آفتابنیوز : رييس جمهور امريكا رونالد ريگان در ماه ژوئن ۱۹۸۷ از برلين ديدار كرد و با اشاره به ديوارى كه ميان آن كشيده شده بود، در نطق خود گفت: ”آقاى گورباچف، اين ديوار را از جا بركنيد.“ در آن هنگام چهار دهه از دو تكه شدن آلمان مىگذشت.
اميد چندانى وجود نداشت كه كسى به اين درخواست گوش دهد. اگر چه در كشورهاى همسايه جمهورى دمكراتيك آلمان، كشورهاى اروپاى شرقى، به ويژه در اتحاد جماهير شوروى، فرآيند دمكراتيزه شدن و گشايش سياسى آغاز شده بود،
رييس حزب ”وحدت سوسياليستى آلمان“ اريش هونكر، از پرسترويكاى گورباچفى دورى مىكرد. هونكر در ماه ژانويه سال ۱۹۸۹ تهديد كرد كه ”اين ديوار تا ۵۰ سال ديگر يا تا ۱۰۰ سال ديگر هم خواهد ماند، يعنى تا زمانى كه دلايلى كه به خاطر آن اين ديوار كشيده شده، رفع نگردد، اين ديوار برداشته نخواهد شد.“
در همان سال تنها ۳ درصد آلمان غربىها اعتقاد داشتند كه ممكن است وحدت دو آلمان را تجربه كنند. اما تاريخ بر چرخى ديگر گرديد. موجى وسيع از كسانى كه درخواست خروج از كشور را مىدادند و و تظاهرات خيابانى، رهبرى آلمان دمكراتيك را زير فشار قرار داد. در آغاز ماه نوامبر دولت آلمان شرقى با عجله قاعدهاى را در مورد آزادى نسبى خروج از كشور براى شهروندان خود تعيين كرد. گونتر شابووسكى، عضو دفتر سياسى آلمان شرقى در غروب نهم نوامبر ۱۹۸۹ خبر امكان سفر به خارج از كشور را با مردم آلمان شرقى در ميان نهاد و تفسيرى نادرست از آن عرضه كرد. وى گفت: ”و براى همين امروز تصميم گرفتيم قاعدهاى بگذاريم كه به همه شهروندان جمهورى دمكراتيك آلمان امكان مىدهد بتوانند از راه نقاط مرزى جمهورى دمكراتيك آلمان به خارج سفر كنند.“
در همان شب بىآنكه تيرى شليك شود نظام مرزبانى جمهورى دمكراتيك آلمان كه از ديوار برلين پاسدارى مىكرد با يورش مردم درهم شكست. در آن روزها در مركز قدرت حزب وحدت سوسياليستى آلمان ماجراهايى تاثرانگيز اتفاق مىافتادند. برنارد كوانت كمونيست قديم و يكى از اعضاى كميته مركزى حزب حاكم آلمان شرقى درخواست مجازات اعدام براى آن گروه از به گفته وى رهبرى جنايتكار حزب خود را كرد كه مسؤول درهم شكستن جمهورى دمكراتيك آلماناند. كوانت گفت: ”ما در شوراى حاكميت مجازات اعدام را لغو كرديم، اما به نظر من بايد دوباره اين مجازات را برقرار كرد، آن هم براى كسانى كه چنين ننگى را براى حزب ما به بار آوردند.“
درهم شكستن ديورا برلين پيروزى غيرمنتظره مردم بود در خيابانهاى لايپتزيگ، برلين و درسدن. آنچه پديد آمد ملهم بود از جنبش زوليدارنوش در لهستان، اصلاحطلبان در مجارستان و نيز گورباچف. درهم شكستن ديوار برلين راه را براى وحدت دوباره آلمان باز كرد.
نبود ديوار برلين به درهم شكستن دولت جمهورى دمكراتيك آلمان انجاميد. مردم در خيابانها خواست خود را براى وحدت مجدد آلمان بيان مىكردند. فرياد مىزدند: ”ما يك ملت هستيم.“
در نخستين انتخابات آزاد مردمى در جمهورى دمكراتيك آلمان ”اتحاد براى آلمان“ به رهبرى شاخه آلمان شرقى حزب دمكرات مسيحى آلمان پيروز شد كه درخواست پيوستن هر چه زودتر به آلمان فدرال را مىكرد.
در آلمان غربى صدراعظم هلموت كهل از حزب دمكرات مسيحى موقعيت مناسب را دريافت. دولت او با پشتيبانى همه ديگر احزاب در مجلس نمايندگان آلمان با دولت جديد در جمهورى دمكراتيك آلمان و به موازات آن با نيروهاى پيروز متفقين در جنگ جهانى دوم در باره قراردادهاى مربوط به ايجاد وحدت آلمان وارد مذاكره شد.
كهل به همسايههاى آلمان و همه جهان قول داد كه ”ما آلمانيها از تاريخ يادگرفتهايم. ما ملتى صلحطلب و آزاديخواه هستيم. ما هيچگاه از دمكراسى خود در برابر دشمنان صلح و آزادى نخواهيم گذشت. در چشم ما عشق به وطن، عشق به آزادى و روح همسايگى خوب به هم وابستهاند.“
در قراردادهايى كه با قدرتهاى پيروز دوره جنگ جهانى دوم بسته شد، يعنى با شوروى، امريكا، انگليس و فرانسه، قواعد مربوط به جنبههاى حقوقى وحدت دوباره آلمان مقرر شد. بدين ترتيب آلمان براى نخستين بار پس از جنگ جهانى دوم داراى اقتدار كامل گشت.
در تابستان سال ۱۹۹۰ مارك آلمان غربى واحد پول آلمان شرقى نيز شد. در ماه اوت ۱۹۹۰ مجمع ملى جمهورى دمكراتيك المان راى به پيوستن به آلمان فدرال داد. كمى پس از آن قرارداد ۱۱۰۰ صفحهاى وحدت را امضا كردند و در شب سوم اكتبر ۱۹۹۰ در سراسر آلمان وحدت مجدد آلمان را جشن گرفتند. رييس جمهور وقت آلمان ريشارد فن وايتسكر در نطق خود گفت: ”نه قراردادهاى ميان دولتها و نه قانونهاى اساسى هيچ كدام تضمين نمىكنند كه بتوانيم به لحاظ انسانى به وحدت برسيم. تنها رفتار يك يك ما مردم متضمن وحدت است.“