی این بود که وقتی فیلمی از او در سنیما میبینیم، مثل سریالهای تلویزیونیاش است، اما او ما را غافلگیر کرد و سراغ یک نوع دیگری از کار رفت. کسی که پتانسیل و عقبهای دارد، اما آن را کنار میگذارد و سراغ چیز دیگری میرود. چرا به یکباره از گذشته فاصله گرفتی؟ در عین حال وقتی خواستی دوباره لحنت را عوض کنی به نظرم پرهیزگاری کردی. چه در فیلمهایی که برای دیگران بازی کردی و چه در فیلمهایی که خودت ساختی این پرهیزگاری وجود نداشت اما این بار با اینکه میتوانستی خیلی کارها را در موقعیتهای طنز انجام بدهی، نکردی و اسم این را میشود پرهیزگاری گذاشت.
عطاران: این چیزهایی که می گویید درست است. مردم اطمینانی به کارهایم داشتند و جذب مخاطب هم برایم مهم بود، اما میخواستم فیلمی بسازم که همه چیز را با هم داشته باشم. مخاطب و منتقدان را کنار هم داشته باشم. یکی از مرضهای کسانی که کار هنری میکنند تنوعطلبی و تغییر است. من احساس خستگی می کردم و میخواستم کار متفاوت انجام بدهم، هر چند بخشی از این کار ریسک باشد. در جشنواره فیلم فجر و زمان نمایش فیلم احساس کردم این کار اشتباه بود، اما در اکران عمومی مردم با فیلم ارتباط برقرار کردند و تا آخر فیلم را دنبال کردند.
مریلا زارعی، بازیگر: شاید جالب باشد بدانید حتی بچههایی که سر چهارراهها گل میفروشند هم با این فیلم همزادپنداری کردهاند. این بچهها بعد از دیدن این فیلم با من احساس نزدیکی بیشتری کردند. در کارهای دیگر این نزدیکی را کمتر احساس کردم، اما رضا عطاران ارتباطش را با طبقه ضعیف بیشتر از طبقات دیگر برقرار کرده است. من به جنس کار عطاران و ارتباط او با مخاطب قبل از بازی در «خوابم میآد» فکر کردم و تصور این موفقیت را قبل از ورود به کار داشتم. خیلی خوب است بازیگری به مرحلهای برسد که مردم به او اعتماد کنند. آقای عطاران به جایی رسیده است که مردم به او اطمینان دارند و میخواهند ببینید چه حرف جدیدی میزند. به طبع من هم علاقهمندم به واسطه کارهای ایشان با مردم ارتباط مهربانانهتری برقرار کنم.
خودتان در نهایت فهمیدید چه کاری میخواهید بکنید؟
عطاران: (میخندد) خوب یک چیزهایی بالاخره قابل پیشبینی نیست. من همه چیز را در این دو سال در نظر گرفته و سلیقه مردم را بالا و پایین کرده و فهمیده بودم در سالها اخیر فیلمی که برای فروش ساخته میشود فروش نمیکند و فیلمهایی که قرار نیست فروش نداشته باشد خوب فروخته است. مثلا زمانی دیدم فیلمهای «اینجا بدون من » یا «سعادتآباد» فروش بیشتری دارند.
اینها در کار کردن من تاثیر تاثیر داشته است. فیلمهایی که در مقایسه با فیلمهای کمدی یک زمانی جا میماندند. هر چیزی که در فیلم مورد نقد است ما به آن توجه کرده بودیم. مثلا میگویند شخصیت خانم زارعی خیلی معلوم نیست. در صورتی که هر چیزی درباره شخصیت پردازی بود از شیرین عمدا حذف کردیم. الان هم می گویند این دختر چرا گذشته ندارد و هیچ چیزش معلوم نیست.
همه سوابق این آدم را از آن گرفتیم و وقتی ایراد میگیرند میگویم کار خودم بوده. همین دوپارگی که میگویند هم کار خودم بوده، به نظرخودم فیلم اصلا پنج پاره است. اول فیلم طنز اجتماعی خودم است و بعد ملودرام و بعد اکشن و بعد هم تراژدی میشود. اینها از نظر من عیب نیست، خودم آن را گذاشتم.
علایی: این چند پارگی به عنوان ایراد نیست. ما نمونههای موفق در تاریخ سینما در دو دهه اخیر داریم که از ژانرهای مختلف اشباع شدهاند. همه این رفته و آمدها و تداخل ژانرها مخاطب را درگیر میکند و در ازای هر مخاطبی یک فیلم تکثیر میشود، چون مخاطب درگیر می شود.
عطاران: ولی از سئوالتان این طور برمی آمد که میخواهید در ادامه بگویید این چند پارگی درنیامده است.
علایی: نه اینطور نیست. اتفاقا به نظر من درآمده و تنها نکته نگرانکننده در مورد اکران «خوابم میآد»، استقبال مخاطب زمان اکران این فیلم بود که خوب این استقبال هم با وجود همه مشکلات صورت گرفت. پرشهای شما از این ژانر به آن ژانر خیلی گلدرشت نیست. به خاطر همین به این بحث ما ایجابی نگاه کنید و سلبی نگاه نکنید. این همان چیزی است که زمینهاش را فراهم کردید که میتوان از رضا عطاران منتظر آثار متفاوتی باشیم، اما در مورد شخصیتی که خانم زارعی بازی کردهاند، حرف بزنیم. از وقتی که شیرین وارد قصه میشود تا زمان نسبتا توجهی نمیتوانستم باور کنم این اتفاقات را شیرین ایجاد میکند. فکر میکردم این اتفاقات از تخیلات شیرین میآید. بازی و لحن و دوگانه خانم زارعی درآمده بود. فکر میکردم شخصیت به لحاظ روحی و روانی سالم نیست و رضا را هم وارد دنیای خودش کرده است. مطمئن نبودم این اتفاقاتی که میافتد واقعی است یا خیر. زمانی که فیلم را در جشنواره فیلم فجر دیدم نگران بودم مخاطب هم اسیر این مسائل شود، اما زمان اکران به نظر بازخوردها خوب بود و چنین اتفاقی نیفتاد.
زارعی: بعضی تماشاگران آنقدر با مجموعه فیلم ارتباط برقرار کرده بودند که ورود به جزییات لزومی نداشت.
عطاران: با مردم که حرف میزنم چون دوست ندارند این شخصیت (رضا) بمیرد همه میگفتند آخر فیلم خواب بود و نظر شما را در مورد آخر فیلم داشتند. من خودم هم دوست نداشتم به مرگ قطعی برسد. به همین دلیل میشود فکر کرد خواب اول را به خواب دوم پیوند زده بودم. تعداد کمی میگفتند که رضا مرده است.
علایی: فکر نمیکردم رضا، شیرین را مجبور به عمل آدم ربایی کند.
عطاران: بعد از جشنواره به یک سری نتایجی رسیدم. بعضی از پلانها را حذف کردم و خودم مونتاژ مجدد زدم. هشت دقیقه از فیلم را زدم. 96 دقیقه بود که شد 88 دقیقه و بعد هم یک سری ممیزی خورد و شد 85 دقیقه. شروع فیلم اصلا با خواب من نیست. در نسخه دوم فیلم با صحنه آخر شروع میشود. یک سری پلانها را از آنجا میبینیم. در نیمه دوم ریتم بهتری پیدا کرده است.
علایی: لحن دوگانه بازی شیرین را شما قبول دارید؟
عطاران: هر جا احساس میکردیم که شیرین با نقشه کارش را انجام میدهد و برای انجام کارهایش دلیل دارد آن را حذف میکردیم و به عمد لحن دوگانهای برای شیرین گذاشتیم.
علایی: من مولف بودن بازی خانم زارعی را قبول دارم و میدانم کاری بدون دلیل نمیکند.
زارعی: من اگر خودم توجیه نباشم نمیتوانم افکار کارگردان را اجرا کنم، اما به آقای عطاران اعتماد کردم. الان هم از این اعتماد پشیمان نیستم و برایم تجربه جدیدی بود.
عطاران: نمیدانم چه اتفاقی زمان بازی خانم زارعی میافتد که اینطور بازی میکند، اما چیزی که من دوست دارم این واقعی بازی کردن است که اگر شخصیتش از درون درست باشد بیرون هم درست اتفاق میافتد. خانم زارعی درباره شخصیت خیلی سئوال میپرسید. من آخر سر گفتم همه چیز درباره شخصیتپردازی را کنار بگذار.
علایی: این مسئله باعث میشود شخصیت او خیلی به خواب نزدیک شود.
زارعی: تعبیر درستی است، چون با توجه به حذف جزئیات شخصیتپردازی از فیلمنامه برای خود من هم شبیه یک آدم خیالی شده بود. به طبع برای بازیگری با جنس بازیگری من این کار، سخت بود.
دلیل حضور ویشکا آسایش در این فیلم چه بود؟ شخصیت او هم به عمد کمرنگ شده است؟خانم آسایش از «ورود آقایان ممنوع» آمد و خیلی نقش پر رنگی در این فیلم نداشت.
عطاران: خانم آسایش لطف بزرگی به من و گروه داشت و به خاطر همکاری که با هم در «ورود آقایان ممنوع» داشتیم، بدون اینکه متن را بخواند لطف کرد و قبول کرد. به خاطر تجربه موفق «ورود آقایان ممنوع» هم به فروش و اسم ویشکا آسایش فکر کردیم اما قطعا دلایل دیگری هم داشت. دغدغه فروش فیلم یکی از مسائل مهم کارگردان زمان ساخت است. مثلا الان اگر فیلم میفروشد بخش عمدهاش به خاطر حضور اکبر عبدی است. مردم میخواهند ببینید عبدی در لباس مادر چگونه است. من فکر کردم اگر قرار است حرفی بزنم و مردم آن را ببینند باید به نحوی مردم را برای کشاندن به سینما جذب کنم.
گفته بودید یک لیست بازیگر برای انتخاب بازیگرها دارید. این بازیگران اولین انتخابهای شما بود؟
عطاران: در «خوابم میآد» آقای گیتیجاه از آن لیست انتخاب شده بود. همیشه دوست داشتم با او کار کنم و فکر میکردم همیشه خوب است، اما از او درست استفاده نشده است. حرکات اضافه نداشت و همان چیزی بود که من میخواستم. آقای مهرآوران هم که نقش دکتر را داشتند از همان لیست بود. آقای محباهری و سمسارزاده و سروش صحت که همیشه فکر میکردم خودش خیلی سرسری این طرف و آن طرف کار میکند و بازیاش خیلی خوب بود هم از آن لیست انتخاب شدهاند.
علاقه شما برای بازی گرفتن از میانسالها و بچهها جالب توجه است.
عطاران: مشکل اینجاست که ما از سنی به بالا و از سنی به پایین بازیگر کم داریم. ما در جامعه بچه و پیر هم داریم و باید در قصههایمان از این سنین استفاده کنیم که فیلم باورپذیر بشود. وقتی من نمیتوانم آقای 40 ساله بازیگر را شش ساله کنم، خوب میروم یک بچه شش ساله پیدا میکنم و باز وقتی همان بازیگر 40 ساله نمیتواند نقش یک پیرمرد فرتوت را بازی کند، چون بدنش به آن مرحله نرسیده است، خوب من از یک پیرمرد واقعی استفاده میکنم که قابل باور بشود. اگر از سنین جوان بازیگر کم استفاده میکنم به خاطر این است که در جوانترها آنقدر خواهان بازیگر زیاد است که میتوانیم از بین آنها انتخاب کنیم. البته از جوانترها مجید صالحی و یوسف تیموری را هم با «سیب خنده» معرفی کردم.
زارعی: فکر میکنم آقای عطاران دنبال یک صداقت بیاندازه در آدمها است. مثل چیزی که در خود او وجود دارد. در بچهها و در پیرترها این صداقت بیشتر است و انگار به جنس سینمای عطاران نزدیکتر میشود. بازیگران حرفهای در سنین جوان بیشتر شدهاند. حرفهای به معنی گول زدن و نیرنگ کردن. چیزی که در شخصیتها هست و آنها را موظف به دروغگویی در ارائه نقش میکند، اما بازیگران پیر و بچهها این دروغ را ندارند. من خودم درک کردم به محضی که خودم، خودم را گول میزنم رضا عطاران کات میدهد. میگوید خودت باشد. این یک هنر است که عطاران خود آن آدمها را جلوی دوربین بیاورد. بازیگر به محض اینکه دوربین روشن میشود، خودش را در یک حصاری قرار میدهد. این هنر کارگردان است که میتواند بازیگر را همانطور که هست جلوی دوربین بیاورد. مثل آقای پورمخبر که اکنون آنقدر پیشنهاداتش زیادست که دیگر پاسخگو نیست.
عطاران: چند وقت پیش من به پورمخبر زنگ زدم و گفتم اگر جایی بازیگر خواستند من را معرفی کن. به او پیشنهاد زیاد میشود و من هم که کم کار شدهام. (میخندد)
علایی: در جشنواره فیلمهای ویدئویی باید از احمد پورمخبر و حمید لولایی تقدیر میکردند که صنعت ویدئوی خانگی را چرخاندند.
زارعی: سیستم ما خیلی سیستم قدردانی نیست. شما الان وقتی تلویزیون را روشن میکنید تعداد زیادی بازیگر میبینید که به دلیل عدم تخصص نقشها را شهید میکنند. یادمان باشد از بین بردن ارتباط این رسانه با بازیگران صاحب سبک به ضرر نقش تاثیرگذار تلویزیون تمام میشود. بسیاری از بزرگان سینمایی ما از تلویزیون آمدند و اول با مخاطب عام روبهرو شدند و بعد به سینما آمدند. به طبع خیلی از بازیگران با دیدن این قدرنشناسیها دیگر با تلویزیون همکاری نمیکنند و کیفیت پایین میآید. به همین دلیل ارتباط بازیگران با تلویزیون قطع میشود، اما وقتی از آدمهای موثر در هر سیستمی تقدیر میشود باعث قوت قلب و ادامه امیدوارانه کارشان میشود.
خانم زارعی اعتماد شما به آقای عطاران از کجا شروع شد؟
زارعی: کاراکتر کارگردان برای من خیلی مهم است. باید به صاحب اثر اعتماد داشته باشم و این مسئله نقشم را تحتالشعاع قرار میدهد. همیشه احساس واقعیام را گفتهام و ممکن است تعبیرهای دیگری هم شود. به همان اندازه که انتقادگر هستم خوبیها را هم میگویم. به نظر من کسی که با خودش و مردم صادق است در جایگاه بالایی قرار دارد و من در کارم به چنین فردی اعتماد کامل خواهم داشت.
عطاران: منظورت همان مصاحبه جشنواره فیلم فجر است که گفتم من آدم رکیکی هستم و خیلی هم به آن حرف استناد شد؟ خیلیها بعد از آن مصاحبه گفتند وقتی خودش این حرف را میزند چرا ما نگوییم. منظورم این بود که این فیلم من است، اگر به نظر شما این فیلم رکیک است خوب من آدم رکیکی هستم، اما من با مردم بودم و میدانم چه چیزهایی به نظرشان رکیک و شنیع است و این فیلم به نظر مردم رکیک نیست. اگر عدهای میگویند این فیلم رکیک است دلیل نمیشود مردم هم همین نظر را داشته باشند.
من برای تمام آرا و نظرات احترام قائلم. البته به نظرم درباره همه سلیقهها میشود حرف زد و نظر داد. اما نباید از نظر دیگری جلوگیری شود. اگر کسی به اینکه من در کارهایم از دستشویی زیاد استفاده میکنم منتقد است نباید برود لابی کند و کارهایی کند که بخشی از سینماها به ما داده نشود. باید من را راهنمایی کند و دعای خیر بدرقه راهم کند. نباید این مسائل باعث شود کلیت سینما لطمه بخورد. من برای تمام منتقدین کارهایم دعای خیر و سلامت عقل میکنم. به نظرم کاری که انجام میدهم درست است و به نظر آنها هم افکارشان درست است و باید هر دو امیدوارم باشیم که اتفاقات خوب برای همدیگر بیفتد.
زارعی: باعث تاسف است که این انتقادات هم اثر عکس دارد مردم تا میبینند یک مقام دولتی یا فردی با ایدئولوژی مشخص از فیلمی انتقاد میکنند برای دیدن این فیلم ترغیب می شوند. به نظر من این نکته جای بحث دارد. این واکنش بیانگر این است که مردم دیگر حرف افراد صاحب نظر را قبول ندارند و این از جایی شروع شد که اعتماد مردم سلب شد و تصور شد همه نظرها صرفا به دلیل سیاست و حفظ منافع امنیتی مطرح میشود. من اگر به جای مسئولین بودم از هنرمندانی که معتمد مردم هستند و هنوز پایگاه مردمی دارند حمایت میکردم تا بتوانم از طریق سینما تاثیر لازم را روی جامعه بگذارم، اما جای بسی تاسف که دیگر در این مملکت همه واکنشها بر اساس سلایق و مشکلات شخصی شکل میگیرد. حالا این وسط چه بلایی سر فرهنگ مردم میآید، خدا میداند.
عطاران: این اتفاق دقیقا هماند چیزی است که در برنامه «هفت» افتاد. اوایل وقتی از کار ما در این برنامه انتقاد میشد ناراحت میشدیم، اما این اواخر دوست داشتیم از کارهای ما انتقاد شود که هم ردیف آقای فرهادی و آقای کیارستمی قرار بگیریم. همه دوست داشتیم به عنوان کار بد از کارهایمان یاد شود.
شما از بازی کردن در فیلمهای طنز چه اندازه استقبال میکنید؟
زارعی: بازیگر واقعی باید همه حسها را ارائه دهد. بازیگر اگر بازیگر است باید همه ژانرها را بتواند بازی کند. این حرف را که میگویند بازیگر واقعی کسی است که کار جدی بکند، قبول نکنم. بسیاری از بازیگران ما توان رویارویی با بازیگران طنز را در فیلمهای کمدی ندارند. در «خروس جنگی» آقای عطاران یک دفعه در موقعیت حرکتی انجام میدهد که من باید آن را ادامه بدهم. خیلی صحنهها باید بداهه اتفاق بیفتد. من عاشق این صحنهها هستم. در «خروس جنگی» فکر میکردم نتوانم حضور قابل قبولی در کنار عطاران بازیگر داشته باشم. سر «خروس جنگی» برای اولین بار لذت فاصله کم با مردم را چشیدم. مادری به من میگفت بچه من اول صبح که از خواب بیدار میشود میگوید برای من «خروس جنگی» بگذار. این فیلم همزمان با «درباره الی» اکران شد و خیلیها میگفتند خانم زارعی این فیلم «درباره الی» چی بود بازی کردی، جگرمان خون شد تو رو خدا از این فیلمهای «خروس جنگی» بازی کن. هر کدام از این فیلمها جای خودش را دارد، اما من میگویم باید به سلیقه مردم احترام بگذاریم.
عطاران: میدانید خیلی از منتقدان «خروس جنگی» را به خاطر اسمش ندیدند. خودشان به من گفتند.
شما در قسمت ابتدایی «خوابم میآد» صحنههای بداهه داشتید؟
عطاران: بله. در طول کار همیشه از این نوع این صحنهها هست. سعی میکنم در همه کارها این صحنهها باشد. تازگی اگر به روند کلی سکانس لطمه نزند میتواند به مخاطب احساس خوبی بدهد.
به خودتان به عنوان کارگردان بیشتر اجازه خلاقیت میدهید یا به همان اندازه هم برای بازیگران دیگر سهم قائل هستید؟
عطاران: به همه بازیگران اجازه بروز خلاقیت میدهم. بسیاری از این پیشنهادات در دورخوانی داده میشود و یک سری از اتفاقات هم در اجرای صحنه میافتد. وقتی ما در محیطهای مختلف دورخوانی میکنیم، یک سری اتفاقات میافتد و همه چیز واقعی میشود.
اعلایی: شما زمانی که سریال کار میکردید، با چند دوربین کار میکردید؟
عطاران: دو دوربین.
علایی: این عادت را در سینما چگونه کنار گذاشتید؟ بعضیها که از تلویزیون میآیند روی دکوپاژ تلویزیون میمانند. شما مشکلی با این قضیه نداشتید. آنهایی که با چند دوربین کار میکنند که اوضاعش بدتر است.
عطاران: من نمونهها و تاثیراتش را دیده بودم. یکی از دلایل دیر فیلم ساختنم این بود که درگیر مشکلات این چنینی نشوم و این خطر را از سر بگذرانم. من با کارگردانهایی که کار کردم مثل آقای داودنژاد چنین مسائلی را یاد گرفتم و تمرین کردم. فیلمبرداری هومن بهمنش خیلی خوب بود و کمک زیادی به ما در «خوابم میآد» کرد و نمیدانم چرا در جشنواره فیلم فجر اصلا نامزد هم نشد. چند روز به فیلمبرداری با هم حرف زدیم که اگر مشکلی دارم به من بگوید.
اگر بازیگران پیر زن سینمای ایران زنده بودند چه کسانی را را به عنوان گزینه بازی در نظر داشتید؟
عطاران: خانم نادره خیرآبادی را مد نظر داشتم.
فکر میکنید میتوانستند بار طنز فیلم را بر عهده داشته باشند؟
عطاران: نتیجهای که الان به آن رسیدهایم نتیجه خوبی است. بخش جذب مخاطب بر عهده اکبر عبدی است که نقش زن را بازی کرده است. من در پیش تولید به اکبر عبدی فکر کرده بودم. به چیزهای دیگری هم فکر میکردم که از اکبر عبدی استفاده کردم. این نبود که فقط یک مرد نقش زن را بازی کند. موقعیتهایی که در آن شخصیت قرار گرفت و ممیزیهایی که توانستیم از آن عبور کنیم. اکبر عبدی آنقدر این نقش را واقعی بازی کرده که اگر در یک کشور دیگر این فیلم را نمایش بدهیم اصلا متوجه نمیشوند که این زن نیست و مرد است.
اعلایی: باید به اکبر عبدی جایزه بهترین بازیگر مکمل زن را میدانند.
زارعی: من اگر بودم حتما این کار را میکردم. متاسفانه آنقدر درگیر مسائل حاشیهای هستیم که قدرت کارهای بزرگ و خارق عادت را نداریم.
عطاران: این جایزه برای عبدی ماندگارتر میشد.
زارعی: باور کنید اگر در جشنواره فیلم فجر آقای عبدی به عنوان بهترین بازیگر زن انتخاب میشد من بازیگر زن هم خودم را موظف میکردم این فیلم را ببینیم که عبدی چه کرده است. هر چند جایزه اصلی را مردم به آقای عبدی دادند. بازیگری با استعدادهای اکبر عبدی توانست در این قالب ظاهر شود. دادن جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن قدردانی ویژهای از اکبر عبدی بود. به او انگیزه و علاقه بیشتر برای ادامه بازی میداد و برای مردم هم جذابتر بود.
این احساس دوگانه هم برای تماشاگر به وجود میآمد که میدانست اکبر عبدی مرد است، اما او را زن میدید. در واقع تماشاگر با احساس دوگانهای بازی او میبیند.
زارعی: این احساس برای من اصلا به وجود نیامد و من او را زن دیدم. با اینکه در تئاتر نقش مرد هم بازی کردم، باز در این فیلم حیران بازی آقای عبدی بودم. زن اگر نقش مرد را بازی میکند ویژگیهای مردانه برای او بیشتر قابل دسترس است، اما مرد اگر زن بازی کند ویژگیهای فیزیکی او به زن نزدیک نیست و باید برای درآوردن ظرافتهای زنانه تلاش کند. آن صحنهای که آقای عبدی با آقای گیتیجاه در آشپزخانه موقع خوردن صبحانه بحث میکرد، من بارها در رفتارهای مادربزرگم دیده بودم.
عطاران: اصلا مردی تا به حال نقش زن را بازی کرده است؟
علایی: نه مرد زن پوش داریم اما مردی که نقش زن را بازی کرده باشد از اول تا آخر نداریم.
چرا ریتم زندگی در کارهای شما بیشتر از کارهای دیگر دیده میشود؟
عطاران: به خاطر سلیقه و علاقهای که دارم. من آن موقع هم که «ساعت خوش» را کار میکردم خیلی مصر بودم نقشهایم رئال باشد. خیلیها نقش فانتزی بازی میکردند، اما من نه. الان همه نقشهای فانتزی را به یاد میآورند. همه از «ساعت خوش»، بخش «مسابقه هفته» را به یاد میآورند. خیلی فانتزی هم بلد نیستم و رئال را دوست دارم. هر موقع همه چیز واقعی و درست است و به دکور نمیزند بیشتر جذاب است. مردم هم این را بیشتر دوست دارند.
استفاده شما در جزییات و نشان دادن واقعیتها و التهابات جامعه در بیشتر صحنهها مشهود است. به طوری که ما فضای پر سر و صدا امروز جامعه را در صحنههای حال و آرامش گذشته را در فلاش بکها میبینیم. خودتان متوجه شدید که فیلمهایتان به یک پختگی رسیده و سهل و ممتنع است.
عطاران: این اتفاق آروزی من است و اگر افتاده باشد جای خوشحالی دارد. دوربین یک احساسی به وجود میآورد که این فیلم است. اگر بتوان حسی به وجود بیاورد که دوربین دیده نشود، خیلی خوب است.
شما میزانسن را چطور تعریف میکنید؟
عطاران: اگر میزانسن بر اساس ایدهای که در فیلم و متن وجود دارد و حرفی که میخواهیم بزنیم باشد، همه چیز تغییر میکند. مثلا اگر قرار است یک آدم را در یک چهاردیواری محبوس نشان دهیم، میزانسش با زمانی که یک آدم را به لحاظ ایدئولوژی محبوس نشان دهیم فرق میکند. آدمی که به لحاظ ایدئولوژی محبوس است وقتی دستشویی دارد میرود، و فکر نمیکنم فیلم خراب بشود و دیگر معنی خفگی و اختناق را هم در فیلم نداریم.
به کدام بخش هنر اعتقاد دارید؟ سرگرمی یا...
عطاران: من بیشتر میخواهم مردم خسته، دو ساعت را خوش بگذرانند. در فیلم «خوابم میآد» بیشترین چیزی که به نظرم لطمه میزد ایدهای بود که داشتم. مردم را نباید نصیحت کرد و من از دست خودم شاکی بودم که ایده دارم و مردم قرار است ببینند من چه میگویم. به نظرم باید در مدت دو ساعت دنده خلاص مردم بشوی و هیچ حرف زیادی به آنها نزنی و فقط آنها را بخندانی. آن هم در شرایطی که خنداندن سختترین کارها شده است. از همه چیز بیشتر به سرگرمی و وقت گذرانی اعتقاد دارم. اما آدمها مختلف هستند و شاید برای بعضیها پرداختن به مسائل سیاسی یا اجتماعی سرگرم کننده باشند. چندپارگی فیلم هم به همین خاطر است اما بیشترشان این فیلم را میبینند که سرگرم شوند.
زارعی: آقای عطاران شما به چیزهای پرداختید که خیلی تلخ است. وقتی این تلخی، هنرمندانه ارائه میشود و به صاحب درد امید میدهیم که ما میدانیم این درد وجود دارد یا راه حلش هست یا نیست، یعنی ما با تو همدردی میکنیم. در مخاطبان هنوز میل به اینکه فیلمی ببینند که به زندگی مردم نزدیک باشد وجود دارد. در سریالهای آقای عطاران هم به این مسئله توجه میشود. در حالی که روی مشکلات جامعه سرپوش نگذاشته است اما به مردم امید هم میدهد. دغدغه اجتماعی در کارهای عطاران دیده میشود.
خبر آنلاین