آفتابنیوز : آفتاب: بعد از درخشش ایران در المپیک خیلی ها این موفقیت را از آن خود می دانند، علی آبادی و یاران که خود روزگاری در جایگاه ریاست سازمان تربیت بدنی روسای فدراسیونها را گروهی عزل می کردند و حتی در مهمترین فدراسیون ورزشی یعنی فوتبال ، آن را به تعلیق رساندند امروز چگونه می توانند چنین مدعی باشند؟
با اتمام مسابقات المپیک 2012 و کسب نتایج درخشان کاروان ایران ، این روزها طبق معمول مدالهای ایران صاحبان بسیاری پیدا کرده و همه مدعی اند که کسب این نتایج مرهون عملکرد مطلوب آنهاست . هر چند مسئولین امر هنوز نتوانسته اند بنا به دلایلی این موفقیت را به صورت مستقیم و شفاف به نام خود سند بزنند اما این امر با نزدیک تر شدن به انتخابات داغ کمیته ملی المپیک در شهریور ماه بزودی اتفاق خواهد افتاد و نفرات و گروههای کاندیدا شده مالک مدالها خواهند شد !
در روزهای گذشته علی سعیدلو آخرین رییس سازمان تربیت بدنی در مصاحبه ای از نقش پررنگش در کسب مدالهای المپیک گفت و همچنین محمد علی آبادی رییس و بهرام افشارزاده دبیرکل کمیته ملی المپیک ایران با شرکت در کنفرانس مطبوعاتی به تشریح عملکرد خود پرداختند . نکته ای که در این میان جالب به نظر می رسد حرفهای عجیب و غریب سعیدلو و علی آبادی است که از عدم دخالت وزیر ورزش در انتخابات فدراسیونها سخن می گویند .
در این روزها با نامه IOC مبنی بر اصلاح آیین نامه انتخابات فدراسیونها و برگزاری انتخابات با آیین نامه جدید ، جریانی در کشور با دامن زدن به بحث تعلیق و تبلیغ رسانه ای درباره این موضوع به دنبال بسترسازی برای ورود احتمالی نهادها و فدراسیونهای بین المللی و جهانی برای دخالت در امور داخلی ورزش کشورمان هستند . در این میان وزارت ورزش و جوانان با برنامه ریزی و اعلام تقویم برگزاری مجامع فدراسیونهای موردنظر زیر بار نامه IOC نرفته است و در صدد برگزاری انتخابات فدراسیونهاست . چنانچه انتخابات دوچرخه سواری و قایقرانی برگزار و روسای آن انتخاب شدند .
سوالی اینجاست که آیا با جابجایی افراد در راس سازمان یا وزارتخانه وظایف آن سازمان تغییر پیدا می کند ؟ چگونه است که علی ابادی در زمان صدارتش بر مسند سارمان ورزش از اختیار به حق خود در عزل و نصب روسای فدراسیونها استفاده می کرد اکنون به یاد قوانین بین المللی و منشور المپیک افتاده و در یک اظهارنظر عجیب خواستار عدم دخالت وزیر ورزش در جابجایی ها شده است ؟
علی آبادی و یاران که خود روزگاری در جایگاه ریاست سازمان تربیت بدنی روسای فدراسیونها را گروهی عزل می کردند و حتی در مهمترین فدراسیون ورزشی یعنی فوتبال ، آن را به تعلیق رساندند امروز چگونه می توانند چنین مدعی باشند؟
آیا برای حفظ منافع شخصی باید از اعتبار و آبروی کشور خرج کرد و پای اجنبی ها را برای تصمیم گیری در امور داخلی کشور باز کرد ؟
عباسی فکر می کند در صورت کوتاه آمدن از اصول و اهدافش ، قافیه را خواهد باخت و باید ادامه بازی را طبق نظر فرصت طلبان دنبال کند از اینرو در چارچوب دیپلماسی ورزشی بسیار زیرکانه عمل می کند و حتی برای ارتباط مستقیم با دست اندرکاران شورای المپیک آسیا و IOC ، جلسات و مذاکرات بسیار خوبی را با شیخ احمد رییس شورای المپیک آسیا و ژاگ روگ رییس IOC داشته و حتی به گفته منابع آگاه ، وی گروهی متشکل از کارشناسان خبره ورزشی که آشنا به فضای بین المللی و IOC هستند را جهت رصد و گزارش کلیه اقدامات و تحرکات داخل و خارج کشور به کار گرفته است .
نکته مهم اینجاست که "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" و اصل اول در هر گونه سخن پراکنی دیپلماتیک - اعم از جدی و تعارف - باید در وهله اول مبتنی بر "نفع" و "عزت ملی" باشد و الّا صرف این که سخنی گفته شود تا طرف مقابل خوشش بیاید ، اساساً کار دیپلماتیک نیست و ای بسا زیان هایی را نیز متوجه کشور و غرور ملی کند...
به هر حال آنچه مسلم است دلایل درخشان بودن عملکرد کاروان ورزشی ایران در المپیک در وهله نخست مدیون مربیان کاربلد همچون محمد بنا و ورزشکاران غیرتمند کشورمان است .
اگر درخشش غیر قابل پیش بینی کشتی فرنگی نبود ، اگر تلاش و نمایش غیر قابل وصف بهداد سلیمی و احسان حدادی و ...نبود ، الان شاهد مصاحبه های هر روزه آقایان غیر ورزشی و همیشه طلبکار نبودیم ، مسلما موفقيت هاي المپيك را مدیون بنا و امثال وی هستیم .
تابناک
مطلبی نوشتی اگر صلاح دانستید چاپ کنید.. و بگذارید مردم رای دهند
تغییر ذائقه
یکی از مزایای ورزش های قهرمانی ملی سازی و ایجاد غرور ملی می باشد. چیزی که ما در رقابت های المپیک و پارالمپیک بخوبی لمس کردیم و با حرفهای برآمده از احساس ورزشکارانمان به خود بالیدیم. اما این رقابت ها یک گذر است مثل یک نخ کبریت شعله اش تا می آید خودی نشان دهد خاموش می شود. المپیکی که همه نوع ورزش داشت ما در فوتبال نبودیم. فوتبالی که در کوران این رقابت ها حسابی افسرده شده و بعضی ها می گفتند حرارت المپیک زیاد و فوتبال به زودی سررش را بالا می گیرد اما نشد. نقش فوتبال این ورزش محبوب جهانی در ایحاد و تحریک حس غرور ملی را کسی نمی تواند منکر شود و ما این را در 8 آذر 1378 بخود دیدیم. همین فوتبال بزرگ شده خرج و مخارجش زیاد شده ولی انگار از پس وظیفه اش بر نمی آید و مردم فوتبال را با احساس دنبال نمی کنند. فوتبالی که اگر بگیرد مثل بخاری برقی دیر داغ می شود ولی دیر هم سرد ولی تا بیاید سرد شود فصل تازه ای شروع می شود. این کل حقیقت بود ولی انگار فوتبال در این مملکت خود را باخته و دچار مریض لا علاجی شده و به مانند یه انسان پول دار که دچار سرطان شده می ماند. نقش المپیک و پارلمپیک آنقدر زیاد بود که آنانی که شاید سالی یه حرف ورزشی هم نزنند مجبور باشند هر 4 سال یک بار یکم به ورزش توجه کنند این بود المپیک، و الحق که ما خوب بودیم در هر دو. المپیک آنقدر تاخت تا فوتبال منزوی و تحقیر شد. ولی این فوتبال دیگر نمی تواند خود را نجات دهد و دارد دست و پا میزند دلمان را خوش کنیم که بعد از 4 سال برویم جام جهانی و 3 بازی آخرش با یک امتیاز برگردیم و تنها بگوییم در جام جهانی فلان بودیم، همین. انگار برای فوتبالی ها هم فصل این توجهات به فوتبال تمام شده چون توجه زیادی فوتبال را ننر با آورده و خود ساخته نیست. فصل ان رسیده که کم کم به فکر تغییر ذائقه ورزشی مردم باشیم. فصل آن رسیده که دیگر بیت المال را فدای سنگ پرانی و ناسزا های این وآن نکنیم. فصل ان رسیده که بگویم ما فوتبال را با تمام خوبی هاش گوشه ای می گذاریم و دیگر اخلاق و فرهنگمان را به او نمی سپاریم بلکه اخلاق و فرهنگ من ایرانی را سیامد رحمان زنده کرد. به او غبطه می خورم. فصل ان رسیده که داد بزنیم ای فوتبال و فوتبالی ها تو خدا با احساس ما بازی نکنید.فصل ان رسده که من جوان ایرانی با همه مشکلات فریاد بزنم حق من را به پای فوتبال نریزید....لطفا