آفتابنیوز : 
درکمتر از يک سال از معرفی و پخش فيلم شکوه تخت جمشيد، فيلم ديگری در باره اين بنای ويران اما هنوز باشکوه دنيای باستان به دنيای تصوير معرفی می شود.
فيلم که بسادگی پرسپوليس ناميده می شود کاری از تلويزيون آرته، تلويزيون دولتی مشترک آلمان و فرانسه است.
برخلاف فيلم شکوه تخت جمشيد ساخته فرزين رضائيان، پرسپوليس اثری است با مولفان مختلف.
کورش افهمی می گويد او و همکار آلمانی اش ولفگانگ گمبکه چهار سال پيش پروژه ای را برای بازسازی مجازی تمام تخت جمشيد شروع کردند. دو سال بعد نتيجه نخستين کارهای گرافيکی خود را روی اينترنت در معرض عموم نهادند.
در اين زمان گوتز بالونيه از تلويزيون آرته که مستندی در باره تخت جمشيد را در دست داشت از طريق اينترنت با آنها آشنا می شود و سرانجام آنها را برای همکاری دعوت می کند.
نتيجه کار در فيلمی به مدت 60 دقيقه در کنفرانس جهان هخامنشی در موزه بريتانيا به نمايش درآمد. فيلمی خوش ساخت و خوش نما که 12 دقيقه بازسازی ديجيتالی تخت جمشيد در آن کار افهمی - گمبکه است.
بازسازی از نگاهی معمارانه
کورش افهمی و ولفگانگ گمبکه هر دو آرشيتکت هايی با سابقه اند. آنها به عنوان آرشيتکت با مفاهيم و فنون ماکت سازی ديجيتالی آشنايند. اما بازسازی ديجيتالی تخت جمشيد که پروژه بلندپروازانه ای است اولين پروژه آنها در زمينه آثار باستانی است.
افهمی 20 سالی است در باره تخت جمشيد مطالعه داشته و در اين پروژه مشترک دانش تخت جمشيد شناسی خود را در اختيار گمبکه نهاده است که عمدتا بر امور فنی بازسازی تمرکز داشته است.
او مهارتهای کامپيوتری خود را را به اين طرح وارد کرده و من دانش خود را معماری تخت جمشيد. تمرکز هر يک از ما فرق می کند ولی کار محصول همکاری هر دوی ماست.
آندو در فيلم پرسپوليس مسئول بازسازی و حرکت مجازی در درون و اطراف کاخهای تخت جمشيد بوده اند. تمام بخش هايی که از فيلم به انيميشين منتقل می شويم نيز با مشورت گمبکه فيلمبرداری شده است.
بازسازی افهمی - گمبکه عمدتا متکی به نگاهی معمارانه است. گرچه افهمی خود مطالعات گسترده ای در باستانشناسی تخت جمشيد -عمدتا بر اساس آثار خاورشناسان آلمانی- انجام داده است اما در بازسازی بر درک خود به عنوان معمار تکيه داشته است تا دنباله روی از آرای گاه متناقض باستانشناسان.
در خود فيلم پرسپوليس هم نگاه غالب نگاهی مردم شناسانه و معمارانه است چنانکه بر خلاف شکوه تخت جمشيد مصاحبه با باستان شناسان در آن اصل نيست.
معناشناسی سنگ افهمی - گمبکه درک تازه ای از تحت جمشيد دارند که چه بسا محصول همين نگاه معمارانه است تا باستان شناختی.
آنها اين نکته بسيار مشهود اما کمتر بحث شده را برجسته می کنند که تفاوت عمده تخت جمشيد با بناهای قبل از خود در معناشناسی تازه ای است که از معماری آن می تراود.
تخت جمشيد در يک نگاه اوليه شباهت های بسياری با بناهای بابلی-آشوری دارد. همان مردان و نظاميان و پادشاهان با همان ريش ها و شيوه نشستن بر کرسی يا دربر داشتن زينت آلات. همان بناها و ستون ها و نقوش آشنای پيش از هخامنشی.
اما آندو بر نکته ای دست می گذارند که ايرانی ترين عنصر در معماری هخامنشی است: تخت جمشيد بنايی ارعاب آور و رماننده نيست، بنايی است دعوت کننده و جمع آورنده:
"تخت جمشيد ساخته شده بود تا شخصيت يک دولت جهانی را به مردم نشان دهد. بايد قدرت جهانی هخامنشی را نشان می داد چنانکه بابلی ها و آشوری ها با معماری شان نشان می دادند. اما در تخت جمشيد معماری در خدمت ايجاد ارعاب نيست بلکه در خدمت نشان دادن ابهت و عظمت است. دعوت کننده است."
اين لبخند نرم و بوداوار پيکره ها و حجاريهای مردان هخامنشی، اين شادمانی و طمانينه شخصيت ها يک عنصر تازه است:
"اگر به تفاوت های صورت پيکره ها و نقوش تخت جمشيد با همانندهای بابلی و آشوری آنها دقت کنيد می بيند نوعی آهستگی و تامل و معنويت در آنها هست."
"حتی در جايی که بايد خشونت باشد مثلا در نبرد شاه-پهلوان با موجوات خيالی شما چهره ها را آرام می بينيد و قرار نيست دلهره آور باشند."
گمبکه در گفتگويی که با هر دوی آنها داشتم از جمله دشواری های کار بازسازی را همين نشان دادن آرامش می بيند:
"چيزی که در همه جای تخت جمشيد ديده می شود روح آرامش و صلح طلبی است که در چهره های همه نقوش تا چهره سرستون گاو ديده می شود."
"مشکل اصلی هم در بازسازی ديجيتالی تخت جمشيد همين بود که آن حالتها را در کار خود بازتاب دهيم و درآوريم. بازساخت اين احجام فيگوراتيو از همه مشکل تر بود. چيزی که در معماری يونانی ديده نمی شود."
او اين آرامش را روح معماری تخت جمشيد می داند. آرامشی که تنه به تنه برادری می زند و در دست هايی که گل دارند، يا بر شانه همراه خود قرار گرفته اند يا دست همراه و دوستی را گرفته اند کاملا مشهود است.
تلفيق، هنر ايرانی افهمی در گفتار خود در کنفرانس جهان هخامنشی تخت جمشيد را بحق از عجايب دنيای باستان می دانست. اما چه چيزی در اين بنا بوده که بايد آن را جزو عجايب باستان قرار داد؟
"عجايب معماری قديم بر اساس مقدار بودجه که در ساخت آن هزينه می شده و نيز نوآوری در تکنيک ساخت و همچنين ابعاد آن در شمار عجايب قلمداد شده اند."
او از معبد آرتميس در افسوس مثال می آورد و در قياس با آن می گويد:
"فاصله ستون ها در تخت جمشيد 3 متر بيشتر است و اين در حالی است که ستون ها 1.5 متر بلندتر هستند و باريک تر از ستون های رايج تا پيش از تخت جمشيد. تخت جمشيد گرچه 20-30 سالی بعد از آرتميس ساخته شده در تکنيک های سقف زدن و ستون چيدن يک گام بزرگ جلوتر است."
اما اگر روح تخت جمشيد آرامشی معنوی است عنصر اساسی معماری آن تلفيق است: "تخت جمشيد تلفيق تکنيک های مختلف تا زمان خود است اما با بينش معماری تازه ای ساخته شده که موجب شده چيز تازه ای در آن به وجود آيد که در آثار همانند آن ديده نمی شود."
"تلفيقی بودن کاراکتر تخت جمشيد را ساخته است و همين مظهر سياست هخامنشی هم هست که برای اداره امپراتوری بزرگ خود آغوش خود را به روی فرهنگ های ديگر گشوده بود."
اما آيا هيچ يک از دستاوردهای اين معماری به دورانهای بعد معماری ايرانی منتقل شده است؟:
"معماری تخت جمشيد يک معماری سلطنتی و حکومتی بود و حاميان اش هخامنشيان بودند. به همين دليل سير تکاملی آن با فروپاشی هخامنشی متوقف شد. با اينهمه عناصری از معماری آن مانند کنگره ها از اين دوره در معماری ايران جا باز می کند."
"بازسازی همه جانبه نيازمند کنفرانس است"
آن روح آرامش معنوی هر چه بيشتر اين نظريه را تقويت می کند که تخت جمشيد آستان مراسمی آيينی بوده است تا اينکه نقشی صرفا سياسی داشته باشد يا نقش پايتخت هخامنشی را بتوان بر عهده آن گذاشت.
شاهرخ رزمجو باستان شناس جوان ايرانی که از جمله در فيلم پرسپوليس با کار و نظرات او آشنا می شويم با عرضه گفتاری در کنفرانس نشان داد که می توان تفسيرهای تازه ای از بناهای تخت جمشيد به دست داد.
بخشی از بازسازی های افهمی-گمبکه، دروازه ملل ورودی غربی
او معتقد است که اين بناها کاخ سلطنتی به معنايی که معمولا از آن استنباط می شود نيست و بنابرين تصور اقامتگاه شاهی از آنها نادرست است. او نيز بر مقدس بودن فضای تخت جمشيد تاکيد دارد.
به نظر او سويه شادمانی و آرامش در تخت جمشيد آشکارتر از هر چيز ديگری است. شادی به گفته او از باورهای اساسی هخامنشی است چنانکه چهارمين آفرينش از آفريده های اهورامزدا دانسته می شده است.
تخت جمشيد از نگاه او برای انتقال آن حس شادی آميخته به آرامش است که به نوبه خود قدرتی مستقر و باثبات و مطمئن به خود را نشان می دهد.
رزمجو معقتد است که برای هر نوع بازسازی ديجيتالی تخت جمشيد همکاری نزديک معماران آگاه به تاريخ هنر و باستانشناسان لازم است. می گويد هنوز به اين همکاری ايده آل نرسيده ايم.
پيشنهاد او آن است که برای بازسازی تخت جمشيد کنفرانسی برگزار شود تا جنبه های مختلف کار بررسی شود از اينکه مثلا پنجره ها چگونه بوده اند تا اينکه رنگ ها چگونه به کار می رفته اند.
موضوع رنگ خود يکی از انتقادهای اصلی به حاصل کار افهمی- گمبکه بود. دکتر احسان يارشاطر رنگ ها را تند می دانست. بسياری ديگر هم با او هم عقيده بودند. موضوع تناسبات و اندازه ها هم مساله ای بود که مورد انتقاد محمد حسن طالبيان مدير پروژه پاسارگاد قرار داشت.
در عين حال، افهمی که می پذيرد رنگها می تواند هنوز تصحيح شود از تناسبات محاسبه شده کار خود دفاع می کند:
"کار ما بر اساس تحقيقات دو باستان شناس برجسته آلمانی اريش اشميت و کرفتر است. آنها بسيار با دقت تمام اندازه ها و ابعاد کاخها و ستونها را بدست داده اند و ما به شکل ميليمتری از اندازه های آنها پيروی کرده ايم و در بازسازی لحاظ کرده ايم."
کار افهمی- گمبکه در عين حال يک کار تمام شده نيست. آنها می گويند به آنچه از کار آنها در فيلم پرسپوليس منعکس شده بسنده نکرده اند و کار را برای بازسازی تمام سطوح تخت جمشيد ادامه داده اند و مرتبا بخش های تازه ای از بازسازی های خود را به صورت عکس و فيلم های يک دقيقه ای در سايت خود منتشر می کنند.
هدف اصلی آنها اين است که از نتايج کار آنها در موزه های بزرگ دنيا استفاده شود. آنها می گويند اشيای موزه ها به طور انفرادی به نمايش در می آيد: "ما می کوشيم برای اين اشيا بافت فراهم کنيم و آنها را به فضای هخامنشی ببريم."
عظمت و شاعرانگی
در حالی که شکوه تخت جمشيد به سوی فضاسازی حرکت می کند و از عنصر درام و حماسه برای روايت خود از تخت جمشيد بهره می گيرد، پرسپوليس صرفا به کار معمارانه می پردازد و عنصر دراماتيک در آن جايی ندارد.
کار فرزين رضائيان اگر بخواهد ادامه يابد می تواند به يک فيلم سينمايی تماما ديجيتالی تبديل شود که به زندگی شاهان و نخبگان هخامنشی اختصاص داشته باشد و مراسم هايی که در اين آستان آيينی برگزار می شده است.
اما کار افهمی - گمبکه وسواسی برای دقت معمارانه در تجديد بنای مجازی تخت جمشيد است که با بينشی خاص در باره جايگاه معنوی تخت جمشيد همراه است.
به نظر می رسد هر کار آينده نه از اين دقت بی نياز است -تا هر کاخی بر اساس داده های خاص خود بازسازی شود- و نه از عنصر دراماتيک. داستان آنچه در تخت جمشيد می گذشته است و داستان سقوط آن ارزش های دراماتيک فوق العاده ای دارد.
شاهرخ رزمجو در مقايسه دو فيلم می گويد شکوه تخت جمشيد بيان عظمت هخامنشی بود و پرسپوليس حس شاعرانه و معنوی داشت. واقعيت بی گمان ترکيبی از هر دوی اينها بوده است.
اين فيلم در ماه ژانويه 2006 به زبانهای فرانسه و آلمانی از آرته پخش می شود.
مشخصات فيلم:
پرسپوليس، ساخته گوتز بالونيه Goetz Balonier
تهيه کننده: تلويزيون آرته، گروه فنی از تلويزيون سوم آلمان Hessischer Rundfunk
دوربين: برند رامکوسکی، ورجينی ژوليت
صدا: مجيد صرافی
تدوين: دوريس پيتر
بازسازی ديجيتالی و انيميشين: کورش افهمی، ولفگانگ گمبکه