آفتابنیوز : لیست اخیری هم که از سوی برانکو اعلام شد این ذهنیت را قوت بخشید که چنین لیستی وجود دارد و سرمربی تیم ملی تصمیم گیرنده اصلی نبوده و افراد و جناح های مختلفی در تهیه و تنظیم اسامی بازیکنان تیم ملی و حتی تهیه اسامی 11 نفری که باید به زمین بروند و نیمکت نشینان، دخالت دارند که در این ارتباط نقش علی دایی را نمی توان نفی کرد.
از مدت ها قبل مشخص بود که عنایتی و مبعلی در تیم ملی جایی نخواهند داشت زیرا مخالف علی دایی بوده و سعی کرده اند اقتدار او را زیر سؤال ببرند. عنایتی با گل هایی که زده این واقعیت را آشکار ساخته که از علی دایی سرتر است و باید جای او را در تیم ملی بگیرد. مبعلی هم که در بازی جام در جام مقابل دایی ایستاد باید تنبیه شود. در این رابطه همان زمان صراحتا دایی اعلام کرد که مبعلی در حدی نیست که در تیم ملی بازی کند.
این که علی دایی بین المللی ترین فوتبالیست ایرانی است را کسی نفی نمی کند و لی هر ورزشکار و قهرمانی زمان و دوره محدودی برای قهرمانی دارد که پس از سپری شدن باید جای خود را به جوان تر ها بدهد. در این ارتباط می توان به زیدان، پله، مارادونا، علی پروین، ناصر حجازی، فرشاد پیوس و هزاران ورزشکاری اشاره کرد که به دلیل بالا رفتن سن، ناگزیر شدند ورزش قهرمانی را کنار بگذارند. در حالی که امثال علی دایی تصور می کنند با زور پول و پارتی قادرند تا زمانی که مایل هستند در تیم ملی حضور یافته و سد راه دیگران شوند. ولی باید به جرئت اعلام کرد در شرایط کنونی حضور علی دایی یک امتیاز به تیم رقیب محسوب می شود به گونه ای که گویا ایران 10 نفره بازی کرده و از یک بازیکن کمتر سود می برد.
ممکن است در این میان عده ای گل های او را به رخ منتقدان بکشند ولی اگر یک تیم به صورت کامل و دربست در اختیار و در خدمت یک نفر باشد آن یک نفر می تواند از ده ها توپ یکی را هم به گل تبدیل کند. برانکو چند روز قبل گفته بود که خیلی ها از عنایتی بهترند. ممکن است این سخن برانکو صحت داشته باشد اما نمی توان منکر این مسأله شد که عنایتی از دایی سرتر است ولی چون پول و پارتی ندارد و اسمش هم در لیست سیاه قرار گرفته جایی در تیم ملی ندارد و باید حاشیه نشین شود ولی آقای دایی جای دیگران را غصب کرده و سعی کرده حتی برای رقبایش مشکل سازی کند تا آنها راهی به تیم ملی نیافته و اقتدار او را خدشه دار نسازند.
واقعيت اين است كه دوره اين بازيكن گذشته است و بودونبود اين بازيكن در ميدان هيچ ثمري كه نداردبلكه مضر هم است چون جاي يك بازيكن مفيد و به دردخور را ميگيرد.
رجوع شود به دلايل نيامدن بازيكن بزرگي مثل هاشميان كه دقيقا حرفش (البته در لفافه )اين بود كه مني كه بطور ثابت بازي مي كنم چرا بايد بيايم و نيمكت نشين افرادي گردم كه بازي نمي دانند.