آفتابنیوز : 
ایران، عراق و کره شمالی از نگاه کاخ سفید همگی شوم بودند و محور هم به نوعی از رابطه اشاره می کرد که در جنگ دوم جهانی میان آلمان و ایتالیا و به میزان کمتر، ژاپن وجود داشت. اما واقعا باورکردنی نبود که حکومت ایران بتواند پس از هشت سال جنگ خونین با صدام حسین، با عراق کنار بیاید زیرا زخم ها به حدی عمیق بود که مصالحه میان سنی و شیعه را ناممکن می ساخت.
در همین حال اینکه کره شمالی هم با این دو متحد شود احمقانه به نظر می آمد. اما گویا بار دیگر بوش از زبان انگلیسی و گفتمان روشنفکرانه به بدترین نحو استفاده کرده است. سیاست های رئیس جمهوری امریکا در برابر این سه کشور موجب ایجاد وضعیتی شد که پیش از شکل گیری محور شرارت وجود نداشت.
چنانکه ایران و عراق در طول چند دهه گذشته هیچ گاه به نزدیکی دوران فعلی نبوده اند و کره شمالی و ایران هم در اصل هنگام مذاکره در مورد برنامه هسته ای خود، به یکدیگر کمک می کنند.
به این ترتیب کابوسی که بوش در سال 2002 تصویر کرد اکنون به واقعیت پیوسته و باید از وی ممنون بود!
ایران اکنون در حال افزایش نفوذ خود در عراق است و این موضوع بیش از آنچه در گذشته امکان پذیر بود، پیش می رود. الان برعکس زمان صدام و دولت سنی آن دوره، بغداد در دست شیعیان و دارای روابط نزدیک با تهران است. در واقع آیت الله سیستانی که قدرتمندترین مرد عراق است در ایران متولد شده است و شورای عالی انقلاب اسلامی این کشور که محبوب ترین حزب عراق محسوب می شود، روابط بسیار نزدیکی با ایران دارد.
ایران با اقدامات سیاسی و پول در حال نفوذ به داخل عراق است و هنگامی که دولت دائمی در بغداد مستقر شود، دولتی کاملا اسلامی خواهد بود زیرا میانه روهای سکولار همگی از صحنه محو شده اند. گرچه این حکومت اسلامی به محدودیت حکومت تهران نخواهد بود، ولی دو کشور به خوبی متحد شده و برخلاف گذشته عمل خواهند کرد و عراق دیگر در مقابل ایران نخواهند داشت.
ایران هم چنین می تواند تاثیری ناخواسته بر روند مذاکرات شش جانبه کره شمالی داشته باشد و در مقابل هم اوضاع به همین ترتیب برای ایران پیش رود. ایران با نفت و روابط اقتصادی خود با غرب، می تواند از حقوق اقتدار گرایانه خود در زمینه هسته ای استفاده کند و حتی قادر به پیروزی در مذاکرات هم هست زیرا احتمالا چین و روسیه تحریم ایران را در شورای امنیت وتو خواهند کرد.
به علاوه در مذاکرات کره شمالی امکان داشتن راکتور آب سبک برای پیونگ یانگ در نظر گرفته شده که اگر این طور باشد پس ایران چرا نتواند چنین حقی داشته باشد؟ عکس این مطلب هم صادق است زیرا اگر ایران موضع سختی در برابر مسئله هسته ای اتخاذ کند، در نتیجه کره شمالی هم از راکتور خود دست بر نخواهد داشت.
ایران نفت دارد ولی کره شمالی ندارد پس این کشور می تواند با استدلال به نیاز مبرم برای منابع انرژی، گزینه ای که ایران ندارد، از انرژی هسته ای دفاع کند. به این ترتیب گرچه ایران و کره شمالی با هم همکاری ندارند، اما در واقع چنین کاری را انجام می دهند.
مطمئنا بوش قصد نداشته محور شرارت را ایجاد کند ولی این کار را دقیقا انجام داده، در حالی که قصد هدف قراردادن این کشورها را داشته است. گویا بوش واقعا ویژگی پیامبروار و پیش گویانه دارد ولی آن را مسیری که می خواهد به کار نبرده است!