آفتابنیوز : آفتاب: ساعت 10 شب چهارم شهریور ماه سال جاری فریادهای چند جوان در منطقه اسلامآباد شهرک غرب تهران اهالی محل را به کوچه کشاند.
گریه و زاری مرد 55 سالهای که از مردم میخواست تا پسرش را که بشدت خونریزی میکرد نجات بدهند. این ماجرا به پلیس 110 گزارش شد و تیمی از کلانتری 134 شهرک غرب برای رسیدگی به درگیری خونین وارد عمل شد.
همزمان با حضور پلیس، اورژانس نیز برای نجات پسر جوان تلاش خود را آغاز کرد ولی تیم پزشکی متوجه شد این جوان به دلیل شدت جراحات و خونریزی شدید لحظاتي پیش مرگ را در آغوش کشیده است.
با اعلام ماجرای قتل مرموز به بازپرس کشیک دادسرای امور جنایی تهران و تیمی از اداره دهم ویژه قتل، بازپرس پس از حضور در قتلگاه پسر جوان و شنیدن ادعاهای کسانی که شاهد درگیری خونین بودند به کارآگاهان مأموریت داد تا قاتل را دستگیر کنند.
بر این اساس کارآگاهان تحقیقات میدانی خود را آغاز کردند و پدر قربانی را تحت بازجویی گرفتند که وی با چشمانی گریان به آنان گفت: من و پسرانم در چهارراههای شهرک غرب گلفروشی میکنیم و از این طریق خرج زندگیمان را در میآوریم، البته پسر خواهرم نیز به تازگی به شغل ما روی آورده بود و در چهارراهی که گل میفروختیم میآمد و برایمان مزاحمت ایجاد میکرد.
وی در ادامه افزود: امروز در حال فروختن گل، پسرخواهرم آمد و با گردن کلفتی به پسرم گفت که از این چهارراه به جای دیگری برود و وی حق ندارد در آنجا گل بفروشد، پسرم که از این جریان ناراحت شده بود به حرف پسر عمهاش گوش نکرد و اختلاف آنان بالا گرفت و حتی توجهی نیز به حرفهای من نکردند و با میانجیگری چند مغازهدار نگذاشتیم آنها با یکدیگر درگیر شوند، پس از این جریان شب به خانه رفتیم و پسرم برای چند دقیقهای بیرون رفت و بلافاصله با رسیدن وی خواهرزادهام به خانهمان آمد و سراغ پسر بزرگم را گرفت و شروع کرد به ناسزا گفتن و اینبار با پسر کوچکترم درگیر شد و با قمهای که از زیر لباسش بیرون کشید ضربهای به سینهاش زد و فرار کرد. بدین ترتیب با ادعاهای چند تن از کسانی که از نزدیک این درگیری را دیده بودند کارآگاهان برای دستگیری قاتل جوان وارد عمل شدند که پس از یک ساعت تیمی از مأموران کلانتری 134 موفق شدند قاتل فراری را در مخفیگاهی در همان محله دستگیر کنند و وي را برای بازجویی تحویل کارآگاهان جنایی دادند.
به گزارش مهر،پسر عمه تبهکار که فکر نمیکرد به این زودی دستگیر شود در بازجوییها به کارآگاهان گفت: من و پسر داییام برای فروش گل در آن چهار راه درگیری داشتیم و وی آن روز با اعتراضم به من ناسزا گفت که بسیار ناراحت شدم و از وی کینه به دل گرفتم، بنابر این شب برای صحبت کردن با پسر داییام به خانهشان رفتم و ناخواسته با برادر کوچکترش درگیر شدم و میخواستم با کشیدن قمه وی را بترسانم که نمیدانم ضربه قمه چطور به سینهاش خورد.
بنابراین گزارش کارآگاهان در جریان تحقیقات متوجه شدند پسر عمه قاتل سابقه چندین بار درگیری و چاقوکشی بین دوستان و بستگانش را دارد که با توجه به شواهد و مدارک، تجسسها برای سایر ابعاد این جنایت ادامه دارد.
این مسلح بودن بازهم بین همان افرادی است که خود شرور
اوباش هستند ایکاش نیروی انتظامی فکری بحال فروشندگان این وسایل که بطور غیر مجاز در سطح شهرهستند حتی روی پل های عابر پیاده ومشتریان آنها هم از این قماش هستند بنمایدشکایت من که تلفنی بودازیکی
ازاین فروشندگان روی پل عابر پیاده مدیریت نتیجه ای نداد
البته این افراد بزهکار بهر حال راهی را پیدا میکنند به امید روز ی که قوه قضاییه ما این افراد را بجای زندان به اردوگاههای
کار بفرستد که تا روزی که زنده اند آرزوی مگر کنند وگرنه زندان
چند صباح هست وتازه خلاف های دیگر را هم ازهم میاموزند