اعترافات دخترجوان به قتل شوهر 63 ساله!
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: متهم اين پرونده جنايي که «مهتاب» نام دارد روز پنج شنبه گذشته در مقابل ميز عدالت نشست و به قاضي علي موحدي راد گفت: در همين مدت اندکي که به عقد موقت مرد ۶۳ساله در آمدم، اختلافات زيادي با هم داشتيم او مدام به من توهين مي کرد و تهمت مي زد ديگرخسته شده بودم آن شب شوم هم همين مشاجره ها باعث شد تا دست به چاقو ببرم. وقتي او را کشتم ترسيده بودم مي خواستم از شر جسدش رها شوم که به آژانس تلفني زنگ زدم و جسد را درمحل کشف سوزاندم.
متهم ۲۱ساله در ادامه افزود: من سختي هاي زيادي کشيده ام. حدود ۶سال داشتم که پدر و مادرم از يکديگر جدا شدند و من به همراه پدرم به تهران رفتم اما پدرم هر روز بيشتر در گرداب مواد افيوني فرو مي رفت و تمام زندگي اش کريستال بود. وقتي براي ادامه زندگي به بهزيستي تهران رفتم آن ها با ديدن شناسنامه ام گفتند چون متولد کاشمر هستم بايد به بهزيستي آن شهرستان مراجعه کنم.ولي در آن جا نيز فقط از کودکان سرپرستي مي کردند. به ناچار به مشهد آمدم و از طريق موسسات کاريابي براي نگهداري از همسر مرد ۶۳ ساله معرفي شدم.پس از گذشت مدتي از اين ماجرا، همسر او فوت کرد و مردادماه قبل آن مرد مرا به عقد موقت خود درآورد.اين گزارش حاکي است: پس از اعترافات صريح مهتاب، راننده ۲۵ ساله اي که به اتهام همکاري با متهم به قتل در سوزاندن جسد دستگير شده است نيز در دفاع از خود گفت: وقتي ماجراي جنايت را متوجه شدم ابتدا قصد نداشتم به اين زن کمک کنم اما احساس کردم او را دوست دارم و به همين خاطر به او کمک کردم.
ولي وقتي ماجراي جنايت را با يکي از دوستانم درميان گذاشتم او از من خواست تا به پليس مراجعه کنم. ديگر چاره اي نداشتم به کلانتري احمدآباد رفتم و موضوع چمدان مشکوک مسافرتي را براي آن ها توضيح دادم. پس از آن نيز به همراه پليس به منزل «مهتاب» در خيابان پاستور رفتيم و او که قصد داشت لوازمش را براي فرار جمع آوري کند دستگير شد.راننده آژانس که از اقدام خود نادم بود گفت: نمي دانم چه شد که وسوسه شدم من بايد در همان موقع که موضوع را فهميدم به پليس گزارش مي دادم. بنابر گزارش خراسان، قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات متهمان اين پرونده جنايي «مهتاب» را با صدور قرار بازداشت موقت در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا درباره زواياي پنهان اين جنايت تحقيقات بيشتري انجام شود اما راننده ۲۵ ساله که به اتهام معاونت در جنايت بر جسد دستگير شده است به خاطر همکاري با ماموران و اطلاع دادن به نيروهاي انتظامي و همچنين ابراز پشيماني از ارتکاب جرم، درحالي بازداشت شد که براي وي قرار وثيقه صادر شده است و در صورتي که اثبات کند قصد همکاري در جنايت را نداشته از رأفت اسلامي برخوردار خواهد شد.
به گزارش خراسان،شايان ذکر است:عصر سه شنبه هفته گذشته ماموران انتظامي کلانتري سلطان آباد جسد سوخته مردي را داخل يک چمدان در زير پلي واقع در ۲۰کيلومتري جاده مشهد- چناران کشف کردند و موضوع را به قاضي علي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند. با حضور مقام قضايي در محل کشف جسد تحقيقات قضايي با توجه به سرنخ هاي کشف شده براي دستگيري عامل يا عاملان جنايت آغاز شد. اين درحالي بود که چند ساعت بعد راننده ۲۵ساله اي به کلانتري احمد آباد رفت و راز يک جنايت را افشا کرد او گفت: زن جواني همسرش را کشته و داخل چمدان گذاشته بود که من به عنوان راننده آژانس آن را حمل کردم .وي گفت: زن جوان جسد را زير پل آتش زد و من او را مقابل منزلش پياده کردم. در پي اظهارات راننده، ماموران انتظامي به دستور رئيس کلانتري احمدآباد و با راهنمايي وي، زن ۲۱ساله را دستگير کردند و بدين ترتيب ماجراي يک جنايت هولناک افشا شد.
متهم ۲۱ساله در ادامه افزود: من سختي هاي زيادي کشيده ام. حدود ۶سال داشتم که پدر و مادرم از يکديگر جدا شدند و من به همراه پدرم به تهران رفتم اما پدرم هر روز بيشتر در گرداب مواد افيوني فرو مي رفت و تمام زندگي اش کريستال بود. وقتي براي ادامه زندگي به بهزيستي تهران رفتم آن ها با ديدن شناسنامه ام گفتند چون متولد کاشمر هستم بايد به بهزيستي آن شهرستان مراجعه کنم.ولي در آن جا نيز فقط از کودکان سرپرستي مي کردند. به ناچار به مشهد آمدم و از طريق موسسات کاريابي براي نگهداري از همسر مرد ۶۳ ساله معرفي شدم.پس از گذشت مدتي از اين ماجرا، همسر او فوت کرد و مردادماه قبل آن مرد مرا به عقد موقت خود درآورد.اين گزارش حاکي است: پس از اعترافات صريح مهتاب، راننده ۲۵ ساله اي که به اتهام همکاري با متهم به قتل در سوزاندن جسد دستگير شده است نيز در دفاع از خود گفت: وقتي ماجراي جنايت را متوجه شدم ابتدا قصد نداشتم به اين زن کمک کنم اما احساس کردم او را دوست دارم و به همين خاطر به او کمک کردم.
ولي وقتي ماجراي جنايت را با يکي از دوستانم درميان گذاشتم او از من خواست تا به پليس مراجعه کنم. ديگر چاره اي نداشتم به کلانتري احمدآباد رفتم و موضوع چمدان مشکوک مسافرتي را براي آن ها توضيح دادم. پس از آن نيز به همراه پليس به منزل «مهتاب» در خيابان پاستور رفتيم و او که قصد داشت لوازمش را براي فرار جمع آوري کند دستگير شد.راننده آژانس که از اقدام خود نادم بود گفت: نمي دانم چه شد که وسوسه شدم من بايد در همان موقع که موضوع را فهميدم به پليس گزارش مي دادم. بنابر گزارش خراسان، قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات متهمان اين پرونده جنايي «مهتاب» را با صدور قرار بازداشت موقت در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا درباره زواياي پنهان اين جنايت تحقيقات بيشتري انجام شود اما راننده ۲۵ ساله که به اتهام معاونت در جنايت بر جسد دستگير شده است به خاطر همکاري با ماموران و اطلاع دادن به نيروهاي انتظامي و همچنين ابراز پشيماني از ارتکاب جرم، درحالي بازداشت شد که براي وي قرار وثيقه صادر شده است و در صورتي که اثبات کند قصد همکاري در جنايت را نداشته از رأفت اسلامي برخوردار خواهد شد.
به گزارش خراسان،شايان ذکر است:عصر سه شنبه هفته گذشته ماموران انتظامي کلانتري سلطان آباد جسد سوخته مردي را داخل يک چمدان در زير پلي واقع در ۲۰کيلومتري جاده مشهد- چناران کشف کردند و موضوع را به قاضي علي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند. با حضور مقام قضايي در محل کشف جسد تحقيقات قضايي با توجه به سرنخ هاي کشف شده براي دستگيري عامل يا عاملان جنايت آغاز شد. اين درحالي بود که چند ساعت بعد راننده ۲۵ساله اي به کلانتري احمد آباد رفت و راز يک جنايت را افشا کرد او گفت: زن جواني همسرش را کشته و داخل چمدان گذاشته بود که من به عنوان راننده آژانس آن را حمل کردم .وي گفت: زن جوان جسد را زير پل آتش زد و من او را مقابل منزلش پياده کردم. در پي اظهارات راننده، ماموران انتظامي به دستور رئيس کلانتري احمدآباد و با راهنمايي وي، زن ۲۱ساله را دستگير کردند و بدين ترتيب ماجراي يک جنايت هولناک افشا شد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
انتشار یافته: ۰
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید
بعضی از قوانین در کشور ما ، به قدری به بعضی از آقایان فرصت
داده که هرکاری ، دلشان بخواهد بکنند . و این بر می گردد ، به
عملکرد بد بسیاری از مردم ، از این موقعیت اجتماع و سوءاستفاده از قوانین بر حسب مادیات و شهوات .
مرد حسابی ، میرفتی یک همسر به اندازه سن و سال خودت و
هم عقیده خودت رو می گرفتی و این آخر عمری ، بیشتر به
عبادت و کارهای خیر رو می کردی .